کتاب 976 روز در پس کوچه های اروپا، حاصل حدود سه سال زندگی محمد دلاوری به همراه خانواده اش در اروپاست. آقای دلاوری در آخرین ماه های ریاست جمهوری احمدی نژاد به عنوان خبرنگار عازم بلژیک می شود، اما چون سفرهایی هم به رم، ژنو، موناکو، پاریس، ونیز و ... هم داشتند، در بخشی از کتاب به همین سفرها هم می پردازد. بیشتر از آنکه این کتاب خاطرات باشد، برشی از زندگی محمد دلاوری در طول سه سال زندگی اش در قامت خبرنگار در اروپاست. او در صفحات آغازین کتاب، هدف نگارش کتاب خود را اینگونه شرح داده است: « من عازم این سفر نشدم که فقط از اروپا خبر و گزارش بدهم. بلکه با کوله باری از پرسش رهسپار شدم تا با کمک تمام حواس پنجگانه ام غرب را لمس کنم و دریابم این سرزمین که نزد برخی لانه ی فساد و نزد برخی دیگر سرزمین رویاهاست، به راستی چگونه جایی است.
در این کتاب، هر چند مختصر اما مفید ازسبک زندگی غربی، وضعیت رانندگی، اجاره خانه، اسباب کشی، وضعیت مدارس، اعتصابات و... در اروپا اطلاع پیدا می کنید.
بخشی از کتاب:
در گوشه گوشه ی رستوران، میزهای بلندی گذاشته بودند با صندلی هایی شبیه صندلی های پایه بلند کافه ها دورتا دور سالن هم سبد های بزرگ حصیری چیده شده بود که درون بعضی انبوه کرم ها می لولیدند و در بعضی دیگر هزاران ملخ.این ها در واقع مواد اولیه غذایی بودند که برای مشتریان رستوران سرو می شد!
همه حاضران در رستوران مراتب یکسانی در امر حشره خواری ندارند. بعضی از آنها فقط قادرند کرم های کوچک برنج را که برشته شده اند میل کنند. از خدا پنهان نیست از شما هم پنهان نباشد من هم مرتکب این آزمایش شدم! البته من فقط کرم برنج برشته شده خوردم که تقریبا هیچ مزه ای نداشت. انگار نه انگار که چیزی خورده باشم. فقط نفرت ناشی از تصور خوردن کرم بود که داشت آزارم می داد! در چین هم عقرب سرخ شده را گاز زدم آن هم اصلا به مرحله فهم طعم نرسید. گویا یک تکه چوب بود که زیر دندان من شکست. حرفه ای ها می توانستند کرم های بزرگ گوشتی را که چند سانت قد و نیم سانت قطر داشتند و اندازه یک پاستیل کرمی بودند زنده زنده بخورند. نظر به میزان گوشت کافی موجود در این کرم ها، می شد امیدوار بود که این افراد نسبت به ما که کرم برنج خورده بودیم احساس سیری بیش تری کنند! اما قهارترین مشتریان رستوران، ملخ خواران بودند. کسانی که ملخ زنده می خوردند بی آنکه بترسند پای ملخ در وقت قورت دادن در گلوی شان گیر کند یا ملخک، سالم و زنده به درون معده شان برسد و آن تو شروع کند به جست و خیز!
صاحب رستوران هم این هشدار را داد که ملخ خواری کار هر کرم برنج خواری نیست! چنین کاری مهارت ویژه می خواهد که نه ما و نه خیلی از قدیمی ها این کاره نبودیم.
صاحب رستوران می گفت همه ما سالانه غیر مستقیم حدود نیم کیلو حشره می خوریم. این حشرات لابه لای میوه ها و سبزیجات وجود دارند و اصلا متوجه حضورشان نمی شویم و این نفرتی که از حشره خواری داریم فقط مقاومتی ذهنی است و به علت همین تنفر بی پایه، خودمان را از این منابع سرشار پروتئین بی بهره کرده ایم. البته او تذکر داد که با این استدلال نمی توان از فردا هر حشره ای را که اطراف ما بود بگیریم و بخوریم. خوردن حشرات رنگی کشننده است و ما فقط توانایی خوردن حشرات غیررنگی را داریم.
عنوان کتاب:976 روز در پس کوچه های اروپا
نویسنده: محمد دلاوری
موضوع: زندگی نامه- خاطرات
تعداد صفحات: 240