به گزارش خبرگزاری دانا، ابراهیم آسیابانی بخشایش، مدیر اجرایی طرح بصائر، در گفتگو با خبرگزاری دانا؛
- ضرورت پرداختن به موضوع سبک زندگی در دوران ما چیست؟
زندگی کردن بدون انتخاب یک سبک زندگی، محال و غیر ممکن است و ما هم سرمایهای غیر از زندگی نداریم؛ یک سرمایه بسیار مهم و گرانبها. متاسفانه این مفاهیم بزرگ شاید بعلت استفادههای ژورنالیستی یا عوامانه از آن، عادی شده و اهمیتش در اذهان، کمرنگ شده است. فیلسوفان، مصلحان، اندیشمندان، انبیاء و اولیاء الهی همگی به دنبال تبیین نگرش صحیح به هستی و سپس تنظیم رفتارها و سبک زندگی بر اساس آن هستند. جنگ اصلی بین اندیشهها، در این قسمت رخ میدهد.
زندگی مدرن، رشد شهرنشینی و عصر انقلاب صنعتی و غیره، سبک زندگی بشر را به شدت تغییر داده است. همچنین رشد سرطانی انواع آسیبهای اجتماعی و پیچیدگی روابط اجتماعی، کمبود معنویت و مشابه آنها، ضرورت پرداختن به موضوع سبک زندگی را جدیتر کرده است. با مراجعه به کتابفروشیها و نگاهی به کیوسک روزنامهفروشیها و تورق مجازی کانالهای شبکههای اجتماعی و پادکستهای سبک زندگی به سادگی به ما نشان میدهد این حوزه چقدر مورد استقبال عمومی قرار گرفته است. اين آموزهها عملا نوعی سبک زندگی را سامان داده و نهادینه کرده است از این فرآیند میتوان از تعبیر «سبک زندگی به مثابه دین» از آنها یاد کرد و افرادی چون برایان ترسی، وین دایر، آنتونی رابینز، دیل کارنگی و ... پیامبران این «سبک زندگی به مثابه دین» هستند. از این رو ضرورت دارد سبک زندگی منطبق با آموزههایی اعتقادی و فرهنگ اصیل ایرانی- اسلامی مورد توجه قرار گیرد.
- آیا ترجمه آثار پیشتازان این عرصه و آموزش عمومی آنها کافی نیست؟
خیر، از آنجایی که مبانی فکری و اعتقادی اندیشمندان غربی نوعاً بر سوپرپارادایم اومانیسم نهاده شده طبیعی است در خیلی موارد با آموزههای دینی تقابلهایی داشته باشد. کافی است آثار این افراد را تورق کنیم؛ خواهیم دید ردپایی از خدامحوری در آن دیده نمیشود، برخی نیز در حد بسیار اندک، صرفاً برای جبران خلأ معنویت در عصر مدرنیسم به ارتباط با خدا پرداختهاند. در واقع نگاه پراگماتیستی آن هم کارکردهای صرفا دنیوی در آموزههای آنان موج میزند.
از آن طرف، آموزههای ادیان الهی به ویژه تعالیم رسول اکرم صلی الله علیه وآله، به طور جدی ترسیم کننده نوعی سبک زندگی برای مخاطبان خود بوده است. در این روش، سبک زندگی مبتنی بر نگرش و جهانبینی الهی است. در یک تقسیمبندی ساده، معارف دینی را میتوان به بخش اعتقادات، اخلاق و احکام تقسیم کرد که هر سه بخش در تشکیل هویت و شخصیت آدمی و رفتارهای بیرونی وی نقش اساسی دارند. در این میان، شاید اخلاق و آموزههای اخلاقی را بتوان بیشتر متناظر آموزههای سبک و مهارت های زندگی رایج بدانیم.
ضمنا در آثار و سیره و زندگی بزرگان و دانشمندان ایرانی نیز نکات بدیع و بسیار آموزندهای وجود دارد که غفلت از آنها اگر وادادگی در برابر مبانی فکری غربیان تلقی نشود قطعا کملطفی و بیتوجهی به داشتههای فرهنگ اصیل ایرانی خواهد بود. از سویی بدیهی است نشر و گسترش این آموزهها در هویتبخشی به نسل جدید و ایجاد احساس غرور ملی نیز بسیار موثر است.
- آیا کتاب و نوشتهای با ویژگیهایی که ذکر کردید در بازار نشر وجود دارد؟
در سالهای اخیر برخی نویسندگان و دانشمندان در این خصوص آثاری را منتشر کردهاند که لازم است این آثار با شاخصها و سئوالهای زیر مورد بررسی و نقد قرار گیرند:
· آیا روح خدامحوری در این کتابها به جای رویکرد اومانیستی حاکم شده است؟
· آیا به وجه تمایز نسبت به سایر آثار مشابه تصریح شده است؟
· آیا در محتواها به فرهنگ غنی ایرانی - اسلامی هم توجه شده است؟
· آیا سناریو کتابها جذاب است و توان هماوردی با نمونههای غربی را دارد؟
· آیا در مجموع این آثار در تغییر یا اصلاح رفتار مخاطبان موثر بودهاند؟
· و ...
فارغ از بررسی کیفی آثار، واقعیت غیرقابل انکار این است که هم تعداد این کتابها اندک است و هم به علل مختلف نتوانستهاند در بازار نشر سهم قابل توجهی را به خود اختصاص دهند و مورد توجه عمومی قرار گیرند.
یکی از آثار موفق در این زمینه کتاب «ترس، زشت و زیبا» نوشته جناب آقای دکتر علیرضا مؤذن است که در حوزه مهارت جرأتمندی تدوین و به بازار عرضه شده است.