مهدی نصیری:
به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) مهدی نصیری در گفت وگو با نشریه «گفتمان الگو» نواندیشی دینی را دارای وجوه مشترکی با روشنفکری دینی دانسته و آن را به دنبال مدرنیتهای میداند که نه تنها آخرت بشر را ویران کرده بلکه دنیای او را نیز با بحرانها و چالشهای بسیار اساسی و مهلک مواجه کرده است.
وی تن دادن به اقتضائات جبری مدرنیته را بر ارایه خوانشی نو از دین و شریعت ترجیح میدهد.
مهدی نصیری در ابتدا نواندیشان دینی را به دو گروه فاضلان انقلابی و آن عدهای که صبغه اعتراضی شان نسبت به جمهوری اسلامی بیش از تعلق خاطرشان است، تقسیم میکند و نظرات خود را معطوف به گروه دوم میداند؛ گرچه معتقد است هر دو گروه در مبانی و نوع نگاه به زمانه اشتراکات فراوانی دارند.
به نظر وی در میان متدینین دو نگاه مثبت و منفی نسبت به مدرنیته جریان دارد و نواندیشی دینی حاصل نگاهی است که تجدد را نوعی کمال و فکری و تاریخی برای بشر میداند و دین و سنت را در معرض اتهام عقب ماندگی قرار میدهد.
از دیدگاه مهدی نصیری نواندیشی دینی اگر چه سعی میکند حرمت دین و نصوص دینی را پاس بدارد اما یک وجه مشترک اساسی با روشنفکری دینی دارد و آن اینکه «فهمش از تجدد و مدرنیته، تفاوت جوهری با فهم روشنفکری دینی ندارد.»
نویسنده «اسلام و تجدد» در این باره اضافه میکند: «نواندیشی دینی مانند روشنفکری دینی قائل به سیر خطی و تدریجی تاریخ بشر از توحش، کودکی، بساطت و عقب ماندگی به انسانیت، بلوغ، پیشرفت و تکامل است و رنسانس را فی الجمله جهش تکاملی بشر در عرصه علم، عقلانیت، آزادی و کسب حقوق فردی و اجتماعی و... میداند. نواندیشی دینی همچنان در بند نظریه قبض و بسط شریعت است و فکر میکند دنیای جدید به دستاوردهایی رسیده است که باید فقه و شریعت به نحوی خود را با آنها منطبق نماید. خلاصه آنکه نواندیشی دینی کم و بیش مرعوب دنیای جدید و عناوینی چون حقوق بشر، انسان جدید و دنیای نوین و... است.»
وی درباره مدعای نواندیشی دینی میگوید: «این جریان معتقد است بر خلاف جریان سنتی به الزامات و مقتضیات زمانه توجه لازم را دارد و سعی میکند خوانشی متناسب با این الزامات از دین و نصوص ارائه دهد. این جریان مدعی است عناوینی چون کرامت انسانی، عدالت، تقدیم حق بر تکلیف و عقلانیت را در فقه و استنباط فقهی دخالت میدهد که در فکر سنتی جایگاهی ندارند.»
نصیری با ذکر اینکه هرگز از سلوک فقهی فقهایی چون امام خمینی و آیت الله بروجردی جریانی مانند نواندیشی دینی بر نمیآید تأکید میکند: «بعید است این جریان بتواند گسترش قابل توجهی در حوزهها داشته باشد. این جریان هر چه جلوتر برود تعارضش با مسلمات دینی و نصوص معتبر و غیر قابل خدشه بیشتر آشکار میشود.»
اضطرار و مصلحت
وی در عین حال راه گریزی از مدرنیته نمیشناسد و مدعی است: «گریزی جز تن دادن به بسیاری از اقتضائات مدرنیته نیست و تنها به نحوی محدود و نسبی میتوان به تحقق الگوی تمدنی دینی و غیرمدرن امیدوار بود.»
مدیرمسوول فصلنامه سمات به جای نواندیشی دینی راه دیگری را پیشنهاد میکند و آن اینکه: «با اذعان به جاودانگی دین، فقه و شریعت و غیرقابل تغییر بودن آن، به سراغ احکام ثانوی، اضطراری، حکومتی و مبتنی بر مصلحت، و قاعده شرعی و عقلانی تزاحم اهم و مهم میرویم و به بسیاری از مقتضیات زمانه از باب اضطرار و نه از باب مطلوبیت ذاتی و تکاملی تن خواهیم داد و جامعه را از بن بست در خواهیم آورد.»
وی با اشاره به اینکه باید از باب اضطرار به اقتضائات مدرنیته تن داد در توصیف راه پیشنهادی خود میگوید: «چنین الگویی ملغمهای از راهکارهای سنتی و مدرن با هم خواهد بود و سخن گفتن از الگوی تراز اسلام در امر توسعه و پیشرفت وجهی ندارد. مدرنیته آنچنان مسیطر بر همه شئون نظری و عملی ما شده است که باید آرزوی تحقق الگویی تراز اسلام را به عالم و آدمی نو که انشاالله با ظهور حضرت بقیة الله رخ خواهد نمود، احاله کرد.»
به نظر نصیری: «توفیق دیدگاهی که مواجههاش با مدرنیته اضطراری است و مدرنیته را نه حاصل کمال بشری که نتیجه انحطاط بشر مردن میبیند و سیطره تمام عیار آن را درک میکند، در امر اداره کم مسالهتر، کم تنشتر و واقع بینانهتر جامعه بیشتر از نگاهی است که مدرنتیه را حداقل در ساختارهای مادی، علمی و تکنیکی حاصل تکامل بشری میداند و به زمین و زمان میزند تا قرائتی اسلامی و دینی از بسیار از پدیدههای مدرن بدهد و در نهایت نمیتواند بدهد و به التقاط نظری میانجامد.»
مدیر مسوول سابق روزنامه کیهان با محکوم کردن مدرنیته به خودبنیادی و خودسری بشر در برابر خدابنیادی و پیامبری نتیجه میگیرد: «هیچ ضرورتی برای خوانشهای جدیدی دینی از نصوص، جهت انطباق با اقتضائات دنیای جدید و انسان جدید وجود ندارد. بلکه برای خروج از بن بستهای عملی در زندگی روزمره راه برای احکام ثانویه و حکومتی باز است تا وقتی که این اضطرار به پایان برسد.»