به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) ملک عبدالله در طول مدت حکمرانی خود، به ادامه سیاستی پرداخت که عربستان سعودی، از دهه ۱۹۷۰ میلادی تاکنون در حال اجرای آن بوده است: سیاست گسترش جهانی قرائت بنیادگرایانه آن کشور از اسلام.
فرارو نوشت: عربستان سعودی در همین چهارچوب، تحت لوای دیدگاهی سختگیرانه، یعنی بنیادگرایی وهابی، میلیاردها دلار حاصل از درآمد نفت خود را صرف درگیریهای نظامی یا آموزش افراد در خارج از مرزهای خود کرده است.
برخی اوقات این رویکرد عربستان سعودی، با منافع غرب همسو بوده است. مثلا، در دهه ۱۹۸۰ میلادی و زمانی که دلارهای سعودی، صرف حمایت از مجاهدین افغانی شد که با حمایت آمریکا، علیه نیروهای اشغالگر شوروی میجنگیدند.
به همین ترتیب در دهه ۱۹۹۰ میلادی، حمایت عربستان سعودی از نیروهای مسلمان در بوسنی و بعدها کوزوو، باعث رواج افراط گرایی در هر دو منطقه شد.
در پاکستان هم سیاست بلندمدت عربستان در تاسیس مدارس دینی تندرو، به رواج افراط گرایی بین جوانان در سرتاسر منطقه انجامید.
شهروندان ثروتمند و دولت عربستان سعودی، همچنین به حمایت از برنامههای آموزشی و شبکههای تلویزیونی بنیادگرا در سراسر اروپا، از جمله در بریتانیا پرداختهاند.
با وجود این، وابستگی غرب به نفت عربستان، مانع انتقاد از آن کشور شده است؛ حتی بعد از حملات ۱۱ سپتامبر که ۱۵ نفر از ۱۹ نفر عاملان آن، شهروند عربستان سعودی بودند.
اما حمایت غرب از عربستان سعودی، در داخل و خارج آن کشور بیهزینه نبوده است. در سال ۱۹۷۹ نیروهای عربستان ناچار شدند که برای خارج کردن کنترل مکه از دست گروهی از وهابیهای مسلح (که منتقد سیاستهای دولت بودند) با آنها درگیر شوند. این درگیری، به کشته شدن صدها نفر انجامید.
نهایت آنکه پیدایش گروه موسوم به داعش در سوریه و عراق، نتیجه سیاست عربستان سعودی در استفاده از ناآرامیهای سوریه برای به راه انداختن «جنگ نیابتی» علیه ایران بوده است.
رویه داعش در حقیقت، از هر جهت سازگار با اهداف بنیادگرایانه عربستان سعودی است، تنها با این تفاوت که این گروه به دنبال «خلافت» خود است و زیر بار حکمرانی موروثی سعودی نمیرود. رویهای که در طول سالهای اخیر، نخستین چالش واقعی را در مقابل عربستان سعودی به وجود آورده است.