نرگس درودیان، خبرگزاری دانا، سرویس سبک زدگی؛ به رغم گذشت چندین ماه از شیوع ویروس کووید ۱۹ و درگیری روزافزون بسیاری با این بیماری و فوت درصدی از جامعه، اطلاع رسانی های متعدد و هشدارهای دولتی، همچنان مسئله ویروس کرونا موضوعی پرمخاطره در کشور است که سازمان و نهادهای متعددی را به چاره اندیشی برای آن واداشته است.
موضوعی که بعضا به دلیل عدم رعایت مردم و جدی تلقی نکردن این هشدارها باعث شده است که این ویروس همچنان تهدیدی خطرناک برای سلامت جامعه بوده و روزانه آمار مبتلایان و فوت شدگان بر اثر آن افزایش یابد.
بیشک یکی از زمینههای قابل تامل و مهم در این موضوع زمینۀ فرهنگی و بررسی و واکاوی مولفه های موثر فرهنگی در تکرار رفتار پرخطر از جانب مردم است.
موضوعی که می تواند به شناخت و علل زمینه ساز رفتار مردم کمک شایانی کرده و در بهترین حالت رفتارها را به سمتی مناسب تر سوق دهد.
مرگ برای همسایه است
احسان آقابابایی جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان با و در تشریح چرایی رفتار مردم در عدم رعایت پروتکل های مراقبتی در مقابل کرونا گفت: این که ما درگیر موج های پشت سرهم کرونا هستیم و نمی توانیم به ثباتی برسیم در برخی از رفتارهای فرهنگی و شرایط اقتصادی و اجتماعی کشورمان نهفته است.
وی افزود: ایده و ضرب المثل مرگ برای همسایه است در فرهنگ و زبان ما وجود دارد و مردم همواره چنین می پندارند که مرگ اتفاقی است که برای دیگران رخ می دهد و وارد کوچه و خانه ما نمی شود و تا خودشان به صورت صریح و بی واسطه با بیماری و مرگ مواجهه نشوند باور ندارند و همواره مواردی از این دست را انکار می کنند.
برخی از مردم مسئله ماسک را به عنوان موضوعی سیاسی نگاه میکنند
این استاد دانشگاه ادامه داد: موضوع دیگر کمبود اعتماد اجتماعی یا به عبارتی پارادوکس اعتماد اجتماعی است. اگر اعتماد اجتماعی را به دو شکل عمودی و افقی تقسیم بندی کنیم، می توانیم بگوییم که امروز و در جامعه ما اعتماد اجتماعی عمودی کم و اعتماد اجتماعی افقی زیاد است و این هر دو آسیب زا است.
بی اعتمادی عمودی به این معنا است که اعتماد مردم به دولت کم شده است و مسئله ماسک را به عنوان موضوعی سیاسی نگاه می کنند و برخی می گویند بنابراین اگر دولت می گوید که ما باید رعایت کنیم، رعایت نمی کنیم یا به صورت پارانویید می گویند که برای جلوگیری از اعتراضات است که بیماری برجسته و مهم تصویر می شود یا این که حرف های ضد و نقیض را نمی پذیرند و تمامی این موضوعات باعث شده است که اعتماد مردم نسبت به نهادهای پزشکی کاهش یابد.
وی افزود: در نقطه مقابل، اعتماد اجتماعی افقی به معنای اعتماد فامیل، آشنایان و خویشاوندان زیاد است؛ بر این اساس مردم می گویند می دانیم که این خانواده این مشکل را ندارند پس با آنها رفت و آمد می کنیم و درست پروتکل ها را رعایت نمی کنند.
این موضوع در شهرهای بزرگ به شکل خویشاوندمداری خودش را نشان می دهد که افراد آخر هفته ها با فامیل یا دوستانی که جانشین فامیل شده اند، رفت و آمد می کنند؛ به دلیل این که تصور می کنند آنها را می شناسند و به آنها اعتماد دارند؛ در شهرهای کوچک این خویشاوندمداری باعث می شود که آدم ها به همشهریان و هم روستاییانشان اعتماد داشته باشند و چنین تصور کنند که چون شناخت دارند، مشکلی برایشان ایجاد نمی شود؛ چون روابط در شهرهای کوچک و به خصوص در روستاها مبتنی بر روابط خویشاوندی و آشنایی است؛ برخلاف شهرها و این هم عامل دیگری است که در مورد این موضوع مطرح است.
تصور اسطورهای از بیماری و سلامت
آقابابایی تصریح کرد: عامل دیگر تصور اسطوره ای از بیماری و سلامت است. آدم ها نوعی از احساس روئین تن بودگی در وجودشان هست؛ گویی زندگی شان یک زندگی حماسی است و کرونا دشمنی اهریمنی است که وارد شهر وجودی ایشان شده است.
بنابراین این گونه فکر می کنند که بهتر است با این نیروی شر مبارزه کنیم؛ یا شکستش می دهیم و آن را کنار می زنیم و پس از آن بیمه می شویم یا می جنگیم و شکست می خوریم و می میریم.
وی تاکید کرد: هردوی این تصورات روئین تن بودگی، در پس خود نوعی از تقدیرگرایی را نهفته دارد؛ تقدیرگرایی ای که نسبت به وجود و هستی دارند و این موضوع باعث می شود که مواجهه این مردم با بیماری مواجه ای عقلانی نباشد.
مناسکگرایی، آتشی بر هیزم کووید ۱۹
این عضو هیئت علمی جامعهشناسی در توضیح مورد دیگر که بر عدم رعایت پروتکل های بهداشتی از جانب مردم اثر می گذارد، گفت: موضوع دیگر که در رفتار فرهنگی ایرانیان موثر است، مناسک گرایی است.
وی افزود: یعنی انسان مناسک گرا خودش را ملزم به اجرای این مناسک دانسته و در نتیجه برایش سخت است که از خیر آیین ها بگذرد؛ چه مناسک آیینی باستانی مانند عیدنوروز و چهارشنبه سوری باشد و چه مناسک سنتی مانند عروسی و ختم گرفتن و یا مراسم دینی.
هرچند توصیه های متعددی مبنی بر این مطرح شد که امسال تا می توانید مراسم را در خانه ها برگزار کنید اما این انسان مناسکی و ایرانی خودش را لازم الاجرا و موظف می داند که حتما این مراسم را برگزار کند که اگر برگزار نکند، گویی بخشی از وجود او ناتمام است.
آقابابایی در تشریح علت آخر، تصریح کرد: دلیل دیگر مسائل اقتصادی است؛ یعنی برخی از انسان ها در این شرایط مجبور هستند که برای این که دوام و بقا داشته باشند و معیشت خود را ادامه دهند، پرخطر در روابط اجتماعی ظاهر شوند و چاره ای جز این ندارند.
مثلا برخی از مشاغل و کسبه و ... در طول روز (به خصوص در مناطق گرمسیر که اگر ماسک بزنند کمبود اکسیژن دارند) اساسا نمی توانند با رعایت پروتکل ها کار کنند. درنتیجه مسئله رعایت پروتکل برای برخی از افراد جامعه به نفی مسائل اقتصادی گره خورده و افراد چاره ای ندارند.
راه حل های این وضعیت چیست؟
این استاد دانشگاه در انتها و در تبیین وضعیت موجود و راههای برون رفت از آن متذکر شد: ما دو راه حل بلند و کوتاه مدت می توانیم در این زمینه داشته باشیم.
وی ادامه داد: راه حل کوتاه مدت این است که دو هفته تعطیلی اجباری بدهیم و پس از آن ماسک اجباری شود؛ یعنی یک قرنطینه داده شود و پس از آن بیرون آمدن از خانه مشروط به استفاده اجباری از ماسک گردد.
دولت باید این کار را در اردیبهشت انجام می داد و هرگونه عبور و مرور را منوط به استفاده از ماسک در نظر می گرفت؛ همچنین بستن جاده ها و ممانعت از سفرهای بین شهری در آن دوره کوتاه مدت می توانست اثرگذار باشد.
آقابابایی ادامه داد: در تشریح راهکارهای بلند خروج از این وضعیت باید مبحث افزایش سرمایه اجتماعی را برای جامعه ملحوظ نظر داشت؛ ضمن این که تجمع نهادهای سلامت ذیل یک نهاد مرکزی یکی از موارد لازم الاجرا است.
متاسفانه دائما اخبار متناقض و متکثر زیادی را دریافت می کنیم چرا که متولیان زیادی برای نهادهای پزشکی در سازمان های مختلف و موازی کاری وجود دارد؛ و اینها باید زیر چتر یک نهاد دست به فعالیت بزنند و همپوشانی نداشته باشند.