به گزارش خبرگزاری دانا،این در حالی است که مقام معظم رهبری مهرماه سال 1391 در دیدار با جوانان خراسان شمالی بر 'سبک و فرهنگ زندگی' تاکید زیادی داشتند. ایشان با ابراز تاسف از اینکه در این بخش از تمدن سازی نوین اسلامی پیشرفت چشمگیری نداشته ایم، با توجه به نو بودن بحث سبک زندگی در ادبیات و فضای گفتمانی کشور، به نوعی آسیب شناسی عینی پرداخته و سئوالات متعددی را طرح کردند.
خبرنگار ایرنا در این زمینه به سراغ دکتر سعید پورعلی، معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی رفته است تا درباره دیدگاه ها و نظراتش در مورد ویژگی های فرهنگی و تحولات این حوزه به گفت وگو بنشیند. او در این گفت و گو با اشاره به ویژگی های فرهنگ، بر این موضوع تاکید داشت که از نظر برخی صاحبنظران، فرهنگ به سان یک کوه یخ در دریا است که فقط نوک قله و بخش بیرونی آن قابل رویت است و از همین رو، کاربست مفهوم تغییر و تحول در باره آن در بازه زمانی کوتاه شاید چندان صحیح نباشد.
این گفت وگو را پیش رو دارید:
**سوال:مهمترین ویژگی های فرهنگی که در سه دهه گذشته دچار تحول شده است، به نظر شما در چه حوزه هایی بوده است؟
دکتر پورعلی: در تعریف فرهنگ «نظامواره ای از باورها و ارزش ها، اعمال و رفتار، آداب و رسوم زندگی مردم و جامعه ای خاص» گفته می شود که در سند مهندسی فرهنگی کشور هم این تعریف به نوعی بازتاب یافته است. در پاسخ به این سوال باید گفت، در ورای این سوال و پاسخ آن که چه الگویی از روابط میان فرهنگ، سیاست و نظام سیاسی برقرار است؟ مستتر است و الگوی تبعیت فرهنگ از سیاست است.
در این الگو، فرهنگ، عمل و ویژگی های فرهنگی، تابعی از عرصه سیاست و دنباله آن فرض می شود. ولی واقعیت امر آن است که اگرچه این فرض صحیح است ولی تام و تمام نیست و صرفاً فضای فرهنگی همیشه تابع سیاست نبوده و نخواهد بود. نکته دیگر، این مهم است که امروزه تفکیک میان مسایل فرهنگی و اجتماعی دیگر چندان مطلوب و پاسخگو نیست در واقع نوعی از ادغام در مسایل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی رخ داده است.
رشد فناوری ها همچون تلفن همراه، اینترنت و شبکه های مجازی و رسانه ای این مسأله را تقویت و نقش شاخص هایی چون ساختار، پایگاه های اجتماعی و اقتصادی را در ورای این یگانگی، کم رنگ ساخته است و لذا پیش از اینکه این شاخص ها در شکل دهی رفتارها و واقعیت های جامعه نقش داشته باشند سبک زندگی، مصرف فرهنگی و تجربه های مردم واگذار شده است.
**س : در این میان،مهمترین ویژگی های فرهنگ -اجتماعی چه هستند؟
- تعهد، عدالت، علم گرایی، تکریم افراد اسوه، قانونگرایی، انضباط اجتماعی، وجدان خودباوری، روحیه کار جمعی، ابتکار و نوآوری، درست کاری، پرهیز از اسراف و قناعت، اهتمام به کیفیت، مقابله با انحراف، قداست خانواده، هویت ملی، تکریم خود گذشتگی (ایثار و شهادت) اعتماد، رضایت، سلامت و امنیت از جمله اهم این ویژگی ها است.
راه درست و منطقی سنجش تحولات در شاخص های فوق مراجعه به داده های آماری موجود که معمولاً به صورت دوره ای از سوی مراکز مختلفی انجام شده و می شود. نکته قابل توجه در این سنجش آن است که به گفته یکی از اندیشمندان فرهنگ چنان کوه یخ در دریا است که بخش بیرونی آن قابل رویت است و به همین دلیل کاربست مفهوم تعبیر تحول در بازه زمانی کوتاه شاید چندان صحیح نباشد.
**س : در یک قالب کلی تر می توان ایران را به عنوان کشوری که بالاترین مزیت و اقتدار آن، سرمایه فرهنگی ریشه دار است، نام برد که با برخی ویژگی های تحول یافته مواجه است، اهم این ویژگی ها را در چه می دانید؟
- می توان گفت که پیشتازی فرهنگ در تحولات سیاسی اجتماعی نسبت به سایر عرصه ها، تغییر میدان داری فرهنگ از دولت به فرد، جمعی شدن نوین به اتکای فناوری های جدید، رشد و احساس آگاهی در سایه ی دنیا و جامعه رسانه ای شده، اثر پذیری سریع به واسطه ارتباطات و زیست جهانی، مصرف زدگی مفرط فرهنگی، دینداری و دین باوری اهم این ویژگی ها هستند.
**س : به نظر شما کدام مداخله و اقدامات دولتی صورت پذیرفته به منظور تأثیرگذاری و ایجاد تغییر در سبک زندگی کم اثر یا بدون تأثیر بوده است؟
- موفقیت در اجرای برنامه های ملی پیشرفت، و از آن جمله سبک زندگی، بستگی زیادی به نحوه و شیوه مداخله دولتها، اهمیت دادن به نظر ذینفعان، توجه به پیشران ها در موضوع از جمله دانشگاه و نظام آموزشی - تربیتی، روندها و رویدادها دارد.
در این زمینه، مجامع علمی وسیله نهادی برای پیشرفت فرهنگ، سیاست، اقتصاد و اجتماع هستند. به باور علمای علوم اجتماعی این نهاد، به مثابه آژانس اجتماعی کننده، نقش عمده ای در انتقال فرهنگ درونی کردن هنجارها و ارزش ها و شکل گیری سبک و هویت اجتماعی ایفا می کند.
نکته دوم پذیرش این فرض است که ما مبدع پرداختن به سبک زندگی نیستیم و به همین دلیل سبک زندگی یک مسأله جهانی است و به لحاظ تاریخی شاهد منازعه و کمتر مفاهمه در این موضوع در میانه تمدنها و فرهنگ ها هستیم و شناخت از این تجارب یک الزام و ضرورت است.
دیگر آنکه مراد از سبک زندگی آنگونه که مطرح است پیگیری یک رویکرد سیاسی با هدف شناسایی و رصد فرهنگی به جهت تحقق بینش و بصیرت خاص و بومی است. با این فرض ها و در پاسخ به این مسأله که کدام مداخله و اقدامات دولتی صورت پذیرفته به منظور تأثیرگذاری و ایجاد تغییر در سبک زندگی کم اثر بوده باشد این اقدامات، که بسیار زیاد و متنوع است و نحوه مواجهه و دایره و میزان مداخله را در نظر گرفت.
آنچه مسلم است هر چه دامنه اقدامات از الگوی اقناع و مشارکت دهی به مدل اجبار و خودرأیی گرایش یابد اثرگذاری کاهش پیدا می کند، مگر آنکه مردم سیاسی را در راستای منفعت زودگذر خود تشخیص دهند به آن تن دهند. مطلب دیگر تفاوت های ذاتی عرصه فرهنگ با سایر عرصه هاست به این معنا معمولاً اثرگذاری اقدامات دولت در عرصه فرهنگ کم اثر است مگر آنکه فروض آن را پذیرفته و رعایت کرده باشد.
**س : با توجه به حوزه فعالیت شما، مردم آمادگی برای همراهی با سیاست گذاران و تغییر سبک زندگی در چه حوزه هایی را دارند؟
- باید ابتدا باور داشت که در عصر حاضر به واسطه آن تغییر و تحولات پیش گفته سبک و سیاق سیاستگذاری دگرگون شده است.
مدل سیاستگذاری از بالا به پایین تغییر یافته است و نقش و جایگاه مردم در سیاستگذاری ها به عنصری مهم مبدل گشته است. طبیعتاً به واسطه این تغییر فضا، ماندن در مدل نخست عدم توفیق و همراهی از سوی مخاطب را به همراه خواهد داشت در مقابل قطعاً مردم با نقش داشتن در سیاست و سیاستگذاری ها مسئولیت پذیرتر خواهند بود و جایگاه تسهیل گری و توانمندسازی دولت ها پررنگ تر خواهد شد .
لذا آنچه نتیجه می شود این مطلب است که بی توجهی به نقش مردم در تدوین سیاست ها به فراموشی و محو شدن خواسته آنان از مشارکت منجر نخواهد شد بلکه در سایه همان تحولات رسانه ای و شبکه ای در فرصت یابی نوین، خود را بروز می دهد. بنابراین تحولات عصر حاضر به علاوه محدودیت ها و معذورات دولت و پهن شدن هر چه بیشتر چتر و عرصه فرهنگ لازم و ضرورت می سازد که هر چه بیشتر دولت به سمت رویکرد نوین یعنی بازی دهی و مشارکت مردم در سیاست گذاری و اجرا گام بردارد.
البته شاید لازم باشد در این رویکرد، تفکیکی صورت گیرد و عرصه هایی را به شکل منتخب با تمام توان دولت حاضر شود و عرصه هایی را به شکل تسهیل گری و توانمند سازی به دیگران غیر دولتی واگذار نماید که در این مدل شاید حضور ضعیف در تمام زمینه های فرهنگی از مدل ضعیف- ضعیف به قوی- قوی بیانجامد.
در این میان، در ابتدا لازم است مسئولان آمادگی لازم برای قبول مشارکت و حضور مردم در این عرصه را در خود ایجاد کنند و با پذیرش آسیب ها و ضعف های ناشی از این عدم باور ریل گذاری لازم همراه با تسهیل گری و توانمند سازی صورت گیرد.
قطعا' نمونه ها و مصادیق زیادی را می توان مثال زد که با انجام این مهم، توفیقات را دو چندان کرده است.
به نظر هر آنچه که برای مردم ایران ارزش و دارای منزلت است می تواند مبدأ آمادگی آنان و اتکا برای تغییر سبک زندگی قرار گیرد از آن جمله می توان به مواردی چون ارزش های دینی و تعالیم اسلامی، مطالبه امام و رهبری، سرمایه های ملی، مشارکت خواهی و مشارکت جویی، نوع دوستی و دگردوستی، آداب و رسوم سنتی و کهن ایرانی، اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط و شاد و مقید زیستن توامان اشاره کرد.
خبرنگار ایرنا در این زمینه به سراغ دکتر سعید پورعلی، معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی رفته است تا درباره دیدگاه ها و نظراتش در مورد ویژگی های فرهنگی و تحولات این حوزه به گفت وگو بنشیند. او در این گفت و گو با اشاره به ویژگی های فرهنگ، بر این موضوع تاکید داشت که از نظر برخی صاحبنظران، فرهنگ به سان یک کوه یخ در دریا است که فقط نوک قله و بخش بیرونی آن قابل رویت است و از همین رو، کاربست مفهوم تغییر و تحول در باره آن در بازه زمانی کوتاه شاید چندان صحیح نباشد.
این گفت وگو را پیش رو دارید:
**سوال:مهمترین ویژگی های فرهنگی که در سه دهه گذشته دچار تحول شده است، به نظر شما در چه حوزه هایی بوده است؟
دکتر پورعلی: در تعریف فرهنگ «نظامواره ای از باورها و ارزش ها، اعمال و رفتار، آداب و رسوم زندگی مردم و جامعه ای خاص» گفته می شود که در سند مهندسی فرهنگی کشور هم این تعریف به نوعی بازتاب یافته است. در پاسخ به این سوال باید گفت، در ورای این سوال و پاسخ آن که چه الگویی از روابط میان فرهنگ، سیاست و نظام سیاسی برقرار است؟ مستتر است و الگوی تبعیت فرهنگ از سیاست است.
در این الگو، فرهنگ، عمل و ویژگی های فرهنگی، تابعی از عرصه سیاست و دنباله آن فرض می شود. ولی واقعیت امر آن است که اگرچه این فرض صحیح است ولی تام و تمام نیست و صرفاً فضای فرهنگی همیشه تابع سیاست نبوده و نخواهد بود. نکته دیگر، این مهم است که امروزه تفکیک میان مسایل فرهنگی و اجتماعی دیگر چندان مطلوب و پاسخگو نیست در واقع نوعی از ادغام در مسایل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی رخ داده است.
رشد فناوری ها همچون تلفن همراه، اینترنت و شبکه های مجازی و رسانه ای این مسأله را تقویت و نقش شاخص هایی چون ساختار، پایگاه های اجتماعی و اقتصادی را در ورای این یگانگی، کم رنگ ساخته است و لذا پیش از اینکه این شاخص ها در شکل دهی رفتارها و واقعیت های جامعه نقش داشته باشند سبک زندگی، مصرف فرهنگی و تجربه های مردم واگذار شده است.
**س : در این میان،مهمترین ویژگی های فرهنگ -اجتماعی چه هستند؟
- تعهد، عدالت، علم گرایی، تکریم افراد اسوه، قانونگرایی، انضباط اجتماعی، وجدان خودباوری، روحیه کار جمعی، ابتکار و نوآوری، درست کاری، پرهیز از اسراف و قناعت، اهتمام به کیفیت، مقابله با انحراف، قداست خانواده، هویت ملی، تکریم خود گذشتگی (ایثار و شهادت) اعتماد، رضایت، سلامت و امنیت از جمله اهم این ویژگی ها است.
راه درست و منطقی سنجش تحولات در شاخص های فوق مراجعه به داده های آماری موجود که معمولاً به صورت دوره ای از سوی مراکز مختلفی انجام شده و می شود. نکته قابل توجه در این سنجش آن است که به گفته یکی از اندیشمندان فرهنگ چنان کوه یخ در دریا است که بخش بیرونی آن قابل رویت است و به همین دلیل کاربست مفهوم تعبیر تحول در بازه زمانی کوتاه شاید چندان صحیح نباشد.
**س : در یک قالب کلی تر می توان ایران را به عنوان کشوری که بالاترین مزیت و اقتدار آن، سرمایه فرهنگی ریشه دار است، نام برد که با برخی ویژگی های تحول یافته مواجه است، اهم این ویژگی ها را در چه می دانید؟
- می توان گفت که پیشتازی فرهنگ در تحولات سیاسی اجتماعی نسبت به سایر عرصه ها، تغییر میدان داری فرهنگ از دولت به فرد، جمعی شدن نوین به اتکای فناوری های جدید، رشد و احساس آگاهی در سایه ی دنیا و جامعه رسانه ای شده، اثر پذیری سریع به واسطه ارتباطات و زیست جهانی، مصرف زدگی مفرط فرهنگی، دینداری و دین باوری اهم این ویژگی ها هستند.
**س : به نظر شما کدام مداخله و اقدامات دولتی صورت پذیرفته به منظور تأثیرگذاری و ایجاد تغییر در سبک زندگی کم اثر یا بدون تأثیر بوده است؟
- موفقیت در اجرای برنامه های ملی پیشرفت، و از آن جمله سبک زندگی، بستگی زیادی به نحوه و شیوه مداخله دولتها، اهمیت دادن به نظر ذینفعان، توجه به پیشران ها در موضوع از جمله دانشگاه و نظام آموزشی - تربیتی، روندها و رویدادها دارد.
در این زمینه، مجامع علمی وسیله نهادی برای پیشرفت فرهنگ، سیاست، اقتصاد و اجتماع هستند. به باور علمای علوم اجتماعی این نهاد، به مثابه آژانس اجتماعی کننده، نقش عمده ای در انتقال فرهنگ درونی کردن هنجارها و ارزش ها و شکل گیری سبک و هویت اجتماعی ایفا می کند.
نکته دوم پذیرش این فرض است که ما مبدع پرداختن به سبک زندگی نیستیم و به همین دلیل سبک زندگی یک مسأله جهانی است و به لحاظ تاریخی شاهد منازعه و کمتر مفاهمه در این موضوع در میانه تمدنها و فرهنگ ها هستیم و شناخت از این تجارب یک الزام و ضرورت است.
دیگر آنکه مراد از سبک زندگی آنگونه که مطرح است پیگیری یک رویکرد سیاسی با هدف شناسایی و رصد فرهنگی به جهت تحقق بینش و بصیرت خاص و بومی است. با این فرض ها و در پاسخ به این مسأله که کدام مداخله و اقدامات دولتی صورت پذیرفته به منظور تأثیرگذاری و ایجاد تغییر در سبک زندگی کم اثر بوده باشد این اقدامات، که بسیار زیاد و متنوع است و نحوه مواجهه و دایره و میزان مداخله را در نظر گرفت.
آنچه مسلم است هر چه دامنه اقدامات از الگوی اقناع و مشارکت دهی به مدل اجبار و خودرأیی گرایش یابد اثرگذاری کاهش پیدا می کند، مگر آنکه مردم سیاسی را در راستای منفعت زودگذر خود تشخیص دهند به آن تن دهند. مطلب دیگر تفاوت های ذاتی عرصه فرهنگ با سایر عرصه هاست به این معنا معمولاً اثرگذاری اقدامات دولت در عرصه فرهنگ کم اثر است مگر آنکه فروض آن را پذیرفته و رعایت کرده باشد.
**س : با توجه به حوزه فعالیت شما، مردم آمادگی برای همراهی با سیاست گذاران و تغییر سبک زندگی در چه حوزه هایی را دارند؟
- باید ابتدا باور داشت که در عصر حاضر به واسطه آن تغییر و تحولات پیش گفته سبک و سیاق سیاستگذاری دگرگون شده است.
مدل سیاستگذاری از بالا به پایین تغییر یافته است و نقش و جایگاه مردم در سیاستگذاری ها به عنصری مهم مبدل گشته است. طبیعتاً به واسطه این تغییر فضا، ماندن در مدل نخست عدم توفیق و همراهی از سوی مخاطب را به همراه خواهد داشت در مقابل قطعاً مردم با نقش داشتن در سیاست و سیاستگذاری ها مسئولیت پذیرتر خواهند بود و جایگاه تسهیل گری و توانمندسازی دولت ها پررنگ تر خواهد شد .
لذا آنچه نتیجه می شود این مطلب است که بی توجهی به نقش مردم در تدوین سیاست ها به فراموشی و محو شدن خواسته آنان از مشارکت منجر نخواهد شد بلکه در سایه همان تحولات رسانه ای و شبکه ای در فرصت یابی نوین، خود را بروز می دهد. بنابراین تحولات عصر حاضر به علاوه محدودیت ها و معذورات دولت و پهن شدن هر چه بیشتر چتر و عرصه فرهنگ لازم و ضرورت می سازد که هر چه بیشتر دولت به سمت رویکرد نوین یعنی بازی دهی و مشارکت مردم در سیاست گذاری و اجرا گام بردارد.
البته شاید لازم باشد در این رویکرد، تفکیکی صورت گیرد و عرصه هایی را به شکل منتخب با تمام توان دولت حاضر شود و عرصه هایی را به شکل تسهیل گری و توانمند سازی به دیگران غیر دولتی واگذار نماید که در این مدل شاید حضور ضعیف در تمام زمینه های فرهنگی از مدل ضعیف- ضعیف به قوی- قوی بیانجامد.
در این میان، در ابتدا لازم است مسئولان آمادگی لازم برای قبول مشارکت و حضور مردم در این عرصه را در خود ایجاد کنند و با پذیرش آسیب ها و ضعف های ناشی از این عدم باور ریل گذاری لازم همراه با تسهیل گری و توانمند سازی صورت گیرد.
قطعا' نمونه ها و مصادیق زیادی را می توان مثال زد که با انجام این مهم، توفیقات را دو چندان کرده است.
به نظر هر آنچه که برای مردم ایران ارزش و دارای منزلت است می تواند مبدأ آمادگی آنان و اتکا برای تغییر سبک زندگی قرار گیرد از آن جمله می توان به مواردی چون ارزش های دینی و تعالیم اسلامی، مطالبه امام و رهبری، سرمایه های ملی، مشارکت خواهی و مشارکت جویی، نوع دوستی و دگردوستی، آداب و رسوم سنتی و کهن ایرانی، اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط و شاد و مقید زیستن توامان اشاره کرد.