به گزارش سرویس ایران شناسی خبرگزاری دانا به نقل از تابناک، سر
برافراشتن ساختمانهای بلند در محوطه پادگاه ولیعصر واقع در منطقه عشرت آباد
تهران، در حالی با سرعت پی گرفته میشود که چنین رویکردی عملاً حریمی برای مجموعه
تاریخی «عمارت کلاه فرهنگی» باقی نگذاشته و در صورت تکمیل این مجموعه تاریخی، هویت
تاریخی این مجموعه به چالش کشیده میشود؛ اما برای رفع این نگرانیها، چه راهکار
عملیاتی پیش روست؟
به گزارش،
آن زمان که فرمان ساخت «کاخ عشرت آباد» یا «عمارت کلاه فرهنگی عشرت آباد»
از سوی ناصرالدین در سال ۱۲۹۱ هجری قمری مصادف با ۱۲۵۰ هجری شمسی صادر شد، گمان نمیرفت این
بنا در چنین موقعیتی دور از دسترس عموم بماند؛ اما مرور زمان و وقایع مختلف باعث
شد تا یکی از معدود کاخهای دور از دسترس عموم، این بنای عظیم باشد.
ناصرالدین شاه پس از بازگشت از سفر اول فرنگ خود دستور
داد، کاخی بین قصر قاجار (زندان قصر کنونی)
و باغ نگارستان (وزارت ارشاد کنونی) بسازند و عمارتی چهار طبقه را در آن پایه ریزی
کنند. این کاخ ساخته شد و به دلیل آنکه شاه زنانش را به این مکان انتقال داد، به
تاریج به «کاخ عشرت آباد» تغییر نام داد.
ناصرالدین شاه خود گاهی در آنجا درختکاری میکرد. در وسط
کاخ، حوض و چشمه و فوارههای متعددی وجود داشت و دور تا دور این حوض بزرگ، حدود
سی خانه کوچک دو اتاقه به شکل نیم دایره ساخته شده بود و در هر یک از این خانهها
یکی از زنان شاه ساکن بودند.
این کاخ که بیشتر به محل برگزاری مراسم عروسی و تفریحات
شاه و خانوادهاش اختصاص داشت، به منزله حرمسرای ناصرالدین شاه قاجار بوده و
بسیاری از روایات منتشر شده و نشده در مورد این پادشاه قاجار و زنانش در این کاخ
اتفاق افتاد. در داخل این کاخ ساختمانی به نام «کلاه فرنگی» به صورت برج زیبای
چهار طبقه و با نمایی موزون احداث شده بود که پوشش سقف طبقه چهارم از شیروانی و
طبقه سوم آن دارای شاهنشین با آینه کاری و مقرنس بود.
این باغ بر جای بود تا اینکه پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ که توسط رضاخان انجام شد، سرنوشتش
کلاَ دگرگون شد. این باغ محل مناسبی جهت پادگان مرکزی رضاخان بود. کاخ تبدیل به
اردوگاه و پادگان شد که تا به امروز هم هست.
تعدادی از مسئولان آن زمان از جمله قوامالسلطنه که پس
از کودتا دستگیر شدند، در همین مکان زندانی بودند. جالب اینکه پس از سقوط کابینه
سیاه، قوامالسلطنه از همین مکان به سوی نخستوزیری رفت.
همچنین این مجموعه، همان عمارتی است که پس از رویداد ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ یک ماه و هفت روز مقر زندان امام خمینی بود. عشرت آباد از
سال ۵۷ از اولین پادگانهایی بود که به دست
مردم افتاد و انقلابیون اسلحه بسیاری به دست آوردند؛ اما در ۳۶ سال اخیر، تغییری در کاربریاش ایجاد
نشده و اکنون به عنوان پادگان ولیعصر شناخته میشود.
پس از گذشت حدود ۱۴۰ سال از ساخت این عمارت باشکوه، در حال حاضر تنها آثار نیمه
مخروبهای از بنای معروف به «عشرت آباد» مانده که دیوارهای فرو ریخته، دربها و
پنجرهای شکسته و گم شده و یادگاریهای نوشته بر دیوارهای آن از غبار غلیظ نقش
بسته بر یادگارهای هویت بخش پایتخت حکایت دارد. این بنا در سال ۱۳۴۶ در لیست آثار ملی ثبت شد؛ اما به
دلیل نظامی بودن محوطه امکان بازدید و نگهداری و بازسازی وجود نداشته و آخرین مرمت
صورت گرفته بر روی این بنای تاریخی در سالهای ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۵
صورت گرفته است.
در حال حاضر، پایههای عمارت به دلیل نفوذ رطوبت سست شده
و پوسیدگیهای ایجاد شده در بنا تا حدی است که عمارت عشرتآباد در برابر لرزهای ۲ ریشتری هم توان مقاومت نداشته و با
کوچکترین حادثه و فشاری فرو میریزد. هماکنون از عمارت وسیع و کوشکهای اطراف آن
نیز تنها عمارت چهارطبقه عشرتآباد مانده و استخر بزرگ و همچنین اتاقهای اطراف
کامل از بین رفته است.
اکنون «عمارت کلاه
فرهنگی» از پشت حصارهای این پادگان نمایان است و دسترسی مستمری توسط نهادهای مسئول
و به طور خاص سازمان میراث فرهنگی وجود ندارد و در این شرایط، در دیدار رئیس شورای
شهر تهران قرار شد با یاری نهادهای مسئول این ساختمان مرمت و بازسازی و به عنوان
یک گنجینه و موزه درهای آن به روی همگان باز شود اما چنین اتفاقی رخ نداد و اکنون
شاهد آغاز عملیات عمرانی ساختمانهایی هستیم که تجهیزات به کار گرفته در این
عملیات عمرانی، حکایت از ساخت مجموعهای عظیم دارد.
همین مسأله، نگرانیها را نسبت به آینده عمارت تاریخی
کلاه فرهنگی به عنوان بخشی از تاریخ پایتخت کشورمان افزایش داده است. در عین حال
اما راهکاری برای نجات این بنای تاریخی ارائه نشده و نهادهای مسئول نیز سکوت کردهاند.
این سکوت نیز به واسطه پیچیدگی پرونده این محوطه نظامی ـتاریخی
است.
در این میان راهکاری که به نظر عملیاتی میآید، تلاش
شهرداری تهران برای رهاسازی این مناطق به قصد شکلگیری یک باغ ـ موزه تاریخی
ارزشمند است؛ رویکردی که پیش از این در قبال زندان قصر اجرایی شد و البته پادگان
قلعه مرغی نیز وضعیت مشابهی را یافت و سخن از این تغییرات در برای زندان اوین و انتقال
این زندان به خارج از تهران نیز به میان آمد.
این رویکرد به سود این مناطق نیز خواهد بود که اگر
پادگان ولیعصر را محور فرض کرد، از هر سو تا مسافت قابل توجهی، خبری از محوطه سبز
وسیعی وجود ندارد و پادگان ولیعصر به واسطه اینکه از این منظر نیز تا حدودی مستعد
است، ظرفیت بدل شدن به یک مجموعه تاریخی و تفریحی مناسب را دارد. البته طبیعتاً
چنین رویکردی، چندان سهل الوصول نیست اما اگر ارادهای که در خصوص فرودگاه قلعه
مرغی وجود داشت، در این حوزه نیز باشد، اجرای چنین طرحی دور از دسترس نیست.