به گزارش خبرگزاری دانا دلهره داشت آن هم بسیار زیاد، نه برای اینکه داشت عروس می شد بلکه به خاطر انتخابش. حرف هایی شنید و وزخم هایی از زبان ها دید ولی با همه سختی ها پای رسیدن ایستاد و در بارگاه عشق پازل زندگی را چید. «روناک» عروس جوانی است که ماجرای ازدواج اش کلاس درسی است برای همه آنانی که در گیر و دار حصارکشی مذهبی هستند.
بن بست بوستان دعوتت می کند به میهمانی دو زوج جوانی که سال هاست رج به رج قالیچه زندگی خود را بافته و می بافند و حاصل این رج زدن ها برای یکی، دو میوه به نام های «سهند و سپنتا» و برای دیگری انتظار آینده است.
«روناک زارعی» و «حمید خزایی» و «سارا احمدی» و «صادق خلیلی» میزبانان خانه حرف ها و حدیث ها هستند. خانه ای که به گفته خودشان با رنج ایستادگی ساخته اند.
عصر یک روز پاییزی بنابر وعده دیدار، ساعت انتظار را کوک کرده و راهی وادی «جان شیعه، اهل سنت» می شوی. هنگام ورود به خانه خش خش برگ های پاییزی مقدمت را گرامی داشته و این نسیم خنک پاییزی است که تو را تشویق به ورود کرده و نقاشی زیبای طبیعت در این حیاط کوچک جریان شادی از زندگی را برایت ورق می زند.
واگویه گذشته تا حال دو خانواده آن هم از نوع متفاوتش تو را به خلسه فکری می برد گویی که جرعه جرعه وقایع این ماجرا را سر می کشی. یک فنجان چای گرم با کیک خانگی کلید ماجرای زندگی افرادی می شود که حکایت با هم بودنشان شاید برای خیلی ها اتفاق افتاده و یا بیفتد اما نوع نگاهی که دارند قطع به یقین مرز متفاوت بودن را ترسیم می کند.
برگ نخست؛ انسانیت
برگ نخست این زندگی را که ورق بزنی به «روناک و حمید» می رسی که هفت سال است ازدواج کرده اند و در سال سوم زندگی خود غنچه هایی از جنس عشق را پرورش داده اند. «سهند و سپنتا» دوقلوهای چهار ساله این زوج هستند که تو را زیر ذره بین کودکانه خود گرفته و با تعجبی شیرین منتظر انفجار خجالتشان نشسته اند.
خانه خلوتکده ساده ولی پر از احساس است و این را با دیدن سنت سرای عشق خانوادگی که بخش کوچکی از فضا را به خود اختصاص داده است به خوبی می توان فهمید.
اواخر سال ۸۸ بود درست در بهمن ماه که همهمه آمدن خواستگار و ازدواج مطرح شد. خانواده ها آن طور که باید یکدیگر را نمی شناختند و همین باعث شد تعلل و دلهره ایجاد شود مخصوصاً زمانی که فهمیدیم با فردی شیعه مذهب طرف هستیم. «روناک» با گفتن این جمله به فکر فرو می رود گویی خاطرات آن زمان برایش تداعی شده اند. او که از خانواده ای سنی مذهب است به گفته خودش رسم ازدواج با غیر هم مذهب را شکسته است. «در فامیل نداشتیم که سنی با شیعه ازدواج کرده باشد وقتی ماجرای خواستگار من پیش آمد شاید همه را متعجب کرد اما من این مسایل برایم مهم و ملاک نبود البته اگر افراط در مذهب باشد قبول ندارم اما خوشبختانه حمید جزو افراطی ها نبود».
«حمید» که در جلد کتاب «قمار عاشقانه» رفته است با نگاه پر مهری رشته کلام را به دست گرفته و از دوران آشنایی می گوید. «من و روناک در دانشگاه هم کلاسی بودیم و مدتی باهم کار عملی داشتیم و همین باب علاقه ما شد و کم کم آشنایی شکل گرفت و بعد از آن هم صحبت ازدواج شد».
او که مانند همسرش در توده تفکر خاطرات قدیم غرق شده خانواده اش را خیلی در مذهب و مسایل این چنینی افراطی نمی داند و معتقد است فقط انسانیت و اخلاق می تواند پلی به سمت خوشبختی باشد.
درگیر گفته های «حمید و روناک» هستی که یخ خجالت دوقلوهای افسانه ای آب می شود و می پاشد به نگاهت که یعنی ما هم هستیم. روناک با نگاهی به خنده های ریز بچه ها از حق انتخاب آزادانه در مسیر انسانیت برای فرزندانشان می گوید. «ما فرزندانمان را با اصول انسانی تربیت کرده و می کنیم و در این میان وقتی بزرگ شدند خودشان می توانند تصمیم بگیرند کدام مذهب را داشته باشند شیعه یا سنی، انتخاب این موضوع دست خودشان است». اینجا می توان جشن وحدت و دوستی را در جمعی عاشقانه دید. جمعی که بارگاه عشقشان را به اصول انسانی زنجیر کرده اند.
فضای زندگی این خانواده را که بنگری تنها رفاقت می بینی و هیجان عشق... و این یعنی اعتقادات هر فردی محترم است و قابل ارزش و این امتیازات تنها به اصل انسانیت باز می گردد.
خواستن و خواستن
برگ دیگر این ماجرا گره می خورد به خانواده «خلیلی» و اینجاست که باید گفت بسیارند امثال «حمید و روناک». این بار قرار است وارد زندگی «سارا و صادق» زوج تازه ازدواج کرده شوی. زوجی که فعل خواستن را به معنای واقعی صرف کرده اند.
«سارا احمدی» دختری است حدود ۲۴ ساله و کمی خجالتی. این را از بی قراری که دارد می توانی بفهمی. برعکس او «صادق خلیلی» پر شر و شور است و فعال. شوخی می کند و ریز ریز صحبت می کند.
«سارا و صادق» دو زوجی هستند که به گفته خودشان از میدان مخالفت به پیروزی رسیده اند. «خانواده های هردوی ما مخالف ازدواج با فردی غیر مذهب خودمان بودند و بسیار افراطی به این موضوع نگاه می کردند».
«صادق» حین گفتن این جمله سرش را با حالت تأسف تکان می دهد و می گوید: «اگر بخواهی در زندگی مذهب را به شکل افراطی در پیش بگیری به بن بست می خوری چرا که زندگی با عقاید تند مذهبی آسان نیست».
او که سنی مذهب است خانواده اش را بسیار متعصب نسبت به این موضوع می داند. «پدرم شدیداً مخالف ازدواج ما بود، می گفت در آینده به مشکل بر می خوریم، مدام تأکید داشت که عقاید یکدیگر را سرکوب می کنیم و من مجابش کردم که اعتقادات هر فردی دارای ارزش است و نمی توان آن را زیر سؤال برد».
در همین هنگامه نگاهت به روی چهره مهربان «سارا» سُر می خورد و او که ذره بین نگاهت را می بیند با کمی مکث رضایت خود از زندگی اش را به زبان می آورد. «این درست است که ما بسیار سختی کشیدیم تا به این مرحله برسیم اما همین سختی ها پل محکمی شد برایمان که بیشتر قدر زندگی را بدانیم و هوای همدیگر را هم بیشتر داشته باشیم».
«سارا» آغاز راه زندگی اش را با خواستن می داند. «هم من و هم «حمید» همدیگر را می خواستیم و همین اصل یک زندگی است. خواستن یعنی آغاز راه و ما این آغاز را با موانع بسیاری پشت سر گذاشتیم که شاید مذهب هم یکی از این موانع بود».
به گفته او نمی توان مذهب را اولویت نخست در زندگی دانست چرا که شروع یک زندگی زنجیره ای از مسایل را با خود دارد که مذهب میانه این زنجیر قرار دارد.
«سارا» معتقد است باید منطقی با این گونه مسایل برخورد کرد. او افراط در هر زمینه ای را آسیب به اجتماع و جامعه می داند. «به نظر من شیعه و سنی در کنار هم می توانند قطعات گمشده پازل همدلی و همراهی باشند و با وحدت میان هم پازل زندگی را تکمیل می کنند».
پازل همدلی را در بارگاه عشق تکمیل می کنی و اینجا دیگر می توانی عمق باهم بودن را به خوبی لمس کنی. همان عمقی که به گفته علمای شیعه و سنی این روزها تفرقه اندازان هم انگشت به دهان مانده اند از این همه همراهی.
قروه؛ نماد وحدت است
به گفته امام جمعه شهرستان قروه، این منطقه یک امتیازاتی نسبت به بخش های دیگر شیعه و سنی دارد و آن هم به هم تنیده شدن و تفکیک ناپذیر بودن این قومیت ها در قالب ازدواج با یکدیگر است که رخ می دهد و این همان پتانسیل و امتیازی است که در این شهرستان وجود دارد.
حجت الاسلام حسن باباییان در گفت و گو با خبرنگار مهر با بیان اینکه افراد تفرقه افکنی که به دنبال خدشه دار کردن تداوم زندگی مسالمت آمیز ملت هستند در واقع نه شیعه دوست و نه سنی دوست هستند و تنها به فکر برهم زدن سلامت اجتماع هستند.
وی این ویژگی بارز در منطقه را یک نوع نشاط عمومی دانست و افزود: وحدت در زندگی به معنای پیوستن به جامعه ای برخوردار از نشاط سالم است و با وجود این مهم اهانت به مقدسات یکدیگر محو می شود.
وحدت؛ نعمتی بزرگ برای جامعه است
در همین راستا آنچه مسلم است نگاه قرآن به این موضوع است که تمامی مسلمانان و اهل ایمان باید وحدت و برادری داشته باشند و این همان چیزی است که به گفته امام جمعه اهل سنت شهرستان قروه در دنیای امروز بسیار موردنیاز است.
ماموستا ملاهاشم نوری ازدواج شیعه و سنی در شهرستان را دارای پایه های استوار و محکمی دانست و در گفت و گو با خبرنگار مهر این مهم را یک نعمتی بزرگ برای منطقه عنوان کرد.
به گفته وی در این برهه زمانی و در این منطقه زندگی اهل سنت با اهل تشیع می تواند برای جلوگیری از تفرقه و نفاق مؤثر بوده و یک جواب رد به تفرقه اندازان باشد.
نوری انس و الفت، آسایش، امنیت و اخوت را عامل حفظ نظام دانست و تمامی این مسایل را نشانه های بارز وحدت خواند.
شیفت عصر پاییزی تمام شده و شبی بارانی را پذیراست. جرعه ای از وحدت جاودان را نوشیده و راهی دیار عجایب خلقت می شویم. سر به زیر و مهره سکوت به گردن روی خش خش برگ ها با نوای باران، شمیم وحدت را لمس می کنی و تو اینجا در بارگاه عشق «روناک و حمید» و به پازل زندگی «سارا و صادق» خیره مانده ای.