به گفته چاپلین در تعریف کمدی: انجام هر کاری غیراز کاری که باید انجام بدهی .مثلا رد شدن از دری که هنوز بازش نکرده ای....
اما چرا به بیژن خندیدم کودکی که معنی سقفف شیب در را نمی دانست و در جواب به لکنت افتاده بود. او کاری غیر از کاری که باید انجام دهد را نکرده بود. شاید به نظر آن روز من، او باید جواب می داد. پس چون خلاف این بود به او خندیدم.
اما امروز صبح وقتی عکس بیژن را روی جلد دوهفته نامه نیمکت، دهم اسفند ماه دیدم کنجکاو شدم تا از سرنوشت کودکی که مرا برای دقایقی خندانده با خبر شوم. معلم او میگوید او فقط هنگام پاسخ شفایی به لکنت می افتاد و وقتی همین امتحان را به صورت کتبی از او گرفتم بیست شد!!!
برای احترام و تشکر از این مجله و کوتاهی سخن ضمن دعوت شما به خواندن این مطلب در این مجله به اشاره ای به سرنوشت
بیژن شاگرد اول کلاس با معدل بیست بسنده میکنم.
محله خودشان را بخاطر تمسخر دیگران عوض کرده و دیگر به مدرسه نمی رود حالا گچکاری می کند. قصد دارد اسم خود را نیز عوض کند....
عکس روی جلد نگاه تلخی دارد مستقیم به چشمان آدم خیره می شود ، حالا دیگر باور دارم من هم مقصرم .