به گزارش خبرگزاری دانا دکتر کورش محمدی،
با اشاره به پرونده تعرض و آزار جنسی چند دانش آموز در تهران اظهار کرد:
به لحاظ اسلوب تربیتی در فضای خانوادهها با مشکلی جدی مواجهیم و از هیچ
الگوی ثابت و تایید شدهای برخوردار نیستیم. تربیت و روشهای تربیتی فقط بر
اساس سلیقه شخصی والدین پیاده میشوند. نه فقط در آموزشها و آگاهیدهی
جنسی بلکه در همه ابعادتربیتی از سبک فرزند پروری سالمی برخوردار نیستیم.
وی افزود: عمدتا از سبکهای دیکتاتور مآبانه و سبکهای آسیب زننده بهره
گرفته میشود که عملا باعث می شود کودکان در یک فضای سخت و سنگین و توام با
محرومیت پرورش یابند؛ فرزندان ما به لحاظ تواناییهای ارتباطی و مواجهه با
چالشهای اجتماعی ضعیف هستند و سبک فرزندپروری ما در فضای خانواده نیازمند
بازنگری جدی است.
نیازمند پروتکل آموزش و آگاهیدهی درباره مسایل جنسی متناسب با سن افراد، هستیم
رئیس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران با تاکید بر اینکه حتما به یک
پروتکل آگاهیبخشی در رابطه با موضوعات جنسی متناسب با سن افراد نیاز
داریم گفت: اما این به تنهایی نمیتواند موثر باشد و حتی میتواند آسیب زا
باشد اگر قبل از آن سبکهای فرزندپروری خانوادهها را اصلاح نکرده باشیم.
باید یک نظام مهارت آموز در بین والدین شکل بگیرد و سپس به سمت آموزشهای
مهارتی و آموزشهای جنسی برویم.
محمدی افزود: در نظام آموزش و
پرورش، «پرورش» یک کلمه اضافه و یک یدک بی مصرف است زیرا کار پرورشی در آن
انجام نمیشود و آموزش و پرورش یک نظام رقابتی است که استرس تولید میکند و
بیشترین انتظاری که نظام مدرسهای ما دارد کسب نمرات بالاست و چیز دیگری
از وی نمیخواهند و در نهایت بچهها آسیب میبینند.
وی در پاسخ به اینکه آیا نباید گزینش افراد برای ورود به آموزش و پرورش مورد بازنگری قرار بگیرد تا شاهد فعالیت افراد بیمار در سیستم تعلیم و تربیت نباشیم؟ عنوان کرد: اینکه گزینش افراد صلاحیتدار به تنهایی در دستورکار قرار بگیرد کافی نیست و باید به آن سوی ماجرا که دانش آموزان هستند بیشتر توجه کنیم و دانشآموزان را بیمه کنیم. شاید نشود همه کارکنان مدارس را ارزیابی کرد که ببینیم چه کسی مشکل اختلال روانی دارد اما میتوان به دانش آموز آموزش داد چگونه در مواجهه با موقعیت های مخاطره آمیز از خود دفاع کند.
در مورد معلم خاطی مطالعه شودرئیس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران به معلم خاطی نیز اشاره کرد و گفت: واضح است چنین فردی دارای اختلال جدی در رفتارهای روانی و جنسی است و به شدت هم با آن درگیر و وابسته است. درباره این معلم هم باید بحث کرد. مخالف برخورد قضایی با این فرد خاطی نیستم اما با این برخوردهای هیجانی هم موافق نیستم و معتقدم این فرد یک کیس و فرصت خوب است که باید روی او مطالعه کرد. کارشناسان باید بررسی کنند که زندگی وی و نوع ورودش به آموزش و پرورش چگونه بوده و چرا به این نقطه رسیده است؟. این معلم میتواند یک کیس مطالعاتی ذیقیمت باشد که در نهایت منجر به کسب اطلاعاتی برای چگونگی سالم سازی آموزش و پرورش شود.
محمدی تاکید کرد: معتقدم به جای تمرکز بر روی تقویت گزینش نیروهای آموزش و پرورش که امکان انحراف هم دارد و شاید نتوان به درستی این فرایند را پیاده کرد باید به این سمت برویم که بچهها را تقویت کنیم و اطلاعات کافی در اختیارشان بگذاریم. این دانش آموزان که به آنها تعرض شد در سن بلوغ بودند و طبیعتا گرایشاتی به سمت نیازهای غریزی دارند و اتفاقاتی به لحاظ فیزیولوژی و روانی در جسمشان رخ میدهد. اگر این دانش آموزان اطلاعات کافی نداشته باشند وقتی مورد تعرض قرار میگیرند تسلیم میشوند و وقتی دچار آسیب میشوند نمیتوانند به درستی با این بحران مواجه شوند.
وی افزود: از سوی دیگر آموزش مسائل جنسی همواره به عنوان خطوط قرمز مطرح میشوند دانشآموز جرات نمیکند با والدینش صحبت کند. شاهد بودیم که والدین برخی از دانش آموزان مورد تعرض قرار گرفته اذعان میکردند که پس از چند ماه و مشاده رفتارهای نابهنجار در فرزندشان متوجه این موضوع شدهاند.
رئیس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران با طرح این سوال که چرا این مهارت و توانمندی را در بچهها ایجاد نکنیم که آنها در همان زمان وقوع اتفاق سریعا والدینشان را در جریان بگذارند؟ اظهار کرد: عمدهترین نگاه تربیتی ما مبتنی بر تئوری ترس است که میگوید «بچه را بترسان تا کار خلاف نکند.». تا زمانی که کودک در دوران مهدکودک است ممکن است جواب بدهد ولی وقتی وی وارد مدرسه و اجتماع شد تئوری ترس دیگر اثرگذار نیست و باید رفتارهای اجتماعی را در وی نهادینه کرد. به جای آنکه یک دختربچه را از همان ابتدا از جنس مخالف بترسانیم باید به او یاد بدهیم چگونه برخورد کند که آسیب نبیند. بهتر است به جای آنکه یک پسربچه ها از اعتیاد وخطرات مواد مخدر بترسانیم به او بیاموزیم چگونه از خود مراقبت کند. به این آموزشها در حوزه تربیتی نیازمندیم.
محمدی با بیان اینکه متاسفانه نظام آموزش و پرورشی ما یک نظام فاقد کارآمدی و توانایی است و نمیتواند به درستی فرزندان ما را حمایت و هدایت کند عنوان کرد: امروز یک مورد رسانهای شده است، چه تضمینی وجود دارد که موارد دیگری رخ نداده باشد؟ جالب آنکه تعرض به چند دانش آموز در مدرسهای در غرب تهران که از طبقه نسبتا متمول هستند رخ داده است و نشان میدهد نظام آموزش و پرورش ما ناکارآمد است و باید تحول اساسی صورت بگیرد و محدود به برخورد قهریه با ناظم و مدیر نشود. این نوع برخورد کفایت نمیکند و اثرگذار هم نیست. امیدوارم که غفلت نکنیم و این معلم خاطی را تحت بررسیهای کارشناسی قرار دهیم و باید با تفکری تحول گرا به این موضوع ورود کنیم.