آیت الله مصباح یزدی:
به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) آیت الله مصباح یزدی، رییس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در دیدار با اعضای انجمن معرفت شناسی حوزه علمیه، با اشاره به این که عمده ترین مساله در فلسفه، معرفت شناسی است اظهار داشت: در واقع فلسفه در مقابل سوفسطایی ها مطرح شد و به وجود آمد چراکه در دوره سوفسطاییان، شکاکیت ترویج می شد و شناخت یقینی غیر ممکن شمرده می شد؛ اما با ظهور سقراط و افلاطون و مخصوصا بعد از ارسطو، شکاکین به نوعی منقرض شدند.
به نوشته مهر، آیت الله مصباح یزدی با اشاره به این که در قرون وسطی دوباره موج شک گرایی پدید آمد و در اثر شبهاتی که مطرح شد تمایل به شکاکیت در برخی دانشمندان به وجود آمد، خاطر نشان کرد: حتی امروز هم در بسیاری از محافل دنیا این اعتقاد وجود دارد که نمی توان به یقین رسید و جزم گرایی و دگماتیسم به عنوان یک نقص و انگ به شمار می رود!
وی با بیان این که جزم گرایی عمده میراثی است که از فلسفه برای ما باقی مانده است، خاطر نشان کرد: جزم گرایی مورد قبول فیلسوفان اسلامی نیز قرار گرفت و در واقع اساس فلسفه را تشکیل داد و این مساله در دوران معاصر به همت علامه طباطبایی و شهید مطهری (رضوان الله علیهما) مورد بحث قرار گرفت؛ چرا که این گونه مباحث برای مقابله با دو تفکر انحرافی ضروری بود؛ یکی مارکسیسم و دیگری ایده آلیسم.
استاد فلسفه حوزه علمیه قم خاطر نشان کرد: مارکسیست ها، معرفت را کیفیت انعکاس امر خارجی در ذهن عنوان میکردند و حتی سایر معرفتها را نیز به نوعی به محسوسات بازمیگرداندند و هر چند مارکسیست ها در این زمینه تخصصی نداشتند و این بحث را ضمنی مطرح می کردند اما بالاخره نوعی تفکر انحرافی بود که رواج آن خطری برای معرفت شناسی الهی بود.
وی گرایش ایده آلیستی را دومین تفکری دانست که در مقابل جزم گرایی و پذیرش امکان رسیدن به یقین قرار داشت و ادامه داد: این گرایش هم از طرف هیوم و امثال وی و بعدها از سوی هگل مطرح شد که فضای معرفت شناسی را فضایی متشنج، مبهم و ظلمانی مجسم می کرد؛ و طبیعی بود که در این فضا و بر اساس این تفکر، وقتی اسلام بخواهد عقاید خود را تثبیت و عقاید منحرف را نقض کند، باید مبنای محکمی داشته باشد؛ از این رو بزرگان احساس کردند که باید روی این مساله کار شود و اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبایی با پاورقیهای بسیار مهم شهید مطهری، اولین کتاب خوب در این زمینه بود.
وی با بیان این که علامه طباطبایی و شهید مطهری حق عظیمی بر جامعه اسلامی و فلسفه اسلامی دارند، خاطر نشان کرد: اگر چنین حرکتی از سوی آن ها صورت نگرفته بود، ما امروز در فلسفه بسیار ضعیف بودیم و در مقابل مکاتب فلسفی به شدت احساس ضعف می کردیم؛ لذا به برکت وجود این دو بزرگوار فلسفه اسلامی از سقوط در مقابل مارکسیسم و ایده آلیسم نجات یافت.
عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به نقش انقلاب اسلامی در احیای فلسفه اسلامی اظهار داشت: اگر انقلاب اسلامی نبود، علامه طباطبایی و دیگران نمی توانستند چنین موقعیتی را برای فلسفه اسلامی به وجود بیاورند، چرا که تا قبل از آن نه فلسفه به دلیل مخالفتهاو حتی تکفیرها، در حوزه های علمیه دارای جایگاهی مستحکم نبود؛ و از طرف دیگر روحانیون نیز در محافل علمی جایگاهی نداشتند؛ به عنوان نمونه شهید مطهری علی رغم معلومات خود، به سختی و علی رغم مخالفت های فیزیکی و فکری توانست خود را در دانشگاه تثبیت کند.
وی تصریح کرد: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و مطرح شدن اسلامی سازی علوم انسانی، در حوزه نیز تحولاتی صورت گرفت؛ آن هم چنان تحولی که فلسفه اسلامی توانست خود را مطرح کند، پاسخ شبهات را بدهد، و حتی به جایی برسد که در برخی موارد برتری خود را بر مکاتب فلسفی غربی به اثبات برساند، به گونه ای که خود غربی ها نیز به آن اذعان کنند؛ که البته همه این ها در سایه انقلاب اسلامی صورت پذیرفت.
عضو خبرگان رهبری با اشاره به این که وضع حوزه علمیه امروز با پنج دهه پیش اصلا قابل مقایسه نیست، خاطر نشان کرد: این در حالی است که از دوران صفویه تا قبل از انقلاب، تحول خاصی رخ نداده بود؛ و قبل از انقلاب اسلامی، فلسفه و شاخه های مختلف فلسفه و فلسفه های مضاف، در حوزه شناخته شده نبود، و حتی فلسفه اخلاق مفهومی نامأنوس بود؛ اما به برکت انقلاب همان گونه که در عرصه های نظامی و سیاسی، موفقیت های بسیاری کسب شد، در این زمینه نیز موفقیت های چشمگیری حاصل شد.
وی تصریح کرد: قبل از چنین تحولی، بسیاری از شبهاتی که در غرب مطرح شده بود، جواب معقولی نداشت و در پاسخ به شبهات به جملاتی نظیر این که این ها کفریات غربی هاست و نظایر آن بسنده می شد؛ اما بعد از انقلاب، چند طلبه در قم به شبهاتی که هزار سال غربی ها نتوانسته بودند پاسخ دهند، پاسخ دادند که البته کاری بسیار بزرگ بود؛ به گونه ای که تعجب متخصصین غربی را نیز برانگیخت.
استاد فلسفه و تفسیر قرآن با تذکر این نکته که خداوند دوست دارد که بندگان نعمت هایش را بشناسند و شکر آن را به جای آورند، افزود: نباید تصور کنیم که علم تمام شده و به قله رسیده ایم، بلکه دانش بشری هرگز به قله نمی رسد و همواره باب هایی وجود دارد که باید گشوده شوند؛ مخصوصا این که هر روز شبهات و سخنان جدیدی مطرح می شود که باید جواب داده شود، و طبیعتا پرداختن به چنین مسایلی دارای حسن فعلی بسیار است و حسن فاعلی آن نیز به میزان اخلاصی است که افراد دارند که گاه موجب میشود ارزش آن بی نهایت شود.