به گزارش خبرگزاری دانا،طبق قرار قبلی با مدیریت این مرکز برای شنیدن ناگفته های بانوانی که در آنجا نگهداری می شوند، به باغ فرشته می روم؛ به دلیل اینکه بارها به همراه استاندار و دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر آذربایجان شرقی به این مرکز رفته ام با دخترانی که بعد از پاکی در مرکز مشغول به کار شده اند، آشنا هستم.
در بدو ورود با قدیمی های باغ فرشته صحبت می کنم و جویای دخترانی می شوم که از زندگی خودشان برایم تعریف کرده بودند.
می پرسم امروز کم سن ترین دختر کمپ چند سال دارد؟ متوجه می شوم محدثه 14ساله به همراه زن دایی خود به تازگی در کمپ پذیرش شده است.
نزدیک محدثه می روم و کنارش می نشینم؛ همین که مرا می بیند، می گوید:' خانم شما گفته بودید که بروم سراغ درس و مشق، ولی باز پایم لغزید و دوباره گرفتار شدم'.
محدثه دختر معصوم و زیبارویی است که دو سال قبل در کمپ با او مصاحبه ای انجام داده بودم.
از او می خواهم که از زندگی اش در این دو سال بگوید که این گونه آغاز می کند: یک برادر 12 ساله دارم که در مرکز نگهداری کودکان بدسرپرست بهزیستی است، من نیز شش ماه در مرکز نگهداری دختران بهزیستی زندگی کرده ام.
محدثه با اشاره به اینکه والدینش از هم جدا شده اند، می گوید: پدرم معتاد به شیشه و هروئین بود و به دلیل اعتیاد، پنج سال در زندان ماند و بعد از آزادی ترک کرده بود، ولی مادرم مصرف کننده شیشه و هروئین است.
وی ادامه داد: 12 ساله بودم که زن دایی و دایی ام در خانه مواد مصرف می کردند که بعد از بیرون رفتن دایی ام از خانه زن دایی به من تعارف کرد که من نیز امتحان کنم و از آن روز به بعد همراه او من نیز مواد مصرف می کردم.
محدثه که خجالت می کشد، سرش را پایین انداخت و گفت: بعد از مدتی در کمپ بستری شدم و اعتیادم را ترک کردم و دوسال پاک ماندم، ولی با زندان افتادن پدرم و بی خانمان ماندن من و مادرم، مجبور شدم هرروز در خانه یکی از دوستان بمانم.
وی افزود: شش ماه بهزیستی ماندم ولی از آنجا فرار کرد م و در خانه دوستم زهرا که معتاد بود، شب مانی می کردم تا اینکه با تعارف زهرا دوباره وسوسه شده و پای منقل نشستم.
محدثه 14 ساله از آشنایی خود با هادی که اکنون همسرش است، نیز سخن می گوید: هادی خواهرزاده همسر صیغه ای مادرم بود و دو روز پس از آشناییم با هادی در منزل مادرم، با او ازدواج کردم.
محدثه اکنون سه ماه است ازدواج کرده؛ ولی یک ماه بعد از ازدواج، هادی که فروشنده مواد مخدر بود دستگیر می شود و اکنون در زندان بسر می برد.
محدثه در خصوص دستگیری اش توسط نیروی انتظامی اظهار کرد: یک شب که در خانه دایی ام مشغول مصرف شیشه به همراه زن دایی ام بودم، متوجه شدیم بین دایی و مادربزرگم دعوای شدیدی رخ داد و مادربزرگم برای ترساندن پسرش با پلیس 110 تماس گرفت که در این حین دایی ام پا به فرار گذاشت.
وی ادامه داد: با آمدن پلیس از من و زن دایی ام که برای دیدن ماجرا جلوی در آمده بودیم، خواستند زبانمان را بیرون آوریم که منجر به دستگیری من و زن دایی ام شد.
با پایان صحبت هایم با محدثه، مسئول مرکز باغ فرشته دختر 18 ساله دیگری را معرفی می کند که بیش از یک سال است در کمپ زندگی می کند و ماه هاست پاک و در بخش خیاطی مشغول به کار است.
سوما دختر 18 ساله ای است که توسط پدرش به کمپ آورده شده است؛ پس از معرفی خودش، می خواهم که از زندگانی و چرایی اعتیادش بگوید.
سوما این گونه آغاز می کند: 14 ساله بودم که به دلیل بحران های شدید روحی که برایم اتفاق اقتاده بود، توسط یکی از دوستانم با الکل آشنا شدم.
وی ادامه داد: به تدریج از مصرف مشروب به سمت قرص های روان گردان روی آوردم و متادون، حشیش و ترامادول مصرف های روزانه ام شد.
سوما تاکید می کند: کسی در خانواده ام معتاد نبود و من نیز با مرگ یک خواهر و برادرم دچار مشکلات روحی شدم؛ نوشیدن الکل و مصرف مواد را بهانه ای برای دوری از غم و غصه خود دانستم.
وی با اشاره به اینکه فرزند طلاق است، گفت: دو سال پس از طلاق، مادرم ازدواج کرد و پدرم نیز زن دیگری گرفت و من در مدتی که به کمپ نیامده بودم، بیشتر اوقات خود را با دوستان خود سر می کردم.
سوما اضافه کرد: پدرم که از اعتیاد من آگاه شده بود با پیشنهاد دامادمان مرا دست و پا بسته به مرکز اقامتی باغ فرشته آورد و تحویل داد.
وی افزود: یک سال و چهار ماه است که در کمپ زندگی می کنم و با اینکه اکنون پاک پاک هستم، پدرم برای بازگرداندنم مراجعه نمی کند، ولی مادرم هر از گاهی برای دیدنم می آید.
سوما ادامه داد: به باغ فرشته عادت کرده ام و کار در کارگاه خیاطی را دوست دارم و اگر بیرون از کمپ بروم برای امرار معاش خیاطی خواهم کرد.
وی با اشاره به نحوه اعتیاد خود گفت: با مصرف مواد از خود بی خود می شوی و فکر می کنی آدم دیگری هستی و بعد از آن خماری مجبورت می کند دنبال مواد بروی؛ اکنون که پاکم نمی خواهم یکبار دیگر زمین گیر شوم.
مدیرعامل و رئیس هیات مدیره موسسه شفابخش زندگی و مسئول مرکز باغ فرشته نیز به خبرنگار ایرنا گفت: مرکز اقامتی میان مدت 'باغ فرشته' تبریز برای نگهداری معتادان در زمینی به وسعت هشت هزار متر مربع، خارج از شهر در جاده 'باغ معروف' روستای 'کجوار' تبریز قرار دارد و توسط خیران اداره می شود.
فریبا محمدی افزود: قبل از افتتاح این مرکز به عنوان مددکار مرکز نگهداری آقایان فعالیت می کردم که در ملاقات های خانواده این افراد متوجه شدم زنان معتاد جایی برای ترک در شمال غرب کشور ندارند، از این رو تصمیم به ایجاد کمپ برای بانوان گرفتم.
وی ادامه داد: مرکز اقامتی میان مدت باغ فرشته تبریز از سال 1390 فعالیت خود را اغاز کرده و اکنون در حدود 50 نفر ساکن این کمپ هستند.
محمدی اظهار کرد: ورزش، آموزش مهارت های زندگی، اشتغال، برگزاری جلسات 'ان آ ' (گروه های همتا) ، درمان سرپایی مواد محرک و بازی های فکری برای توانبخشی بافت مغز از جمله فعالیت هایی است که در این مرکز انجام می شود.
وی با بیان اینکه اشتغال این بانوان از جمله دغدغه های اصلی آنان است، گفت: در این مرکز سعی کرده ایم با توان خیران و کمک مسئولان بخش خیاطی، گلخانه و پرورش کرم ابریشم را ایجاد کنیم.
دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر آذربایجان شرقی نیز در گفت و گو با خبرنگار ایرنا، اجتماعی کردن بحث مبارزه با اعتیاد را از اقدامات اساسی دولت عنوان کرد و گفت: مبارزه تمام عیار با موضوع مواد مخدر جزء پنج اولویت اصلی مسائل اجتماعی استان است.
محمدعلی نصرتی با اشاره به اینکه دولت تدبیر و امید اهتمام خود را صرف مقابله با مواد مخدر کرده است، تاکید کرد: با این حال در بحث مواد مخدر، مبارزه کافی نیست و باید اقدامات آموزشی و پیشگیری را نیز توسعه داد.
وی با تأکید بر اینکه اصلی ترین راه پیشگیری از اعتیاد، اجتماعی کردن مبارزه با مواد مخدر است، گفت: برای مبارزه با مواد مخدر باید تمام آحاد جامعه پای کار بیایند، ولی متأسفانه مردم کمتر به این مسائل توجه می کنند که باید با عملکرد مثبت و تلاش شبانه روزی خود در بین مردم اعتماد سازی کنیم.
نصرتی خانواده را جزء سرمایه های اجتماعی دانست و گفت: بانوان نقش کلیدی در فضای خانواده ایفا می کنند، پس باید به فکر سلامت و شادابی بانوان جامعه باشیم تا از حربه های دشمنان دور بمانند.
در بدو ورود با قدیمی های باغ فرشته صحبت می کنم و جویای دخترانی می شوم که از زندگی خودشان برایم تعریف کرده بودند.
می پرسم امروز کم سن ترین دختر کمپ چند سال دارد؟ متوجه می شوم محدثه 14ساله به همراه زن دایی خود به تازگی در کمپ پذیرش شده است.
نزدیک محدثه می روم و کنارش می نشینم؛ همین که مرا می بیند، می گوید:' خانم شما گفته بودید که بروم سراغ درس و مشق، ولی باز پایم لغزید و دوباره گرفتار شدم'.
محدثه دختر معصوم و زیبارویی است که دو سال قبل در کمپ با او مصاحبه ای انجام داده بودم.
از او می خواهم که از زندگی اش در این دو سال بگوید که این گونه آغاز می کند: یک برادر 12 ساله دارم که در مرکز نگهداری کودکان بدسرپرست بهزیستی است، من نیز شش ماه در مرکز نگهداری دختران بهزیستی زندگی کرده ام.
محدثه با اشاره به اینکه والدینش از هم جدا شده اند، می گوید: پدرم معتاد به شیشه و هروئین بود و به دلیل اعتیاد، پنج سال در زندان ماند و بعد از آزادی ترک کرده بود، ولی مادرم مصرف کننده شیشه و هروئین است.
وی ادامه داد: 12 ساله بودم که زن دایی و دایی ام در خانه مواد مصرف می کردند که بعد از بیرون رفتن دایی ام از خانه زن دایی به من تعارف کرد که من نیز امتحان کنم و از آن روز به بعد همراه او من نیز مواد مصرف می کردم.
محدثه که خجالت می کشد، سرش را پایین انداخت و گفت: بعد از مدتی در کمپ بستری شدم و اعتیادم را ترک کردم و دوسال پاک ماندم، ولی با زندان افتادن پدرم و بی خانمان ماندن من و مادرم، مجبور شدم هرروز در خانه یکی از دوستان بمانم.
وی افزود: شش ماه بهزیستی ماندم ولی از آنجا فرار کرد م و در خانه دوستم زهرا که معتاد بود، شب مانی می کردم تا اینکه با تعارف زهرا دوباره وسوسه شده و پای منقل نشستم.
محدثه 14 ساله از آشنایی خود با هادی که اکنون همسرش است، نیز سخن می گوید: هادی خواهرزاده همسر صیغه ای مادرم بود و دو روز پس از آشناییم با هادی در منزل مادرم، با او ازدواج کردم.
محدثه اکنون سه ماه است ازدواج کرده؛ ولی یک ماه بعد از ازدواج، هادی که فروشنده مواد مخدر بود دستگیر می شود و اکنون در زندان بسر می برد.
محدثه در خصوص دستگیری اش توسط نیروی انتظامی اظهار کرد: یک شب که در خانه دایی ام مشغول مصرف شیشه به همراه زن دایی ام بودم، متوجه شدیم بین دایی و مادربزرگم دعوای شدیدی رخ داد و مادربزرگم برای ترساندن پسرش با پلیس 110 تماس گرفت که در این حین دایی ام پا به فرار گذاشت.
وی ادامه داد: با آمدن پلیس از من و زن دایی ام که برای دیدن ماجرا جلوی در آمده بودیم، خواستند زبانمان را بیرون آوریم که منجر به دستگیری من و زن دایی ام شد.
با پایان صحبت هایم با محدثه، مسئول مرکز باغ فرشته دختر 18 ساله دیگری را معرفی می کند که بیش از یک سال است در کمپ زندگی می کند و ماه هاست پاک و در بخش خیاطی مشغول به کار است.
سوما دختر 18 ساله ای است که توسط پدرش به کمپ آورده شده است؛ پس از معرفی خودش، می خواهم که از زندگانی و چرایی اعتیادش بگوید.
سوما این گونه آغاز می کند: 14 ساله بودم که به دلیل بحران های شدید روحی که برایم اتفاق اقتاده بود، توسط یکی از دوستانم با الکل آشنا شدم.
وی ادامه داد: به تدریج از مصرف مشروب به سمت قرص های روان گردان روی آوردم و متادون، حشیش و ترامادول مصرف های روزانه ام شد.
سوما تاکید می کند: کسی در خانواده ام معتاد نبود و من نیز با مرگ یک خواهر و برادرم دچار مشکلات روحی شدم؛ نوشیدن الکل و مصرف مواد را بهانه ای برای دوری از غم و غصه خود دانستم.
وی با اشاره به اینکه فرزند طلاق است، گفت: دو سال پس از طلاق، مادرم ازدواج کرد و پدرم نیز زن دیگری گرفت و من در مدتی که به کمپ نیامده بودم، بیشتر اوقات خود را با دوستان خود سر می کردم.
سوما اضافه کرد: پدرم که از اعتیاد من آگاه شده بود با پیشنهاد دامادمان مرا دست و پا بسته به مرکز اقامتی باغ فرشته آورد و تحویل داد.
وی افزود: یک سال و چهار ماه است که در کمپ زندگی می کنم و با اینکه اکنون پاک پاک هستم، پدرم برای بازگرداندنم مراجعه نمی کند، ولی مادرم هر از گاهی برای دیدنم می آید.
سوما ادامه داد: به باغ فرشته عادت کرده ام و کار در کارگاه خیاطی را دوست دارم و اگر بیرون از کمپ بروم برای امرار معاش خیاطی خواهم کرد.
وی با اشاره به نحوه اعتیاد خود گفت: با مصرف مواد از خود بی خود می شوی و فکر می کنی آدم دیگری هستی و بعد از آن خماری مجبورت می کند دنبال مواد بروی؛ اکنون که پاکم نمی خواهم یکبار دیگر زمین گیر شوم.
مدیرعامل و رئیس هیات مدیره موسسه شفابخش زندگی و مسئول مرکز باغ فرشته نیز به خبرنگار ایرنا گفت: مرکز اقامتی میان مدت 'باغ فرشته' تبریز برای نگهداری معتادان در زمینی به وسعت هشت هزار متر مربع، خارج از شهر در جاده 'باغ معروف' روستای 'کجوار' تبریز قرار دارد و توسط خیران اداره می شود.
فریبا محمدی افزود: قبل از افتتاح این مرکز به عنوان مددکار مرکز نگهداری آقایان فعالیت می کردم که در ملاقات های خانواده این افراد متوجه شدم زنان معتاد جایی برای ترک در شمال غرب کشور ندارند، از این رو تصمیم به ایجاد کمپ برای بانوان گرفتم.
وی ادامه داد: مرکز اقامتی میان مدت باغ فرشته تبریز از سال 1390 فعالیت خود را اغاز کرده و اکنون در حدود 50 نفر ساکن این کمپ هستند.
محمدی اظهار کرد: ورزش، آموزش مهارت های زندگی، اشتغال، برگزاری جلسات 'ان آ ' (گروه های همتا) ، درمان سرپایی مواد محرک و بازی های فکری برای توانبخشی بافت مغز از جمله فعالیت هایی است که در این مرکز انجام می شود.
وی با بیان اینکه اشتغال این بانوان از جمله دغدغه های اصلی آنان است، گفت: در این مرکز سعی کرده ایم با توان خیران و کمک مسئولان بخش خیاطی، گلخانه و پرورش کرم ابریشم را ایجاد کنیم.
دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر آذربایجان شرقی نیز در گفت و گو با خبرنگار ایرنا، اجتماعی کردن بحث مبارزه با اعتیاد را از اقدامات اساسی دولت عنوان کرد و گفت: مبارزه تمام عیار با موضوع مواد مخدر جزء پنج اولویت اصلی مسائل اجتماعی استان است.
محمدعلی نصرتی با اشاره به اینکه دولت تدبیر و امید اهتمام خود را صرف مقابله با مواد مخدر کرده است، تاکید کرد: با این حال در بحث مواد مخدر، مبارزه کافی نیست و باید اقدامات آموزشی و پیشگیری را نیز توسعه داد.
وی با تأکید بر اینکه اصلی ترین راه پیشگیری از اعتیاد، اجتماعی کردن مبارزه با مواد مخدر است، گفت: برای مبارزه با مواد مخدر باید تمام آحاد جامعه پای کار بیایند، ولی متأسفانه مردم کمتر به این مسائل توجه می کنند که باید با عملکرد مثبت و تلاش شبانه روزی خود در بین مردم اعتماد سازی کنیم.
نصرتی خانواده را جزء سرمایه های اجتماعی دانست و گفت: بانوان نقش کلیدی در فضای خانواده ایفا می کنند، پس باید به فکر سلامت و شادابی بانوان جامعه باشیم تا از حربه های دشمنان دور بمانند.