این روزها فضای مجازی آکنده از عطر و بوی 175 شهید غواص شده و چه زیبا هر کسی از هر مرام و مسلک و تیپ و ظاهری، از داغی که این شقایق های عاشق بر دل نهاده اند، سخن می گوید.
در این میان، آنچه ناساز می نماید، دلسوزی شبکه های خبری خارجی برای کشتگانی است که آنان خود در ریختن خونشان دخیل بوده اند.
امروز که بیش از ربع قرن از پایان جنگ می گذرد، خیلی آسان می توان نشست و محاسبات استراتژیک جنگ را به نقد و بررسی گذاشت؛ اما به یاد داشته باشیم که سنجش وقایع بدون مراجعه به حواشی زمانی و مکانی آن، چندان نتیجه بخش نخواهد بود.
به یاد داشته باشیم که در جنگ تحمیلی:
* شوروي با انواع سلاح هاي زرهي مانند تانك هاي تي- ۷۲ و انواع هواپيماهاي جنگي مانند ميگ ۲۹ و سوخو و توپولوف و نيز موشك هاي دوربرد نيروي هوايي عراق را تجهيز نمود.
* آلمان با فروش انواع سلاح هاي شيميائي به عراق دركشتار رزمندگان اسلام نقش مهمّي را بازي نمود.
* انگليس با فروش توپ هاي مشهور خود كه ميتوانست گلولههاي يك تني را به مسافتي بيش از صد كيلومتر پرتاب نمايد به كمك صدام شتافت.
* فرانسه با اجاره هواپيماي پيشرفته ميراژ و داسو سوپر اتاندارد و فروش موشكهاي اگزوست كمكهاي شاياني به عراق کرد.
* آمريكا تنها از طريق در اختيار گذاشتن اطلاعات ماهوارهاي و رادارهاي پرندة آواكس در شناسایی های جنگی کمک زیادی به ارتش عراق کرد.
و در آخر، همین شبکه های دلسوز، بمباران شيميائي رزمندگان اسلام و حتّي بمباران مردم بي دفاع شهرهاي سردشت را ناديده انگاشتند و كشتار شيميائي كردهاي عراقي در شهر حلبچه را بيتوجّه گذاشتند.
برای ما ایرانی ها همه این 200 هزار شهید جنگ، مثل همین 175 شهید غواص هستند چرا که وقتی برای جنگ سلاح نداری، فرزندانت یکی یکی قربانی می شوند.
اگر امروز دست اینان را بسته یافتیم، دیروز آنهای دیگر بی سلاح، در مقابل ابرقدرتهای جهانی ایستادند.
به یاد داشته باشیم که مدیریت که در جوسازی های رسانه ای از نبود آن در طول دفاع مقدس یاد می شود، علم استفاده از منابع است، و وقتی منبعی جز نیروی انسانی جان بر کف نداری، نمی توانی آرام بنشینی و کشورت را تقدیم دشمن کنی.
چـو ایـران نباشد تن من مـبـاد
در این بوم و بر
زنده یک تن مباد