به گزارش خبرگزاری دانا، درگیری ها و اختلاف نظرات سیاسی کشورهای حاشیه خلیج فارس، بر اقتصاد این کشورها هم سایه انداخته است؛ اما آنچه در این میان به عنوان خط واصل همبستگی میان قطر، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین به شمار می رود، گاز است؛ منبعی هیدروکربوری که توانسته طلایه دار معادلات سیاسی منطقه ای و فرا منطقه ای باشد.
نفت داریم، اما گاز نه!
قطر به عنوان ثروتمندترین کشور به لحاظ سرانه درآمدی ۱۴۶ هزار دلاری، بزرگترین بازیگر بازار تولید و صادرات ال. ان. جی با رقمی معادل ۷۸ میلیون بشکه محسوب می شود. این همسایه ایران در میدان مشترک پارس جنوبی، در حالی چنین جایگاهی را به خود اختصاص می دهد که امارات متحده عربی نیاز قابل توجهی به گاز دارد؛ چرا که با وجود ذخیره ۹۷ میلیارد و ۸۰ میلیون بشکه نفت درجا، فاقد میدان گازی است و گاز موجود در این کشور، محدود به گازهای همراه نفت می شود که بسیار ناچیز است.
این در حالی است که امارات در منطقه ابوظبی و دوبی، پنجمین مجتمع آلومینیوم جهان با تولید ۲.۳ میلیون تنی شمش را در خود جای داده است. با توجه به اینکه صنعت آلومینیوم، برق بر است نمی توان با چنین حجم تولیدی، بر میزان نیاز این مجتمع به برق چشم پوشید. در عربستان سعودی نیز وضعیت نیاز به گاز، همانند امارات است. این کشور نیز به عنوان دومین تولیدکننده بزرگ جهان به لحاظ نفتی غنی و بی نیاز است اما با وجود فعالیت درتولید آلومینیوم و سایر صنایع پتروشیمیایی، نیاز به برق بالایی دارد.
گاز، بهانه آشتی
قطر به عنوان مهم ترین و کلیدی ترین تامین کننده گاز کشورهای نفتخیز حاشیه خلیج فارس، توسط خط لوله دلفین روزانه ۵۷ میلیون مترمکعب گاز را به امارات صادر می کند. پیام نخست این میزان صادرات گاز، این است که در صورتی که قطر به دلایل سیاسی تصمیم به قطع این صادرات بگیرد، بی شک ضربه مهلکی را به صنایع امارات وارد کرده است.
محمدعلی خطیبی، کارشناس بین المللی انرژی در این رابطه به خبرنگار مهر گفت: قراردادهای گازی به لحاظ حقوقی بسیار مستحکم هستند و در صورت لغو یا کوچکترین خللی در آن، هریک از طرفین می تواند به دادگاه بین المللی شکایت کند؛ اما اینکه تاکنون قطر اقدام به چنین امری نکرده است را میتوان نشان از جدی نبودن این اختلاف دانست؛ چرا که در صورت اقدام به چنین برخوردی از سوی قطر، امارات می تواند درخواست غرامت سنگینی داشته باشد.
بنابراین هر چند هم که قطع این شریان صادراتی را غیر محتمل بدانیم، باز هم در طولانی مدت می تواند در نقش مهره ای تاثیرگذار، طرفین امارات را به نفع قطر پای میز مذاکره بکشاند.
نفت داریم، اما گاز نه!
قطر به عنوان ثروتمندترین کشور به لحاظ سرانه درآمدی ۱۴۶ هزار دلاری، بزرگترین بازیگر بازار تولید و صادرات ال. ان. جی با رقمی معادل ۷۸ میلیون بشکه محسوب می شود. این همسایه ایران در میدان مشترک پارس جنوبی، در حالی چنین جایگاهی را به خود اختصاص می دهد که امارات متحده عربی نیاز قابل توجهی به گاز دارد؛ چرا که با وجود ذخیره ۹۷ میلیارد و ۸۰ میلیون بشکه نفت درجا، فاقد میدان گازی است و گاز موجود در این کشور، محدود به گازهای همراه نفت می شود که بسیار ناچیز است.
این در حالی است که امارات در منطقه ابوظبی و دوبی، پنجمین مجتمع آلومینیوم جهان با تولید ۲.۳ میلیون تنی شمش را در خود جای داده است. با توجه به اینکه صنعت آلومینیوم، برق بر است نمی توان با چنین حجم تولیدی، بر میزان نیاز این مجتمع به برق چشم پوشید. در عربستان سعودی نیز وضعیت نیاز به گاز، همانند امارات است. این کشور نیز به عنوان دومین تولیدکننده بزرگ جهان به لحاظ نفتی غنی و بی نیاز است اما با وجود فعالیت درتولید آلومینیوم و سایر صنایع پتروشیمیایی، نیاز به برق بالایی دارد.
گاز، بهانه آشتی
قطر به عنوان مهم ترین و کلیدی ترین تامین کننده گاز کشورهای نفتخیز حاشیه خلیج فارس، توسط خط لوله دلفین روزانه ۵۷ میلیون مترمکعب گاز را به امارات صادر می کند. پیام نخست این میزان صادرات گاز، این است که در صورتی که قطر به دلایل سیاسی تصمیم به قطع این صادرات بگیرد، بی شک ضربه مهلکی را به صنایع امارات وارد کرده است.
محمدعلی خطیبی، کارشناس بین المللی انرژی در این رابطه به خبرنگار مهر گفت: قراردادهای گازی به لحاظ حقوقی بسیار مستحکم هستند و در صورت لغو یا کوچکترین خللی در آن، هریک از طرفین می تواند به دادگاه بین المللی شکایت کند؛ اما اینکه تاکنون قطر اقدام به چنین امری نکرده است را میتوان نشان از جدی نبودن این اختلاف دانست؛ چرا که در صورت اقدام به چنین برخوردی از سوی قطر، امارات می تواند درخواست غرامت سنگینی داشته باشد.
بنابراین هر چند هم که قطع این شریان صادراتی را غیر محتمل بدانیم، باز هم در طولانی مدت می تواند در نقش مهره ای تاثیرگذار، طرفین امارات را به نفع قطر پای میز مذاکره بکشاند.