به گزارش خبرگزاری دانا، هر انسانی برای زنده ماندن و زندگی کردن نیازمند امید است. جریان امیدواری در جامعه انسان ها را به سوی تلاش و پیشرفت وا می دارد و بر عکس کاهش امید و نشاط، بدون شک جامعه را به رخوت، خمودگی و رکود مبتلا می کند. به طوری که مفاهیم و مصداق های توسعه یافتگی در آن جامعه تحت تاثیر احساسات ناامیدانه افراد قرار گرفته و بی معنا می شوند.
هر چه امید در افراد بزرگ تر، عمیق تر و بیشتر باشد موانع و چالش ها را یکی پس از دیگری کنار می زنند و آینده را بهتر می سازند.
تازه ترین آمار و بررسی های صورت گرفته از وضعیت امید و نشاط در جامعه ایران از کند شدن نبض امیدواری خبر می دهند. بر اساس گزارش آینده پژوهشی ایران در سال 1396، ناامیدی در باره آینده یکی از 10 چالش اجتماعی مهم است. این مساله پس از بحران تامین آب و بیکاری در رتبه سوم قرار گرفته است. مسئولان اجتماعی و جامعه شناسان نیز بارها درباره کاهش امید در جامعه هشدار داده اند.
از آنجا که امید به عنوان یک احساس درونیِ مثبت، لازمه پیشرفت های فردی و اجتماعی در جامعه است، کاهش یا سقوط آن انواع آسیب های اجتماعی و اقتصادی را به دنبال دارد.
در ریشه یابی عوامل رشد یاس و ناامیدی در جامعه به انواع مشکلات اقتصادی و اجتماعی می رسیم؛ زمانی که افراد احساس کنند فردا با امروز تفاوتی نخواهد داشت و آینده بهتر از حال نخواهد بود، انگیزه حرکت و تلاش در وجودشان رنگ خواهد باخت. از سوی دیگر، امید به زندگی به عنوان یکی از معیارهای اساسی تعیین کیفیت زندگی و رفاه در جوامع به شما می رود، هرچه طول عمر زندگی افراد در جامعه ای افزایش یابد، جامعه به معیارهای توسعه یافتگی نزدیک تر خواهد شد.
پیشرفت های صنعتی، پزشکی و رشد بهداشت در دهه های اخیر موثر بوده و سن امید به زندگی را برای مردان به 70 سال و برای زنان به 73 سال رسانده، با وجود این، عواملی وجود دارند که وضعیت آینده را برای افراد مبهم ساخته است. از این رو، افراد گمان می کنند که تلاش های آن برای رسیدن به هدف بی نتیجه است.
عدم یادگیری مهارت های زندگی و نبود آموزش مدیریت رفتار نیز به مشکلات و مسائل جامعه دامن زده و افراد را به سوی انواع مشکلات روحی و روانی سوق می دهد. نقش نهادهایی مانند خانواده، آموزش و پرورش و رسانه ها را در آموزش و نهادیه سازی امید و نشاط از سنین کودکی را نمی توان نادیده انگاشت. کودکان در محیط های سرشار از امیدواری احساس توانمندی بیشتری خواهند داشت و بسترهای بروز استعداد فراهم خواهد شد.
به طور حتم، مولفه هایی چون اعتماد، وفاق، اخلاق، مشارکت، وحدت و همبستگی، تعاملات اجتماعی، تعلق اجتماعی، رضایت از زندگی و سلامت روانی و اجتماعی زمانی تقویت خواهند شد که جامعه از انرژی و اشتیاق به آینده سرشار باشد. بنابراین، ایجاد امید در جامعه باید به عنوان یکی از راه های افزایش نشاط و سلامت در سیاستگذاری خرد و کلان کشور به ویژه در حوزه های فرهنگی و اجتماعی لحاظ شود. تقویت هویت فرهنگی شهروندان به عنوان موضوعی که در جامعه کنونی اندکی به محاق رفته است در ایجاد امید کم اثر نخواهد بود.
هر چه امید در افراد بزرگ تر، عمیق تر و بیشتر باشد موانع و چالش ها را یکی پس از دیگری کنار می زنند و آینده را بهتر می سازند.
تازه ترین آمار و بررسی های صورت گرفته از وضعیت امید و نشاط در جامعه ایران از کند شدن نبض امیدواری خبر می دهند. بر اساس گزارش آینده پژوهشی ایران در سال 1396، ناامیدی در باره آینده یکی از 10 چالش اجتماعی مهم است. این مساله پس از بحران تامین آب و بیکاری در رتبه سوم قرار گرفته است. مسئولان اجتماعی و جامعه شناسان نیز بارها درباره کاهش امید در جامعه هشدار داده اند.
از آنجا که امید به عنوان یک احساس درونیِ مثبت، لازمه پیشرفت های فردی و اجتماعی در جامعه است، کاهش یا سقوط آن انواع آسیب های اجتماعی و اقتصادی را به دنبال دارد.
در ریشه یابی عوامل رشد یاس و ناامیدی در جامعه به انواع مشکلات اقتصادی و اجتماعی می رسیم؛ زمانی که افراد احساس کنند فردا با امروز تفاوتی نخواهد داشت و آینده بهتر از حال نخواهد بود، انگیزه حرکت و تلاش در وجودشان رنگ خواهد باخت. از سوی دیگر، امید به زندگی به عنوان یکی از معیارهای اساسی تعیین کیفیت زندگی و رفاه در جوامع به شما می رود، هرچه طول عمر زندگی افراد در جامعه ای افزایش یابد، جامعه به معیارهای توسعه یافتگی نزدیک تر خواهد شد.
پیشرفت های صنعتی، پزشکی و رشد بهداشت در دهه های اخیر موثر بوده و سن امید به زندگی را برای مردان به 70 سال و برای زنان به 73 سال رسانده، با وجود این، عواملی وجود دارند که وضعیت آینده را برای افراد مبهم ساخته است. از این رو، افراد گمان می کنند که تلاش های آن برای رسیدن به هدف بی نتیجه است.
عدم یادگیری مهارت های زندگی و نبود آموزش مدیریت رفتار نیز به مشکلات و مسائل جامعه دامن زده و افراد را به سوی انواع مشکلات روحی و روانی سوق می دهد. نقش نهادهایی مانند خانواده، آموزش و پرورش و رسانه ها را در آموزش و نهادیه سازی امید و نشاط از سنین کودکی را نمی توان نادیده انگاشت. کودکان در محیط های سرشار از امیدواری احساس توانمندی بیشتری خواهند داشت و بسترهای بروز استعداد فراهم خواهد شد.
به طور حتم، مولفه هایی چون اعتماد، وفاق، اخلاق، مشارکت، وحدت و همبستگی، تعاملات اجتماعی، تعلق اجتماعی، رضایت از زندگی و سلامت روانی و اجتماعی زمانی تقویت خواهند شد که جامعه از انرژی و اشتیاق به آینده سرشار باشد. بنابراین، ایجاد امید در جامعه باید به عنوان یکی از راه های افزایش نشاط و سلامت در سیاستگذاری خرد و کلان کشور به ویژه در حوزه های فرهنگی و اجتماعی لحاظ شود. تقویت هویت فرهنگی شهروندان به عنوان موضوعی که در جامعه کنونی اندکی به محاق رفته است در ایجاد امید کم اثر نخواهد بود.