به گزارش خبرگزاری دانا، حمید زنگنه، استاد اقتصاد کلان و بانکداری دانشگاه وایدنر، در چستر پنسیلوانیا آمریکا و نگارنده کتابهای «سرمایه داری مدرن و ایدئولوژی اسلامی» (به همراه سیروس بینا) و «اسلام، ایران و ثبات جهانی» است. وی نظرات خود را در قالب یادداشتی در اختیار گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم قرار داده است که مشروح آن را می خوانید.
اولین درسی که دانشجویان در اقتصاد بنیانی فرا می گیرند این است که هیچ چیزی در دنیا مجانی نیست. هر عملی قیمتی دارد که به نحوی باید پرداخت شود. این درسی است که خیلی ها از ملت و حتی گردانندگان و دست اندرکاران مملکت یاد نگرفته اند و فکر می کنند که می توانند چیزی بدون هزینه به دست بیاورند. توسعه اقتصادی محتاج تعامل و مشارکت با دیگران، مشقت، و سرمایه گذاری مالی و پولی است.
نمی توان که همه چیز را دوباره اختراع کرد. این نه تنها با عقل سلیم جور در نمی آید، این اسراف و تبذیرمنابع بسیارمحدود مملکت است. درهای مملکت را بستن و دوباره سازی آنچه قبلا ساخته شده نه تنها دردی را دوا نمی کند، بلکه مملکت را در اتلاف وقت و عقب ماندگی محصور می کند.
در چند دهه گذشته هر ساله میزان تبادلات فکری، پولی، و کالاها به نوعی سرسام آور تصاعدی افزایش یافته و کشورهای داخل سیستم جهانی از فواید آن بهره مند شده و آنها که، به هر دلیلی، خود را از آن جدا نگه داشته اند عقب مانده و عقب روی کرده اند. بطور مثال در 37 سال گذشته اقتصاد سنگاپور 10.45 برابر شده در حالیکه کشورهائی مانند ایران که به خواسته خود و یا بعلت فشار های بین المللی در خارج از سیستم بوده اند روندی واپس گرا داشته اند. با این منوال اقتصاد ایران سنگ پشت مانند پیشرفته است و میزان درآمد ملی ایران در همین مدت 37 سال تقریبا 2.3 برابر شده که با مقایسه با دیگران بسیار کند بوده و در نتیجه سطح زندگی اقتصادی مردم پس رفتگی داشته است.
من شخصا فکر می کنم که مفهوم اقتصاد مقاومتی به درستی درک نشده است. به عقیده من اقتصاد مقاومتی آن نیست که درهای مملکت را ببندیم و مردم را در حصر اقتصادی نگه بداریم و اجبار کنیم که مرتاض مانند زندگی کنند تا خداوند در زندگی باقی آنها را یاری دهد. اقتصاد مقاومتی به ذهن من ساختن اقتصادی سالم و رقابتی است. اقتصادی که بتواند مایحتاج مملکت را فراهم کند. اقتصادی است که بتواند با دنیا تعامل، معامله، و رقابت کند و از نعمات آنها برای پیشبرد و توسعه مملکت استفاده کند.
داستان بیکاری جوانان و یورش آنها به کشورهای دیگر بر همه روشن و آشکار است و این دردی است که بلیه های اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی گوناگونی همراه دارد که کم و بیش می بینیم. بنابراین مهم این است که برای جوانان بیکار فرصت کار ایجاد شود. منظور من ایجاد شغل نیست بلکه ایجاد فرصت اشتغال است.
• ایران می تواند تولید کننده مواد کشاورزی برای خاورمیانه شود
ایران یک کشوری است با طبیعتی تقریبا کویری. آب به اندازه کافی دارد بشرطی که از اتلاف آن جلو گیری کنند. به شرطی که آبیاری نوع جدید را ترویج دهند. ایران می تواند که تولید کننده مواد کشاورزی (غذایی) برای خاورمیانه بشود اگر متد های جدید آبیاری کشاورزی به راه انداخته شود می تواند با دنیا در خاورمیانه رقابت کند و یا حداقل میزان وابستگی خطرناک کشاورزی خود را کاهش دهد.
ایرانیان باید کاهش قیمت نفت را که همانند دهه 80 میلادی منابع مالی ایران را به حداقل رسانیده است را درسی برای خود بداند و از آن استفاده کند. هم اکنون که قیمت مواد غذایی نسبت به قیمت مواد صنعتی (مانند نفت و پتروشیمی) پیشی گرفته و در صد بیشتر و بیشتر درآمد معدنی مملکت (به طور صعودی) باید صرف خرید این نوع کالاها شود باید مایه عبرت ایرانیان شود.
اگر فرض کنیم که دیروز یک بشکه نفت می توانست 100 کیلو گرم گندم تهیه کند، امروز فقط به خاطر کاهش قیمت نفت می تواند 40 کیلو گرم گندم بخرد. در نتیجه صادرات نفت باید 2.5 برابرشود تا مقدار گندم دیروز خریداری شود.
همینطور که می بینیم حتی اگر ایران دارای قدرت تولید بیشتر نفت باشد، صادر کردن آن فقط در اختیار و تصمیم ایرانیان نیست. بازار نفت ممکن است که در آینده ای نه چندان دور که بعید و دور از ذهن هم نیست نخواهد و یا نتواند صادرات ایران را با قیمتهای مناسب بپذیرد. رقیبان ایران هم به احتمال بسیار قوی اجازه نخواهند داد که ایران هرچه خواست تولید و با قیمت مناسب بفروشد. در نتیجه نان نخواهیم داشت.
در این مقوله مردم هم احتیاج به تعلیم و تربیت فرهنگی دارند و هم به راهبرد صنعت آبیاری هایدرو پونیک یا ایرو پونیک و امثالهم. این روشهای مدرن می تواند مصرف آب برای آبیاری کشاورزی که در حدود %92 مصرف آب کشور است را %70 تا %80 کاهش دهد. سرمایه گذاری برای افزایش راندمان آبیاری در کشاورزی ضروری و فوتی است.
این یکی از مواردی است که مفهوم و مقصود اقتصاد مقاومتی را به روشنی هویدا می سازد. یعنی هم تولید افزایش می یابد، هم امنیت غذایی تامین می شود، و هم منابع مالی مملکت صرف مصرف نمی شود.
اولین درسی که دانشجویان در اقتصاد بنیانی فرا می گیرند این است که هیچ چیزی در دنیا مجانی نیست. هر عملی قیمتی دارد که به نحوی باید پرداخت شود. این درسی است که خیلی ها از ملت و حتی گردانندگان و دست اندرکاران مملکت یاد نگرفته اند و فکر می کنند که می توانند چیزی بدون هزینه به دست بیاورند. توسعه اقتصادی محتاج تعامل و مشارکت با دیگران، مشقت، و سرمایه گذاری مالی و پولی است.
نمی توان که همه چیز را دوباره اختراع کرد. این نه تنها با عقل سلیم جور در نمی آید، این اسراف و تبذیرمنابع بسیارمحدود مملکت است. درهای مملکت را بستن و دوباره سازی آنچه قبلا ساخته شده نه تنها دردی را دوا نمی کند، بلکه مملکت را در اتلاف وقت و عقب ماندگی محصور می کند.
در چند دهه گذشته هر ساله میزان تبادلات فکری، پولی، و کالاها به نوعی سرسام آور تصاعدی افزایش یافته و کشورهای داخل سیستم جهانی از فواید آن بهره مند شده و آنها که، به هر دلیلی، خود را از آن جدا نگه داشته اند عقب مانده و عقب روی کرده اند. بطور مثال در 37 سال گذشته اقتصاد سنگاپور 10.45 برابر شده در حالیکه کشورهائی مانند ایران که به خواسته خود و یا بعلت فشار های بین المللی در خارج از سیستم بوده اند روندی واپس گرا داشته اند. با این منوال اقتصاد ایران سنگ پشت مانند پیشرفته است و میزان درآمد ملی ایران در همین مدت 37 سال تقریبا 2.3 برابر شده که با مقایسه با دیگران بسیار کند بوده و در نتیجه سطح زندگی اقتصادی مردم پس رفتگی داشته است.
من شخصا فکر می کنم که مفهوم اقتصاد مقاومتی به درستی درک نشده است. به عقیده من اقتصاد مقاومتی آن نیست که درهای مملکت را ببندیم و مردم را در حصر اقتصادی نگه بداریم و اجبار کنیم که مرتاض مانند زندگی کنند تا خداوند در زندگی باقی آنها را یاری دهد. اقتصاد مقاومتی به ذهن من ساختن اقتصادی سالم و رقابتی است. اقتصادی که بتواند مایحتاج مملکت را فراهم کند. اقتصادی است که بتواند با دنیا تعامل، معامله، و رقابت کند و از نعمات آنها برای پیشبرد و توسعه مملکت استفاده کند.
داستان بیکاری جوانان و یورش آنها به کشورهای دیگر بر همه روشن و آشکار است و این دردی است که بلیه های اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی گوناگونی همراه دارد که کم و بیش می بینیم. بنابراین مهم این است که برای جوانان بیکار فرصت کار ایجاد شود. منظور من ایجاد شغل نیست بلکه ایجاد فرصت اشتغال است.
• ایران می تواند تولید کننده مواد کشاورزی برای خاورمیانه شود
ایران یک کشوری است با طبیعتی تقریبا کویری. آب به اندازه کافی دارد بشرطی که از اتلاف آن جلو گیری کنند. به شرطی که آبیاری نوع جدید را ترویج دهند. ایران می تواند که تولید کننده مواد کشاورزی (غذایی) برای خاورمیانه بشود اگر متد های جدید آبیاری کشاورزی به راه انداخته شود می تواند با دنیا در خاورمیانه رقابت کند و یا حداقل میزان وابستگی خطرناک کشاورزی خود را کاهش دهد.
ایرانیان باید کاهش قیمت نفت را که همانند دهه 80 میلادی منابع مالی ایران را به حداقل رسانیده است را درسی برای خود بداند و از آن استفاده کند. هم اکنون که قیمت مواد غذایی نسبت به قیمت مواد صنعتی (مانند نفت و پتروشیمی) پیشی گرفته و در صد بیشتر و بیشتر درآمد معدنی مملکت (به طور صعودی) باید صرف خرید این نوع کالاها شود باید مایه عبرت ایرانیان شود.
اگر فرض کنیم که دیروز یک بشکه نفت می توانست 100 کیلو گرم گندم تهیه کند، امروز فقط به خاطر کاهش قیمت نفت می تواند 40 کیلو گرم گندم بخرد. در نتیجه صادرات نفت باید 2.5 برابرشود تا مقدار گندم دیروز خریداری شود.
همینطور که می بینیم حتی اگر ایران دارای قدرت تولید بیشتر نفت باشد، صادر کردن آن فقط در اختیار و تصمیم ایرانیان نیست. بازار نفت ممکن است که در آینده ای نه چندان دور که بعید و دور از ذهن هم نیست نخواهد و یا نتواند صادرات ایران را با قیمتهای مناسب بپذیرد. رقیبان ایران هم به احتمال بسیار قوی اجازه نخواهند داد که ایران هرچه خواست تولید و با قیمت مناسب بفروشد. در نتیجه نان نخواهیم داشت.
در این مقوله مردم هم احتیاج به تعلیم و تربیت فرهنگی دارند و هم به راهبرد صنعت آبیاری هایدرو پونیک یا ایرو پونیک و امثالهم. این روشهای مدرن می تواند مصرف آب برای آبیاری کشاورزی که در حدود %92 مصرف آب کشور است را %70 تا %80 کاهش دهد. سرمایه گذاری برای افزایش راندمان آبیاری در کشاورزی ضروری و فوتی است.
این یکی از مواردی است که مفهوم و مقصود اقتصاد مقاومتی را به روشنی هویدا می سازد. یعنی هم تولید افزایش می یابد، هم امنیت غذایی تامین می شود، و هم منابع مالی مملکت صرف مصرف نمی شود.