به گزارش خبرگزاری دانا،پس اگر با کودکمان قهر می کنیم و یا او را تهدید می کنیم که دیگر مادرش نیستیم ودر واقع هدف ما آن است که کودک گریه اش را قطع کند ولی در عمل می بینیم که او بیشتر گریه می کند و اضطراب و بی قراری بیشتری از خود نشان می دهد پس تنبیه ما مشکل کودکمان را بدتر کرده است.
وقتی کودکمان را تنبیه می کنیم و می گوییم دیگر نبینم با من بلند صحبت کنی، وقتی کودکمان را کتک می زنیم و می گوییم دیگر حق ندارد دوستش را کتک بزند. او دقیقا همین الگوی رفتاری را در مقابل ما و دوستانش به کار می برد. چون کودکان از ما الگوبرداری می کنند. وقتی کودک خود را به هر شکلی تنبیه می کنیم چون در آن زمان خشمگین بوده ایم و کنترلی بر رفتار خود نداشته ایم پس از مدت کمی پشیمان می شویم و درصدد جبران بر می آییم و در اینجا است که خطر بزرگ رشوه دادن به کودک را تجربه خواهیم کرد از خطاهای او چشم پوشی می کنیم ودر تربیت او کوتاهی می کنیم. همان طور که می دانید تنبیه طرق مختلفی دارد.
۱) مقایسه کودک با سایر کودکان
۲) سرزنش کودک که او باعث بیماری و مریضی والدین شده است. (مریضم کردی، وقتی از دستت مریض شدم و مردم می فهمی با من چه کار کردی)
۳) تحقیر کردن کودک که کارهایش احمقانه است و هیچ نمی فهمد (دیوانه هستی، احمقی و دست و پا چلفتی)
۴) محروم کردن او از عشق و دوست داشتن (مادرت نمی شوم، دیگر دوستت ندارم)
۵) تهدید او به جدایی (دیگر در این خانه نمی مانم)
۶) ارعاب و ترساندن او(اگر گوش نکنی بلایی به سرت می آورم که مرغان آسمان به حالت گریه کنند) و موارد فراوان دیگری که ما فکر می کنیم خاصیت تنبیهی دارند ولی صرفا از روی خشم ما اعمال می شوند.
تنبیه فیزیکی ممکن است یک کنترل موقتی بر رفتار کودک باشد ولی در درازمدت بی تاثیر بوده و اثرات سوء دارد. مطالعات نشان داده که تنبیه بدنی دختران را افسرده و مضطرب و پسران را لجباز و پرخاشگر می کند. والد زمانی تنبیه بدنی را انتخاب می کند که خودش به شدت خشمگین و عصبانی است و می خواهد راهی برای تخلیه عصبانیت خود بیابد و بلافاصله پس از تنبیه نامناسب کودک پشیمان می شود.
در این شرایط است که ثباتی در روش والدگری وجود ندارد و هیچ چیز از قبل قابل پیش بینی نیست. پس از مدتی کودک گیج و آشفته می شود. چون نمی داند رفتارهایش چه واکنشی را به دنبال خواهد داشت. مسلم است پس از مدتی مشکلات رفتاری کودک افزایش می یابد و والدین خود را ناکام و ناتوان در مقابل بدرفتاری کودک احساس می کنند.
مورد دیگری که در تنبیه بدنی هست این است که ما با داد و فریاد تنها به کودک می گوییم که چه کاری را نباید انجام دهد و نمی گوییم که به جای آن چه کاری را باید انجام دهد. آنچه در این میان صحیح به نظر می رسد این است که کودک ما در کنار نبایدها و نکن ها، بایدها و بکن ها را هم بشناسد و بداندمثلا به جای (عربده نکش بگوییم آرام صحبت کن، به جای مثل دست و پا چلفتی هاکار نکن بگوییم تو باید حواست را بیشتر جمع کنی تا موفق شوی) و چیزهایی از این دست. پس حالا بهتر است که با خود بیندیشیم از کدام روش تنبیه در مورد کودک خود استفاده می کنیم و آیا این روش صحیح است یا خیر و اگر خیر به دنبال روش بهتر برای تربیت دلبندانمان باشیم.
وقتی کودکمان را تنبیه می کنیم و می گوییم دیگر نبینم با من بلند صحبت کنی، وقتی کودکمان را کتک می زنیم و می گوییم دیگر حق ندارد دوستش را کتک بزند. او دقیقا همین الگوی رفتاری را در مقابل ما و دوستانش به کار می برد. چون کودکان از ما الگوبرداری می کنند. وقتی کودک خود را به هر شکلی تنبیه می کنیم چون در آن زمان خشمگین بوده ایم و کنترلی بر رفتار خود نداشته ایم پس از مدت کمی پشیمان می شویم و درصدد جبران بر می آییم و در اینجا است که خطر بزرگ رشوه دادن به کودک را تجربه خواهیم کرد از خطاهای او چشم پوشی می کنیم ودر تربیت او کوتاهی می کنیم. همان طور که می دانید تنبیه طرق مختلفی دارد.
۱) مقایسه کودک با سایر کودکان
۲) سرزنش کودک که او باعث بیماری و مریضی والدین شده است. (مریضم کردی، وقتی از دستت مریض شدم و مردم می فهمی با من چه کار کردی)
۳) تحقیر کردن کودک که کارهایش احمقانه است و هیچ نمی فهمد (دیوانه هستی، احمقی و دست و پا چلفتی)
۴) محروم کردن او از عشق و دوست داشتن (مادرت نمی شوم، دیگر دوستت ندارم)
۵) تهدید او به جدایی (دیگر در این خانه نمی مانم)
۶) ارعاب و ترساندن او(اگر گوش نکنی بلایی به سرت می آورم که مرغان آسمان به حالت گریه کنند) و موارد فراوان دیگری که ما فکر می کنیم خاصیت تنبیهی دارند ولی صرفا از روی خشم ما اعمال می شوند.
تنبیه فیزیکی ممکن است یک کنترل موقتی بر رفتار کودک باشد ولی در درازمدت بی تاثیر بوده و اثرات سوء دارد. مطالعات نشان داده که تنبیه بدنی دختران را افسرده و مضطرب و پسران را لجباز و پرخاشگر می کند. والد زمانی تنبیه بدنی را انتخاب می کند که خودش به شدت خشمگین و عصبانی است و می خواهد راهی برای تخلیه عصبانیت خود بیابد و بلافاصله پس از تنبیه نامناسب کودک پشیمان می شود.
در این شرایط است که ثباتی در روش والدگری وجود ندارد و هیچ چیز از قبل قابل پیش بینی نیست. پس از مدتی کودک گیج و آشفته می شود. چون نمی داند رفتارهایش چه واکنشی را به دنبال خواهد داشت. مسلم است پس از مدتی مشکلات رفتاری کودک افزایش می یابد و والدین خود را ناکام و ناتوان در مقابل بدرفتاری کودک احساس می کنند.
مورد دیگری که در تنبیه بدنی هست این است که ما با داد و فریاد تنها به کودک می گوییم که چه کاری را نباید انجام دهد و نمی گوییم که به جای آن چه کاری را باید انجام دهد. آنچه در این میان صحیح به نظر می رسد این است که کودک ما در کنار نبایدها و نکن ها، بایدها و بکن ها را هم بشناسد و بداندمثلا به جای (عربده نکش بگوییم آرام صحبت کن، به جای مثل دست و پا چلفتی هاکار نکن بگوییم تو باید حواست را بیشتر جمع کنی تا موفق شوی) و چیزهایی از این دست. پس حالا بهتر است که با خود بیندیشیم از کدام روش تنبیه در مورد کودک خود استفاده می کنیم و آیا این روش صحیح است یا خیر و اگر خیر به دنبال روش بهتر برای تربیت دلبندانمان باشیم.