به گزارش خبرگزاری دانا، پیش ترها یادگیری زبانی غیر از زبان مادری، امتیازی محسوب می شد که در صورت دلخواه برخی خانواده ها این امکان را برای فرزندان خود فراهم می ساختند.
با گذشت زمان و پیشرفت فناوری به ویژه در یک دهه اخیر اهمیت یادگیری زبان دوم به ویژه انگلیسی در میان خانواده های ایرانی به عنوان یک ضرورت اصلی مورد توجه قرار گرفته است به طوری که والدین از همان سنین کودکی با ثبت نام فرزندان خود در مهدکودک های دو زبانه تلاش می کنند تا کودک پیش از یادگیری در مقطع راهنمایی و دبیرستان در مدرسه، با این زبان آشنا شود.
بسیاری از خانواده ها نیز از ابزار کمک آموزشی برای آشنا ساختن کودکان با حروف و کلمات انگلیسی یاری می گیرند.با وجود این، نظام آموزش و پرورش کشور نیز زبان انگلیسی را به عنوان یکی از متون اصلی در میان دروس قرار داده است. این درس به شکلی جدی از مقطع راهنمایی به بعد آموزش داده می شود.
براساس تصمیم جدید شورای عالی آموزش و پرورش آموزش زبان انگلیسی چه در مدارس دولتی و چه در مدارس غیردولتی در ساعات فوق برنامه از مقطع دبستان حذف شود.
به گفته مسئولان شورای عالی، حذف آموزش زبان انگلیسی از مقطع دبستان با هدف تقویت زبان و فرهنگ فارسی صورت می گیرد چرا که فرض مسئولان آموزش و پرورش بر این است که با حذف زبان انگلیسی زبان و ادبیات فارسی فرزندان و بنیان های فرهنگ ایرانی و فارسی کودکان تقویت خواهد شد. ورود یا عدم ورود زبان انگلیسی به دوره ابتدایی، دغدغه ای کهنه و قدیمی است که نگاه های مخالف و موافقی را به خود جلب کرده است.
** موافقان: آموزش زبان انگلیسی؛ مغایر با سند درسی ملی
در باور شماری از موافقان این تصمیم، آموزش زبان انگلیسی درفوق برنامه مقطع دبستان با برنامه درسی ملی آموزش مغایرت دارد. این برنامه تدریس زبان خارجی در دوره ابتدایی را تجویز نمی کند. این آموزش ها از دوره اول مقطع متوسط نخست آغاز می شود. این گروه معتقد به جاری ساختن روح اسلامی در پرورش و تربیت دانش آموزان در سال های نخست آموزش هستند. بر پایه همین نگاه بود که تغییر کتاب های درسی متناسب با تصویب برنامه درسی ملی از سال 1391 کلید خورد. هدف از اجرای این سند برقراری روح و تربیت اسلامی در کتاب های درسی بود.
این سند تاکید می کند که آموزش زبان های خارجی از ابتدای دوره متوسطه نخست آغاز می شود و هدف آن آموزش چهار مهارت زبانی و آشناسازی دانش آموزان با مهارت های ارتباطی در چارچوب جهت گیری های کلی موردنظر خواهد بود.
تدوین کنندگان آن را سند مادر می دانند که به دنبال ایجاد هویت ملی در دانش آموزان است. البته از نگاه موافقان حذف آموزش زبان انگلیسی از دبستان، تربیت اسلامی و ایرانی به دنبال پررنگ کردن مفاهیم دینی در کتاب های درسی نیست بلکه تلاش می کند تا نگاه اسلام به دنیا مانند ارتباط با خدا و مقوله نگاه به زندگی را اصلاح و آموزش دهد.
نگرانی دیگر مخالفان آموزش زبان انگلیسی در مدارس ابتدایی ورود فرهنگ غربی به کشور و تحت تاثیر قرار گرفتن کودکان، نوجوان و جوانان است. به عبارت دیگر یادگیری زبان انگلیسی مبدا ورود تمدن و فرهنگ غرب به کشور است. فرهنگی که نشانه های حمله و رسوخ آن را میان کلام و رفتار نسل جدید می توان یافت. استفاده از واژه های غیرفارسی میان نوجوانان و جوانان در حال حاضر به نوعی نشان از سطح فرهنگ و به اصطلاح نوعی پرستیژ است.
بسیاری نیز می گویند که امکانات و هزینه های بیت المال کشور باید صرف آموزش زبان فارسی شود و خانواده ای که تمایل به یادگیری زبان انگلیسی دارد، فرزند خود با هزینه شخصی به موسسه های خصوصی ببرد. بر پایه این دیدگاه، تقویت آموزش زبان فارسی موجب حفظ تمامیت ارضی و منافع ملی کشور خواهد شد و به طور حتم در بلندمدت آن را قوت خواهد بخشید. یادگیری زبان انگلیسی با هویت و ملیت ایران در تضاد بوده و آموزش درست زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در سنین کودکی به نوعی ایمن سازی کودکان در برابر هجمه های فرهنگی و سیاسی خواهد بود.
** مخالفان: یادگیری زبان انگلیسی، ضرورتی انکارناپذیر
تصویب تازه شورای عالی آموزش و پرورش، مخالفت های بسیاری از کارشناسان آموزشی، تربیتی و افکار عمومی را رقم زد.
این عده بر این باورند که یادگیری زبان خارجی به ویژه انگلیسی به عنوان نخستین زبان رسمی جهان یکی از نیازهای اساسی آموزش کشور است که آموزش و پرورش باید به آن پاسخ دهد.
از نگاه این گروه آموزش زبان مقاطع راهنمایی و دبیرستان نیز تنها به مسائل گرامری اختصاص می یابد که خروجی کارآمدی نداشته و فارغ التحصیلان نه می توانند انگلیسی صحبت کنند، نه بنویسند، نه بخوانند و نه حتی معنا کنند. این در شرایطی است که زبان انگلیسی یکی از دروس آزمون کنکور است.
زبان انگلیسی در مقاطع بعدی آموزش عالی مانند کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری نیز نقش برجسته ای ایفا می کند به گونه ای که در مصاحبه آزمون دکتری تسلط به این زبان خارجی یکی از معیارهای قبولی در مصاحبه دکتری به شمار می رود. پس چگونه می توان یادگیری پایه ای و عمیق درسی را که در مقاطع بعدی جزو اصلی ترین معیارهای پذیرش در مقاطع بعدی تحصیلی است، کم اهمیت شمارد؟
بسیاری از خانواده های ایرانی تمایل دارند تا فرزندانشان دست کم یک زبان خارجی آن هم انگلیسی را بیاموزد. زمانی که خلاء آموزشِ درست و کامل در نظام آموزش و پرورش ایجاد شود، متقاضیان یادگیری زبان ناچارند این کاستی را با موسسه های خصوصی آموزش زبان های خارجی جبران کنند و ناچار به صرف هزینه های کلان شوند. در اینجا مساله مرجعیت آموزش و پرورش نیز زیر سوال خواهد رفت.
کارشناسان آموزشی و مربیان تربیتی بهترین سن برای یادگیری زبان دوم و سوم را دوره کودکی عنوان می کنند و حتی شماری نیز بر آموزش در دوره پیش از دبستان اصرار می ورزند.
با استناد به این دیدگاه آموزش زبان انگلیسی در سنین بالاتر نوعی هدررفت سرمایه، انرژی و فرصت سوزی به شمار می رود و بازدهی آن نسبت به آموزش در سنین پایین تر کمتر خواهد بود. در صورتی که آموزش انگلیسی در مقطع دبستان یعنی اوج سن یادگیری کودک به صورت رسمی صورت پذیرد دیگر خانواده ها نیازی به فرستادن فرزندان به موسسه های مختلف آموزشی نخواهند داشت و متون آموزشی نیز با فرهنگ ملی تولید و عرضه خواهد شد.
پرسش های دیگر مخالفان حذف زبان انگلیسی از مقطع دبستان این است که بر اساس کدام پژوهش ها نسبیتی میان یادگیری زبان فارسی و انگلیسی برقرار شده است؟ چند درصد از مدارس ابتدایی ایران آموزش زبان انگلیسی دارند؟ اگر آموزش و پرورش می خواهد زبان فارسی را تقویت کند، پایه زبان فارسی، فارسی خواندن است. در این زمینه چه اقدامات تازه ای در دوره جدید انجام شده است؟
اگرچه زبان انگلیسی، زبانی بیگانه ای است که در صورت تقویت آن در نظام آموزشی کشور و همچنین آموزش های غیررسمی ممکن است زبان فارسی را در مرور زمان مورد هجمه و استحاله قرار دهد اما به شکلی انکارناپذیر ضرورت یادگیری کامل این زبان با توجه به افزایش سطح تحصیلات عالی در کشور طی سال های اخیر و پیشرفت های گسترده علمی، احساس می شود.
در برابر نظام آموزش و پرورش کشور می تواند با اتخاذ راهکارهایی در راستای تقویت ریشه ای زبان و ادبیات فارسی و همچنین فرهنگ ایرانی، روحیه ملی گرایی و فرهنگ دوستی را میان کودکان تقویت کند.
با گذشت زمان و پیشرفت فناوری به ویژه در یک دهه اخیر اهمیت یادگیری زبان دوم به ویژه انگلیسی در میان خانواده های ایرانی به عنوان یک ضرورت اصلی مورد توجه قرار گرفته است به طوری که والدین از همان سنین کودکی با ثبت نام فرزندان خود در مهدکودک های دو زبانه تلاش می کنند تا کودک پیش از یادگیری در مقطع راهنمایی و دبیرستان در مدرسه، با این زبان آشنا شود.
بسیاری از خانواده ها نیز از ابزار کمک آموزشی برای آشنا ساختن کودکان با حروف و کلمات انگلیسی یاری می گیرند.با وجود این، نظام آموزش و پرورش کشور نیز زبان انگلیسی را به عنوان یکی از متون اصلی در میان دروس قرار داده است. این درس به شکلی جدی از مقطع راهنمایی به بعد آموزش داده می شود.
براساس تصمیم جدید شورای عالی آموزش و پرورش آموزش زبان انگلیسی چه در مدارس دولتی و چه در مدارس غیردولتی در ساعات فوق برنامه از مقطع دبستان حذف شود.
به گفته مسئولان شورای عالی، حذف آموزش زبان انگلیسی از مقطع دبستان با هدف تقویت زبان و فرهنگ فارسی صورت می گیرد چرا که فرض مسئولان آموزش و پرورش بر این است که با حذف زبان انگلیسی زبان و ادبیات فارسی فرزندان و بنیان های فرهنگ ایرانی و فارسی کودکان تقویت خواهد شد. ورود یا عدم ورود زبان انگلیسی به دوره ابتدایی، دغدغه ای کهنه و قدیمی است که نگاه های مخالف و موافقی را به خود جلب کرده است.
** موافقان: آموزش زبان انگلیسی؛ مغایر با سند درسی ملی
در باور شماری از موافقان این تصمیم، آموزش زبان انگلیسی درفوق برنامه مقطع دبستان با برنامه درسی ملی آموزش مغایرت دارد. این برنامه تدریس زبان خارجی در دوره ابتدایی را تجویز نمی کند. این آموزش ها از دوره اول مقطع متوسط نخست آغاز می شود. این گروه معتقد به جاری ساختن روح اسلامی در پرورش و تربیت دانش آموزان در سال های نخست آموزش هستند. بر پایه همین نگاه بود که تغییر کتاب های درسی متناسب با تصویب برنامه درسی ملی از سال 1391 کلید خورد. هدف از اجرای این سند برقراری روح و تربیت اسلامی در کتاب های درسی بود.
این سند تاکید می کند که آموزش زبان های خارجی از ابتدای دوره متوسطه نخست آغاز می شود و هدف آن آموزش چهار مهارت زبانی و آشناسازی دانش آموزان با مهارت های ارتباطی در چارچوب جهت گیری های کلی موردنظر خواهد بود.
تدوین کنندگان آن را سند مادر می دانند که به دنبال ایجاد هویت ملی در دانش آموزان است. البته از نگاه موافقان حذف آموزش زبان انگلیسی از دبستان، تربیت اسلامی و ایرانی به دنبال پررنگ کردن مفاهیم دینی در کتاب های درسی نیست بلکه تلاش می کند تا نگاه اسلام به دنیا مانند ارتباط با خدا و مقوله نگاه به زندگی را اصلاح و آموزش دهد.
نگرانی دیگر مخالفان آموزش زبان انگلیسی در مدارس ابتدایی ورود فرهنگ غربی به کشور و تحت تاثیر قرار گرفتن کودکان، نوجوان و جوانان است. به عبارت دیگر یادگیری زبان انگلیسی مبدا ورود تمدن و فرهنگ غرب به کشور است. فرهنگی که نشانه های حمله و رسوخ آن را میان کلام و رفتار نسل جدید می توان یافت. استفاده از واژه های غیرفارسی میان نوجوانان و جوانان در حال حاضر به نوعی نشان از سطح فرهنگ و به اصطلاح نوعی پرستیژ است.
بسیاری نیز می گویند که امکانات و هزینه های بیت المال کشور باید صرف آموزش زبان فارسی شود و خانواده ای که تمایل به یادگیری زبان انگلیسی دارد، فرزند خود با هزینه شخصی به موسسه های خصوصی ببرد. بر پایه این دیدگاه، تقویت آموزش زبان فارسی موجب حفظ تمامیت ارضی و منافع ملی کشور خواهد شد و به طور حتم در بلندمدت آن را قوت خواهد بخشید. یادگیری زبان انگلیسی با هویت و ملیت ایران در تضاد بوده و آموزش درست زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در سنین کودکی به نوعی ایمن سازی کودکان در برابر هجمه های فرهنگی و سیاسی خواهد بود.
** مخالفان: یادگیری زبان انگلیسی، ضرورتی انکارناپذیر
تصویب تازه شورای عالی آموزش و پرورش، مخالفت های بسیاری از کارشناسان آموزشی، تربیتی و افکار عمومی را رقم زد.
این عده بر این باورند که یادگیری زبان خارجی به ویژه انگلیسی به عنوان نخستین زبان رسمی جهان یکی از نیازهای اساسی آموزش کشور است که آموزش و پرورش باید به آن پاسخ دهد.
از نگاه این گروه آموزش زبان مقاطع راهنمایی و دبیرستان نیز تنها به مسائل گرامری اختصاص می یابد که خروجی کارآمدی نداشته و فارغ التحصیلان نه می توانند انگلیسی صحبت کنند، نه بنویسند، نه بخوانند و نه حتی معنا کنند. این در شرایطی است که زبان انگلیسی یکی از دروس آزمون کنکور است.
زبان انگلیسی در مقاطع بعدی آموزش عالی مانند کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری نیز نقش برجسته ای ایفا می کند به گونه ای که در مصاحبه آزمون دکتری تسلط به این زبان خارجی یکی از معیارهای قبولی در مصاحبه دکتری به شمار می رود. پس چگونه می توان یادگیری پایه ای و عمیق درسی را که در مقاطع بعدی جزو اصلی ترین معیارهای پذیرش در مقاطع بعدی تحصیلی است، کم اهمیت شمارد؟
بسیاری از خانواده های ایرانی تمایل دارند تا فرزندانشان دست کم یک زبان خارجی آن هم انگلیسی را بیاموزد. زمانی که خلاء آموزشِ درست و کامل در نظام آموزش و پرورش ایجاد شود، متقاضیان یادگیری زبان ناچارند این کاستی را با موسسه های خصوصی آموزش زبان های خارجی جبران کنند و ناچار به صرف هزینه های کلان شوند. در اینجا مساله مرجعیت آموزش و پرورش نیز زیر سوال خواهد رفت.
کارشناسان آموزشی و مربیان تربیتی بهترین سن برای یادگیری زبان دوم و سوم را دوره کودکی عنوان می کنند و حتی شماری نیز بر آموزش در دوره پیش از دبستان اصرار می ورزند.
با استناد به این دیدگاه آموزش زبان انگلیسی در سنین بالاتر نوعی هدررفت سرمایه، انرژی و فرصت سوزی به شمار می رود و بازدهی آن نسبت به آموزش در سنین پایین تر کمتر خواهد بود. در صورتی که آموزش انگلیسی در مقطع دبستان یعنی اوج سن یادگیری کودک به صورت رسمی صورت پذیرد دیگر خانواده ها نیازی به فرستادن فرزندان به موسسه های مختلف آموزشی نخواهند داشت و متون آموزشی نیز با فرهنگ ملی تولید و عرضه خواهد شد.
پرسش های دیگر مخالفان حذف زبان انگلیسی از مقطع دبستان این است که بر اساس کدام پژوهش ها نسبیتی میان یادگیری زبان فارسی و انگلیسی برقرار شده است؟ چند درصد از مدارس ابتدایی ایران آموزش زبان انگلیسی دارند؟ اگر آموزش و پرورش می خواهد زبان فارسی را تقویت کند، پایه زبان فارسی، فارسی خواندن است. در این زمینه چه اقدامات تازه ای در دوره جدید انجام شده است؟
اگرچه زبان انگلیسی، زبانی بیگانه ای است که در صورت تقویت آن در نظام آموزشی کشور و همچنین آموزش های غیررسمی ممکن است زبان فارسی را در مرور زمان مورد هجمه و استحاله قرار دهد اما به شکلی انکارناپذیر ضرورت یادگیری کامل این زبان با توجه به افزایش سطح تحصیلات عالی در کشور طی سال های اخیر و پیشرفت های گسترده علمی، احساس می شود.
در برابر نظام آموزش و پرورش کشور می تواند با اتخاذ راهکارهایی در راستای تقویت ریشه ای زبان و ادبیات فارسی و همچنین فرهنگ ایرانی، روحیه ملی گرایی و فرهنگ دوستی را میان کودکان تقویت کند.