آذری می گوید در ایام کرونا که طبیعت برایمان محدود شده و سفر رفتن نیز با محدودیت هایی مواجه است به طور کلی طبیعت از زندگی ما رخت برنبسته و حالا آسمان شب شفاف تر شده است.
او می گوید الان ما بیشتر خانه هستیم و متوجه می شویم که چقدر دلمان برای طبیعت تنگ می شود.
حالا زمان آن است که متوجه شویم وقتی به طبیعت می رویم، چقدر با آن نامهربان هستیم. زباله تولید می کنیم؛ حرمتش را با سروصدا می شکنیم. به جای اینکه به آن توجه کنیم؛ بی توجهی پیشه می کنیم.
آذری معتقد است الان که کرونا آمده و ما انسان ها نسبت به آن حساس هستیم، حیات وحش دارد زندگی عادی خودش را می کند، ما دچار محدودیت می شویم ولی می بینیم که طبیعت روال عادی خودش را طی می کند. ما در درون حیات وحش نیستیم که طبیعت را تخریب کنیم، حیات وحش زندگی عادی خود را طی می کند و ما انسان ها در خانه های خود هستیم، با خودروهایمان به دل طبیعت نرفتیم بنابراین آلودگی کمتری تولید می کنیم. وقتی باد و باران در ایام نوروز می آید، شاهد هوای صاف و پاکی هستیم و به اصطلاح هوا دلبری می کند.
او می گوید پس از ایام کرونا ؛ بخشی از جامعه ما می رود به سمت آشتی با طبیعت و آرام آرام بخش های بیشتری به سمت محیط زیست می روند. این یکی از دستاوردهای کروناست. هر چند کرونا تعداد بیشماری انسان را از بین برد و خیلی از استرس های روحی و روانی را ایجاد کرد ولی این جز دستاوردهایش است.
از نظر آذری در بحث کرونایی و ارتباط آن با گردشگری، وزارت بهداشت هم خیلی می تواند دخیل باشد ولی نقش نهادهای فرهنگی، صدا و سیما، مطبوعات، رسانه های اجتماعی و نهادها از جمله شهرداری ها در بحث فرهنگی خیلی خیلی زیاد است.
او معتقد است اگر ضوابط درست داشته باشیم و با بهره گیری از آنها فرهنگ مان را درست اجرا کنیم میتوانیم از قوه قهری هم درست استفاده کنیم. اگر بحث فرهنگی را درست پیاده کنیم و شهرداری، صدا و سیما، وزارت گردشگری، محیط زیست درست عمل کند؛ هم نقش قانونگذاری و هم به ضوابط و دستور العمل هایی که مشخص میکنند هم خودشان قائل باشند، هم ناظر صحیح باشند. اینجا هم قوه قهریه به عنوان ابزاری نقش خود زا بازی می کند. یعنی اگر جایی به طبیعت آسیب رسید، قوه قضاییه باید بیاید و آن قاضی هم حکم درستی بدهد که دیگران هم جرات نکنند بروند خرس بکشند.
آذری می گوید هنگامی که وزارت گردشگری و سازمان محیط زیست خیلی معتقد به گردشگری پایدار نباشد و محیط زیست فراموش شده باشد. نمی گویم ۱۰۰ درصدی، چرا که بخش های زیادی هم دارند به این مساله فکر می کنند ولی اگر آن شکل و تفکر قالب را نداشته باشند فایده چندانی ندارد. بنابراین احتیاج به یک پنجره واحد مدیریتی در ستادهای ملی داریم.
او معتقد است بحث طبیعت، محیط زیست، بهداشت، گردشگری همگی به هم گره خورده اند. نقش های فراگیر و فراموشی هستند. یک یا دو سازمان درگیر نیستند قطعا خود مردم بحث پایه ای هستند. یک سازمان تنها نمی تواند بدون اینکه مردم هیچ مشارکت اجتماعی نداشته باشند، بنابراین قضیه فقط سازمانی و اداری نیست، فرهنگی هم هست. اگر سازمان محیط زیست و وزارت گردشگری که می خواهیم نقش آنها را موثر بدانیم، نقش شهرداری در بحث فرهنگی اش، نقش صدا و سیما در بحث فرهنگی؛ و مطبوعات همگی نقش دارند. همچنین توسعه پایدار که می گویند، تمام ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیستی بایستی رشد بکند، و به منزله ستون های یک چهارپایه عمل بکنند، بدون یکی از ستون ها، چهارپایه لق خواهد زد.
بنابراین نقش های سازمانی موازی هم هستند؛ولی بالاترین نقش خود مردم هستند که آن آگاهی اینقدر بالا برود که مشارکت مردم بیشتر شود. در حقیقت به سمت آن کشیده شوند که نقش خودشان را درست ایفا کنند. در حقیقت مردم لوکوموتیو بخش های دولت هستند نه دولت لوکوموتیو بخش مردمی. ولی به هر دلیلی اگر بخواهیم در نقش سازمان ها جزئی تر نگاه کنیم وزارت گردشگری مبتنی بر طبیعت، مخصوصا معاون گردشگری و کمیته ملی گردشگری خیلی نقش دارد. البته تمام سازمان ها نقش دارند اما این سازمان ها، بیشترین نقش را دارند که در این زمینه کار کنند و لازم الاجرا باشد.
گردشگری، محیط زیست و بهداشت این ۳ حلقه به شدت فرابخشی هستند و یک سازمان نمی تواند نقش داشته باشد،و حتما همان طور که در مثال چین گفتم،مشارکت اجتماعی چین بالاست به هر دلیلی، میخواهد دستوری باشد ،ساختار حکومتی باشد ؛به هر دلیلی به یک مشارکت اجتماعی میرسند و یک پنجره واحد مشارکتی و سخنگویی دارند. ما در بحث گردشگری که رابطه مستقیمی با محیط زیست و رابطه مستقیمی با سلامتی، چه جسمانی، چه روحی و روانی احتیاج به پنجره واحد مشارکتی و مدیریتی داریم؛ و همه نهادها باید نقش خود را در یک ستاد ملی داشته باشند و مردم در سطح بالاتری با مشارکت اجتماعی که با سطح آگاهی بالا و فرهنگ سازی خیلی مهم به نظر می رسد.