به گزارش خبرگزاری دانا، فرد در دوران کودکی به اسباببازی، در دوران نوجوانی به توجه و مراقبت و در دوران جوانی به حضور در گروه همسالان جهت یافتن نوعی استقلال شخصیتی، جوانی کردن و در کنار آن به تحصیل، سربازی، اشتغال و ازدواج نیاز دارد.
به بیان دیگر پیش نیاز ورود فرد از از دوره ای به دوره دیگر در زندگی برآوردن این نیازها و پاسخ مناسب به آن است چرا که ممکن است در آینده به صورت مشکلات شخصیتی ظهور و بروز پیدا کند که مرحله بعدی از زندگی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد.
افشاری جامعهشناس گفت: نیازها در هر سنی اگر رفع نشود زمانی که فرد در سنین بالاتر به این نیازها برخورد میکند احساس رفع نیاز به او دست میدهد.
وی با تأکید بر اینکه نیازها باید در سنین خود رفع شوند تا در سنین بالاتر بروز نکنند و باعث مضحکه قرار گرفتن فرد در اجتماع نشود، تصریح کرد: بسیاری از کسانی که در سنین پیری هستند،گاهی اوقات ادای جوانان را در می آورند مانند فرم لباس پوشیدن، نوع رفتار کردن و غیره، اما چون در سن انجام این کار نیستند باعث میشود که هم مورد قضاوت مردم قرار بگیرند و هم اینکه مشکلات متعددی برایشان پیش میآید.
افشاری در ادامه گفت: این نیازها اگر در دوران کودکی باشد خانواده باید از آغاز تولد تا سن 18 سالگی آنها را برآورده کند البته از سن 10 تا 18 سالگی مدرسه و جامعه نقش مهمی دارند و از 18 سالگی به بعد جامعه در این مسئله باید به ایفای نقش بپردازد.
امیر لطفیحقیقت روانشناس و آسیبشناس اجتماعی در این مورد به خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان، گفت: نیازهای انسان در مراحل رشد یکی از مسائلی است که مناقشات زیادی را به همراه داشته است به این معنی که چارچوب نظری و تئوریکی دارد که روانشاسانان به نوعی به این نیازها نگاه کردهاند و چنانچه در پاسخ به این نیازها اشباع بیش از اندازه یا کاستی بیش از اندازه این نیازها برای افراد تلقی کردهاند.
وی افزود: نیاز امری است که وجود دارد و امری نیست که به فراموشی سپرده شود، این که انسانها حاصل سیر تحولی زندگیشان هستند و در هر مرحله ای از زندگی از دوران طفولیت تا کهنسالی رشحاتی از جبران در فرد وجود دارد. رشحات و نیازهایی که در فرد برای رفع نیازها وجود دارد بر اثر اشباع شدن یا عدم اشباع شدن و عدم کسب نیاز های لازم فرد در ارتباطات خود دچار مشکل شده و رفتارهای وی بر اساس آن جریان شکل میگیرد.
وی تصریح کرد: از نظر جریان روانکاوی چنانچه فردی بیش از حد یا کمتر از حد نیازش اشباع شود دچار مشکلات عدیده میشود و از مشکلات خود به عنوان تثبیت نام میبرد.
لطفیحقیقت در ادامه اذعان داشت: این مسئله باعث میشود که کماکان در سیر زندگی اثرات مخرب این فضا را داشته باشد. اما اگر ما این نیازها را به عنوان واقیعت زندگی در نظر بگیریم که چگونه پاسخ مناسب به آنها داده شود؛ در درجه اول نهاد خانواده است که تأمین کننده سطح و سطوح تربیت و نیازمندیها و تثبیت شخصیت فرد است، دومین عامل محیط پیرامونی است که متشکل از گروه همسالان و گروههای سنی و محیط های فامیلی، است.
وی با تأکید بر اینکه این مسئله را از دو جهت خانه و خانواده و محیط اجتماعی باید مورد بررسی قرار داد، افزود: محیط خانواده و اجتماع نقش اصلی در این میان بر عهده دارند به این شکل که انتخابگر محیط های مناسب و شایسته برای ارضای نیازهای متعارف فرد خانواده است.
لطفیحقیقت گفت: چنانچه این نیازها در بازه زمانی مناسب پاسخ داده نشود همانند عطشی است که برآورده نشده مثلا فرد در دوران کودکی میل به بازی کردن داشته اما او را به کار کردن مجبور کردهاند، یا فرد در سن نوجوانی علاقهمند به فعالیتهای هنری بوده است اما وی را به کلاسهای کنکور فرستادهاند، این مسائل باعث خلاء های عاطفی شدید در بین افراد میشود.
این آسیبشناس اضافه کرد: چناچه نیازهای فرد در زمان مناسب پاسخ داده نشود این فرد در بزرگسالی کماکمان به صورت ناهشیار به دنبال برآورده کردن همان نیازها میگردد به عنوان مثال فردی که در دوران کودکی خیلی زود از شیر گرفته میشود در دوران بزرگسالی میل به مکیدن بسیار دارد و برای ارضای آن به مکیدن و پوک زدن به سیگار، اعتیاد و غیره دارد به نحوی که فرد را از طریق مکیدن ارضا بکند یا فردی که در دوران کودکی تمایل به خاک بازی دارد ولی خانواده وی را از این کار باز میدارند و با شستشوی چند باره دستان او را از نظر ارتباطی و انسانی دچار اختلالات وسواسی میکنند.
لطفیحقیقت گفت: این نیازها چنانچه به صورت متعارف ارضا نشوند فرد در سنین بالاتر و پس از گذشت از آن مرحله دچار آسیبهای شخصیتی میشود. این افراد بسیار ضداجتماعی و تخریبگر در جامعه ظاهر میشوند. وقتی این افراد را مورد بررسی دقیق قرار میدهیم، میبینیم که در مرحلهای از زندگی به نیازشان پاسخ مناسب داده نشده است و نیازش سرکوب شده است.
این روانشناس تأکید کرد: نیاز یک فرد به عنوان یک واقیعت محسوب می شود که برطرف کردن آن باعث عزت نفس و سرکوب آن باعث سرخوردگی و سر افکندگی وی خواهد شد.
وی افزود: در کل وقتی نیازهای فردی را بررسی میکنیم در میابیم که در سطوح کلان از یک مجموعه مشخص و چارچوب معینی برخوردار هستند نگاه کلی این است که ما با موجودی به نام انسان مواجه هستیم که دارای نیازهایی است که از دوران کودکی و بزرگسالی به فراخور سن این نیازها همواره همراه وی هستند.
این روانشناس با بیان اینکه فیزیولوژیکی یکی از مهمترین این نیازها محسوب میشود، گفت: نیاز به خوراک، پوشاک، مسکن و نیاز به هوای پاکیزه از جمله نیازهای اولیه فرد برای ادامه حیات است و زمانی که این نیازها رفع میشود فرد احساس نیاز به شغل، خانواده، امنیت جانی و روانی پیدا میکند. با برطرف شدن این نیازها فرد احساس نیاز به ارتباطات میکند که نیاز به داشتن دوست صمیمی و معشوقه و همدم، رابطه خانوادگی و .... دارد. با برطرف شدن هر نیاز فرد احساس به نیاز تازهای میکند، مانند نیاز به احترام، اعتبار اجتماعی و ارزشمندی. احساس به یک معنا و هدف در زندگی دارد.
لطفیحقیقت با تأکید براینکه هدف در زندگی نقش مهمی دارد، گفت: نیاز بعد تعالی در زندگی خویشتن است. تعالی از نظر اجتماعی شغل است ولی از نظر معنوی لازم است که فرد شخصیت خود را ارتقا داده و باورهای جدیدی برای خود شکل دهد.
به بیان دیگر پیش نیاز ورود فرد از از دوره ای به دوره دیگر در زندگی برآوردن این نیازها و پاسخ مناسب به آن است چرا که ممکن است در آینده به صورت مشکلات شخصیتی ظهور و بروز پیدا کند که مرحله بعدی از زندگی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد.
افشاری جامعهشناس گفت: نیازها در هر سنی اگر رفع نشود زمانی که فرد در سنین بالاتر به این نیازها برخورد میکند احساس رفع نیاز به او دست میدهد.
وی با تأکید بر اینکه نیازها باید در سنین خود رفع شوند تا در سنین بالاتر بروز نکنند و باعث مضحکه قرار گرفتن فرد در اجتماع نشود، تصریح کرد: بسیاری از کسانی که در سنین پیری هستند،گاهی اوقات ادای جوانان را در می آورند مانند فرم لباس پوشیدن، نوع رفتار کردن و غیره، اما چون در سن انجام این کار نیستند باعث میشود که هم مورد قضاوت مردم قرار بگیرند و هم اینکه مشکلات متعددی برایشان پیش میآید.
افشاری در ادامه گفت: این نیازها اگر در دوران کودکی باشد خانواده باید از آغاز تولد تا سن 18 سالگی آنها را برآورده کند البته از سن 10 تا 18 سالگی مدرسه و جامعه نقش مهمی دارند و از 18 سالگی به بعد جامعه در این مسئله باید به ایفای نقش بپردازد.
امیر لطفیحقیقت روانشناس و آسیبشناس اجتماعی در این مورد به خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان، گفت: نیازهای انسان در مراحل رشد یکی از مسائلی است که مناقشات زیادی را به همراه داشته است به این معنی که چارچوب نظری و تئوریکی دارد که روانشاسانان به نوعی به این نیازها نگاه کردهاند و چنانچه در پاسخ به این نیازها اشباع بیش از اندازه یا کاستی بیش از اندازه این نیازها برای افراد تلقی کردهاند.
وی افزود: نیاز امری است که وجود دارد و امری نیست که به فراموشی سپرده شود، این که انسانها حاصل سیر تحولی زندگیشان هستند و در هر مرحله ای از زندگی از دوران طفولیت تا کهنسالی رشحاتی از جبران در فرد وجود دارد. رشحات و نیازهایی که در فرد برای رفع نیازها وجود دارد بر اثر اشباع شدن یا عدم اشباع شدن و عدم کسب نیاز های لازم فرد در ارتباطات خود دچار مشکل شده و رفتارهای وی بر اساس آن جریان شکل میگیرد.
وی تصریح کرد: از نظر جریان روانکاوی چنانچه فردی بیش از حد یا کمتر از حد نیازش اشباع شود دچار مشکلات عدیده میشود و از مشکلات خود به عنوان تثبیت نام میبرد.
لطفیحقیقت در ادامه اذعان داشت: این مسئله باعث میشود که کماکان در سیر زندگی اثرات مخرب این فضا را داشته باشد. اما اگر ما این نیازها را به عنوان واقیعت زندگی در نظر بگیریم که چگونه پاسخ مناسب به آنها داده شود؛ در درجه اول نهاد خانواده است که تأمین کننده سطح و سطوح تربیت و نیازمندیها و تثبیت شخصیت فرد است، دومین عامل محیط پیرامونی است که متشکل از گروه همسالان و گروههای سنی و محیط های فامیلی، است.
وی با تأکید بر اینکه این مسئله را از دو جهت خانه و خانواده و محیط اجتماعی باید مورد بررسی قرار داد، افزود: محیط خانواده و اجتماع نقش اصلی در این میان بر عهده دارند به این شکل که انتخابگر محیط های مناسب و شایسته برای ارضای نیازهای متعارف فرد خانواده است.
لطفیحقیقت گفت: چنانچه این نیازها در بازه زمانی مناسب پاسخ داده نشود همانند عطشی است که برآورده نشده مثلا فرد در دوران کودکی میل به بازی کردن داشته اما او را به کار کردن مجبور کردهاند، یا فرد در سن نوجوانی علاقهمند به فعالیتهای هنری بوده است اما وی را به کلاسهای کنکور فرستادهاند، این مسائل باعث خلاء های عاطفی شدید در بین افراد میشود.
این آسیبشناس اضافه کرد: چناچه نیازهای فرد در زمان مناسب پاسخ داده نشود این فرد در بزرگسالی کماکمان به صورت ناهشیار به دنبال برآورده کردن همان نیازها میگردد به عنوان مثال فردی که در دوران کودکی خیلی زود از شیر گرفته میشود در دوران بزرگسالی میل به مکیدن بسیار دارد و برای ارضای آن به مکیدن و پوک زدن به سیگار، اعتیاد و غیره دارد به نحوی که فرد را از طریق مکیدن ارضا بکند یا فردی که در دوران کودکی تمایل به خاک بازی دارد ولی خانواده وی را از این کار باز میدارند و با شستشوی چند باره دستان او را از نظر ارتباطی و انسانی دچار اختلالات وسواسی میکنند.
لطفیحقیقت گفت: این نیازها چنانچه به صورت متعارف ارضا نشوند فرد در سنین بالاتر و پس از گذشت از آن مرحله دچار آسیبهای شخصیتی میشود. این افراد بسیار ضداجتماعی و تخریبگر در جامعه ظاهر میشوند. وقتی این افراد را مورد بررسی دقیق قرار میدهیم، میبینیم که در مرحلهای از زندگی به نیازشان پاسخ مناسب داده نشده است و نیازش سرکوب شده است.
این روانشناس تأکید کرد: نیاز یک فرد به عنوان یک واقیعت محسوب می شود که برطرف کردن آن باعث عزت نفس و سرکوب آن باعث سرخوردگی و سر افکندگی وی خواهد شد.
وی افزود: در کل وقتی نیازهای فردی را بررسی میکنیم در میابیم که در سطوح کلان از یک مجموعه مشخص و چارچوب معینی برخوردار هستند نگاه کلی این است که ما با موجودی به نام انسان مواجه هستیم که دارای نیازهایی است که از دوران کودکی و بزرگسالی به فراخور سن این نیازها همواره همراه وی هستند.
این روانشناس با بیان اینکه فیزیولوژیکی یکی از مهمترین این نیازها محسوب میشود، گفت: نیاز به خوراک، پوشاک، مسکن و نیاز به هوای پاکیزه از جمله نیازهای اولیه فرد برای ادامه حیات است و زمانی که این نیازها رفع میشود فرد احساس نیاز به شغل، خانواده، امنیت جانی و روانی پیدا میکند. با برطرف شدن این نیازها فرد احساس نیاز به ارتباطات میکند که نیاز به داشتن دوست صمیمی و معشوقه و همدم، رابطه خانوادگی و .... دارد. با برطرف شدن هر نیاز فرد احساس به نیاز تازهای میکند، مانند نیاز به احترام، اعتبار اجتماعی و ارزشمندی. احساس به یک معنا و هدف در زندگی دارد.
لطفیحقیقت با تأکید براینکه هدف در زندگی نقش مهمی دارد، گفت: نیاز بعد تعالی در زندگی خویشتن است. تعالی از نظر اجتماعی شغل است ولی از نظر معنوی لازم است که فرد شخصیت خود را ارتقا داده و باورهای جدیدی برای خود شکل دهد.