عضو هیات علمی دانشگاه علوم حدیث:
به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) مصطفی دلشاد تهرانی، استادیار دانشگاه علوم حدیث در خصوص موضع کلام الله در خصوص خشونت گفت: اگر بخواهیم این موضوع را تبیین کنیم، باید در گام اول مفهوم خشونت را بر اساس آیات و روایات روشن کنیم.
طیف واژگان قرآن در خصوص خشونت
دلشاد ادامه داد: اگر کسی همه آیات و روایات را جستجو کند، واژه خشونت را به معنای هر نوع هتک حرمت و کرامت انسان، زیر پا گذاشتن حقوق اشخاص، تعدی، آزار رسانی، تندی، تیزی و بدرفتاری به هر شکل خواهد یافت.
وی افزود: بنابراین ابتدا باید مفهوم خشونت روشن شود. در آیات و روایت این مفهوم با واژههای مختلفی بیان شده است. در واقع ما یک طیف واژگانی و معنایی برای بیان این مفهوم داریم.
خداوند در قرآن میفرماید « فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ: پس به [برکت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پیرامون تو پراکنده مىشدند پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار[ها] با آنان مشورت کن و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن زیرا خداوند توکلکنندگان را دوست مىدارد.»(آلعمران/159) کلمه فظّ و غلیظ مترادفهایی برای مفهوم خشونت هستند.
دلشاد گفت: در واژههای عنف، حدت، غرب، نشوز، طماح، عسف و خرق نیز مترادف با خشونت به کار رفتهاند. منتهی باید توجه داشت، در ادبیات قرآنی و معصومین (ع) باید بین خشونت و شدت قانونی تمایز وجود دارد.
تمایز خشونت و شدت قانونی
وی با با بیان اینکه ما چیزی به نام شدت قانونی در ادبیات قرآن و معصومین داریم، گفت: مراد این است که اگر کسی خشونت، تعدی و یا مرز شکنی کرد، باید در چارچوب، اندازه و شکلی که موازین قانونی مشخص کرده است، با وی و عملش برخورد شود و در این امر باید قانون را جدی گرفت.
استادیار دانشگاه علوم حدیث گفت: تعبیر «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ: محمد [ص] پیامبر خداست و کسانى که با اویند بر کافران سختگیر [و] با همدیگر مهربانند.» (فتح/29) به همین معنی است. در این جا «اشداء علی الکفار» به معنای بد رفتاری با کفار نیست.
مسلمانان باید در قبال کافران نیکرفتار باشند
وی ادامه داد: قرآن در آیه 8 سوره ممتحنه میفرماید «لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ: ]اما] خدا شما را از کسانى که در [کار] دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکردهاند باز نمىدارد که با آنان نیکى کنید و با ایشان عدالت ورزید زیرا خدا دادگران را دوست مىدارد.» این آیه درباره کافرانی که دست تعدی و تجاوز و جنگ نگشودهاند.
دلشاد تصریح کرد: بر اساس این آیه، خداوند فرمان به نیک رفتاری، عدالتورزی و انصاف حتی در خصوص کافران داده است. در این جا از کمله «برّ» استفاده شده است که به معنای نیکی گسترده است.
جنگ در اسلام باید دفاعی و مقید به اخلاق باشد
این استادیار در حوزه معارف دینی گفت: نکته بعدی این است که دین آمده است تا انسانها را رحمانی و متصف به صفات و کمالات الهی کند. اساسا منطق دین همین است و نظام تربیتی دین در این جهت است. اگر این نظام تربیتی به خوبی فهم نشود، در آن صورت اشتباه هم عمل خواهد شد.
وی ادامه داد: بر اساس همین نظام تربیتی شما در قرآن و روایات اموری را میبینید که عنوانش با خشونت همراه است، مانند جنگ در حالی که در واقع این طور نیست و قرآن کریم و منطق دین، جنگ به هیچ وجه به هیچ ابتدایی و آغازگرانه نیست.
دلشاد افزود: در قرآن کریم جنگ و جهاد کاملا دفاعی و مقید است و کسی نمیتواند هر کاری که خواست در جنگ انجام دهد. برخی از آیاتی که در قرآن پیرامون جنگ و قتال وجود مطلق سخن گفتهاند، مانند آیه 216 سوره بقره ، 74 تا 76 سوره نساء، 29 و 123 سوره توبه و 4 سوره محمد و برخی آیات قیدهایی را مطرح کردهاند، مانند آیه 39 و 40 سوره حج، و 190 تا 194 سوره بقره.
وی با بیان اینکه آیات مطلق بر آیات مقید حمل میشوند و آیات مقید بر آیات مطلق حاکماند، گفت: پس ماهیت تمام نبردهای اسلامی دفاعی است و تمام جنگ های پیامبر اکرم(ص) نیز از این باب بوده است.
این استادیار دانشگاه گفت: چنانچه در آیه «وَقَاتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ: و در راه خدا با کسانى که با شما مىجنگند بجنگید ولى از اندازه درنگذرید زیرا خداوند تجاوزکاران را دوست نمىدارد»(بقره/190) میبینیم جنگ و قتال محدود به کسانی شده که با شما میجنگند، اگر کسی با شما نجنگید شما نمیتوانید اقدام نظامی و برخوردی با او بکنید و حتی میفرماید شما حق ندارید که نسبت به دشمن متجاوز مرزشکنی و حرمتشکنی کنید، از این رو جنگ و جهاد مقید به دو قید دفاع و اخلاق است.
قرآن اولویت را به صلح میدهد
دلشاد در ادامه گفت: در تمام نبردهای دوران مدنی در عصر نبوی یک اقدام نظامی ابتدایی نمیبینید. یعنی یا دشمن به دنبال اقدامی نظامی بود و یا تهاجمی صورت گرفته بوده است. در تمام آنها هم پیامبر به شدت اخلاق را رعایت کرده است.
وی افزود: جالب این جاست که در پنج جنگ بزرگ و تعداد زیاد دیگری از جنگهای کوچک، مانورهای نظامی و در کل حدود 27 غزوه و 80 سریه، از دو طرف در مجموع کمتر از پانصد نفر کشته شدهاند. این بدان خاطر است که پیامبر تلاش می کرد که حتی المقدور کسی حتی از دشمن کشته نشود.
این استادیار دانشگاه با بیان اینکه ایشان هیچگاه آغازگر جنگ نبودند و تلاش میکردند تا در حالت دفاع کمتر دشمن کشته شود، گفت: این بدان دلیل بود که ایشان معتقد بودند اصل بر حیات و صلح است. قرآن میفرماید وقتی کسی صلح را پیشنهاد کرد، شما آن را بپذیرید، حتی اگر دشمن نظر دیگری دارد، خدا به شما کمک خواهد کرد، شما به خدا تکیه کنید و توکل نمایید و صلح طلب باشید، چنان که در آیه 61 و 62 سوره انفال فرموده است: «وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ* وَإِن یُرِیدُواْ أَن یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللّهُ هُوَ الَّذِیَ أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ: و اگر به صلح و آشتی گراییدند (تمایل نشان دادند) تو نیز به آن بگرای و بر خدا توکل کن که اوست شنوا و دانا . و اگر بخواهند تو را بفریبند، خداوند تو را بسنده است. اوست که تو را به یاری خود و به مؤمنان نیرومند کرد».
دلشاد ادامه داد: از آیه پیش گفته به اهمیت صلحطلبی در منطق دینی و قرآن پی میبریم. صلح در منطق دینی تا این اندازه مهم و اساسی است که اگر شما احتمال دادید که دشمن میخواهد توطئهای کند، باز هم پیشنهاد صلح را بپذیرید. خدا برای شما کفایت میکند و وکیل شماست. ما اگر منطق قرآن را درست نفهمیم، به خطا خواهیم رفت.