گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) - باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا در نطق سالانه خود در کنگره در مورد پرونده هستهای ایران و مذاکرات کشورهای ١+٥ با تهران، از نحوه برخورد جمهوریخواهان با مذاکرات هستهای ابراز نگرانی کرد و گفت که اعمال هرگونه تحریمهای جدید علیه تهران راه دیپلماتیک را منهدم خواهد کرد.
وی از نمایندگان کنگره آمریکا خواست صبوری پیشه کنند تا یکی از پیچیدهترین چالشهای جهانی از طریق مذاکرات دیپلماتیک به نتیجه برسد. با این حال اوباما به کنگره هشدار داد تصویب هرگونه تحریم جدید را وتو خواهد کرد. یک هفته پس از این نطق سالانه، دیوید کامرون، نخستوزیر بریتانیا در دیدار و مذاکره با اوباما در کاخسفید به کمک رییس جمهوری آمریکا شتافت و طی کنفرانس مطبوعاتی مشترک با همتای آمریکایی خود از ضرورت دورکردن فضای مذاکرات هستهای با ایران از کشمکشهای داخلی سخن به میان آورد و به نمایندگان کنگره توصیه کرد از اعمال تحریمهای تازه علیه ایران پرهیز کنند.
اما نکته مهم در حاشیه این کنفرانس مشترک مطبوعاتی رهبران آمریکا و بریتانیا این بود که باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا در اقدامی بسیار نادر گفت پشت تلاشهای کنگره در موضوع تحریمهای تازه علیه ایران «پول و سیاست» دیده میشود.
رهبر اکثریت جمهوریخواه کنگره در واکنش به این اظهارنظر رییسجمهوری آمریکا، باراک اوباما را به طرح اتهام علیه نمایندگان کنگره متهم کرد. این کشمکش میان دولت و کنگره آمریکا بر سر پرونده اتمی ایران به اینجا ختم نشد، بلکه بهسرعت ابعاد دیگری به خود گرفت و دو طرف دست به اقدامی تهاجمی زدند. از یکسو رهبران اکثریت جمهوریخواه کنگره و سنا در اقدامی غیرمتعارف و بدون هماهنگی با وزارت خارجه آمریکا یا کاخسفید، از بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی دعوت کردند تا با حضور در آمریکا و ایراد نطق در کنگره نمایندگان، آمریکا را از خطر «پرونده هستهای ایران» و «تروریسم اسلامی» مطلع کند.
این موضوع به جنجالی سیاسی تبدیل شد که در پشت درهای بسته سیاست در آمریکا شکل گرفت. نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی با اقدامات پنهانی سفیر تلآویو در واشنگتن بلافاصله دعوت کنگره آمریکا را پذیرفت و تاریخ ٢٢بهمن را برای سفر به آمریکا و ایراد نطق در کنگره تعیین کرد، اما چند روز بعد دفتر نخستوزیر رژیم صهیونیستی اعلام کرد سفر نتانیاهو به آمریکا دو هفته دیرتر از تاریخ اعلام شده صورت خواهد گرفت؛ یعنی نتانیاهو در هفته دوم اسفندماه برای نطق در کنگره به آمریکا میرود. این تاریخ تقریبا ١٠ روز پیش از برگزاری انتخابات در اسراییل خواهد بود. به نوشته روزنامه هاآرتص چاپ تلآویو، بنیامین نتانیاهو با نزدیککردن تاریخ سفرش به واشنگتن در واقع میخواهد از این سفر و نطق در کنگره برای تاثیرگذاری روی افکار عمومی اسراییل در اوج مبارزات انتخاباتی استفاده کند.
از دیگر سو دولت باراک اوباما و جان کری، وزیر امور خارجهاش با آگاهی از این بازی نتانیاهو، برایرویارویی خود با جمهوریخواهان آمریکا و اسراییل، ثقل دیپلماتیک اروپا را وارد معادله کردند و وزرای خارجه فرانسه، انگلیس و آلمان به همراه هماهنگکننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا طی یکبیانیه مشترک که در روزهای آخر دیماه در روزنامه واشنگتنپست منتشر شد، هرگونه اقدام یکجانبه بهویژه تصویب تحریمهای تازه علیه ایران در شرایط موجود مذاکرات هستهای را غیرسازنده و زیانبار توصیف کردند.
چالش و اختلافات پنهانی آمریکا و رژیم صهیونیستی بر سر پرونده هستهای ایران به اندازهای بزرگ شده که دو طرف را به استفاده از حربههای عمیق در ساختارهای سیاسی داخلیشان ناگزیر کرده است.
در بررسی ابعاد گوناگون این کشمکش، یکتفسیر شتابزده این است که گفته شود میان دولت باراک اوباما و جمهوریخواهان کنگره و سنای آمریکا تقسیم نقش صورت گرفته و اقدامات ظاهری دو طرف جنبه نمایشی داشته که هدفش سوق دادن ایران به نشان دادن نرمش بیشتر در مهلت باقیمانده است. اما تفسیرهای دیگری وجود دارد که مبتنی بر دادههای رسمی از طریق اظهارات مقامات رسمی کاخسفید از یکسو و مقامات رژیم صهیونیستی بهویژه بنیامین نتانیاهو از دیگرسو است.
یادمان باشد که بنیامین نتانیاهو پس از آخرین دور مذاکرات ١+٥ در ژنو و توافق همه طرفها برای تمدید مهلت مذاکرات حداکثر تا ماه خرداد ٩٤ اعلام کرد که صدای بلند اسراییل باعث عدم توافق ١+٥ با ایران در ژنو شد.
رژیم صهیونیستی بهویژه جناح تندرو حاکم به رهبری نتانیاهو از دیرباز با اتمیشدن ایران در هر سطح و شکل و میزان مخالف بوده و خواهان اعمال تحریمهای شدیدتر علیه ایران با هدف ویرانکردن توان هستهای کشورمان بوده و هست. حتی نتانیاهو همزمان با مذاکرات هستهای ژنو رهبران اروپا را متهم کرد که از هولوکاست درسهای لازم را نیاموختهاند. ا
ز اینرو نتیجهگیریهای حاصل از کشمکش موجود میان واشنگتن و متحدان اروپاییاش از یکسو و اسراییل و عمق استراتژیکش در ساختار آمریکا را میتوان در اشکال زیر دستهبندی کرد:
الف- ایران در طول یکدههاخیر روی این نکته پافشاری میکرد که اختلافنظر غرب برسر پرونده هستهای ایران جنبه سیاسی داشته و به مواضع و استراتژیهای منطقهای جمهوریاسلامیایران مربوط میشود. بسیاری از کارشناسان و حتی شرکای ایران در کشورهای ١+٥ بهویژه روسیه و چین به تهران توصیه میکردند که به جای تلف کردن وقت در مذاکرات حاشیهای غیرمفید، با ایالات متحده آمریکا بهعنوان محور اصلی شورای امنیت به تفاهم برسد.
این موضوع را حسن روحانی، رییسجمهوری کشورمان در جریان مبارزات انتخاباتی و پس از آن به این شکل توصیف کرد که ایران بهجای گفت وگو با رعیتها به تعبیر خود اروپاییها (نقل به مضمون) برسر پرونده هستهای بهتر است با کدخدای جهان گفت وگو کند.
ب- با شکستهشدن تابوی مذاکره مستقیم با ایالات متحده آمریکا برسر پرونده هستهای، روند مذاکرات و نتایج موردی آن نشان داد که تهران راه صحیحی برای حل و فصل بحران هستهای برگزیده است.
اما نکته جالب اینجاست که با نزدیکشدن تمامی طرفها به افق توافق جامع هستهای، عنصر پنهانی ماجرا بهگونهای ناباورانه ظاهر میشود که دستیابی به توافق نهایی را دشوار میکند. این عنصر پنهانی، رژیم صهیونیستی است که به گفته یکدیپلماتغربی عنصر هفتم کشورهای ١+٥ است! اینکه میبینیم جان کری پیش و بعد از هر مذاکره با ایران بر سر پرونده هستهای به تلآویو پرواز میکند یا اینکه میبینیم رژیم صهیونیستی برخلاف همه طرفهای١+٥ مبنیبر محرمانهنگهداشتن روند و ماهیت و ابعاد مذاکرات هستهای، رونوشت مذاکرات هستهای را بهدست میآورد و پیش از طرفهای اصلی، اقدام به واکنش نسبتبه برخی نرمشهای غرب بهویژه برسر تعداد سانتریفیوژها، فردو و آبسنگین اراک میکند و اینکه میبینیم رژیم صهیونیستی از نخستین طرفهایی بهشمار میرود که از عدم دستیابی به توافق نهایی در چنددور مذاکرات پیشین از خرسندی در پوست خود نمیگنجد، همهوهمه نشان از صحت فرضیه جمهوری اسلامی ایران در مورد ابعاد سیاسی پرونده هستهای اش دارد.
ج- بهنظر میرسد با نزدیکشدن دورههای حساس مذاکرات هستهای بهویژه در هفتهها و چندماه آتی فشار رژیم صهیونیستی بهگونهای بیسابقه علیه طرفهای مذاکرهکننده بهویژه هیات مذاکرهکننده آمریکایی افزایش خواهد یافت. همچنین انتظار میرود کشمکش میان کنگره جمهوریخواهان آمریکا و اسراییل از یکسو و کاخسفید و متحدان اروپاییاش از دیگرسو طی هفتههای آینده تشدید شود.
در این میان حتی میتوان گفت اگر رژیم صهیونیستی خود را در پایان راه تنها ببیند و توافق جامع هستهای ایران و کشورهای ١+٥ را قطعی و غیر قابل برگشت ارزیابی کند، ممکن است برای برهمزدن کل ماجرا و بازگرداندن امور به نقطه صفر دست به ماجراجویی شبه انتحاری بزند و همه طرفها را در برابر عمل انجام شده قرار دهد، زیرا رژیم صهیونیستی در طول موجودیت خود به هیچ یک از اصول و ضوابط جهانی پایبند نبوده است.
منبع: شرق