ویروسی که تا چند ماه گذشته اگرچه هشدار ابتلای سالمندان و افراد مسن را قوت می بخشید اما حالا با چهره ای جدید با خطر بالای ابتلای کودکان و نوجوانان ظاهر شده است.
اگرچه تعطیلی عمده مدارس این اطمینان را به خانواده ها داده است تا دغدغه حضور فرزندانشان در محیط عمومی مدرسه وبه تناسب با آن ابتلا به کرونا را نداشته باشند اما آنچه به عنوان خطری جدی تر این روزها احساس و متاسفانه مشاهده می شود شلوغی بازارها وخریدهای داغ سال نو است.
نگاهی گذرا به بازارهای شهر و مهمتر از همه خط مقدم بودن کودکان در این خریدها به همراه خانواده ها، گویی خط بطلانی بر کرونا بویژه از نوع انگیسی اش است.
ترافیک خیابان های منتهی به بازار آنقدر زیاد است که برای عبور از مسیرهای مرکزی و اصلی شهر باید مدت ها هم در ترافیک خودرو ها و هم جمعیت انبوه مردم معطل شد.
خیلی از مردم جامعه از اولین روزهای ورود کرونا به کشور سعی کردند ماسک بزنند و توصیه های بهداشتی را رعایت کنند و محدودیت های را برای خود و خانواده به وجود بیاورند، افراد دیگری را می بینیم که در کمال خونسردی نه تنها توصیه های بهداشتی را رعایت نمی کنند بلکه در کمال ناباوری دست به انکار کرونا نیز می زنند.
روانشناسان معتقدند، درک پایین برخی افراد از خطر و در مقابل ریسک پذیری بالا و داشتن رفتارهای پرمخاطره طوری که جان خود و دیگران را به خطر میندازند مانند ماسک نزدن و عدم رعایت پروتکل های بهداشتی در دوران شیوع کرونا میتواند ناشی از اختلالات روانی باشد.
در کنار عوامل شخصیتی و شخصی عوامل دیگری از جمله جمعیت شناختی هم وجود دارد. یعنی سطح درآمد افراد، وضعیت اقتصادی شان، وابستگی های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی قومیت و جنسیت افراد در استفاده از مسائل بهداشتی در دوره کرونا یا استفاده از ماسک اثرگذار است.
باید بررسی شود که فرد در چه سطح اجتماعی قرار دارد، چه میزان از نظر علمی و دانش بهره مند و وضعیت اقتصادی و... در چه سطحی قرار دارد. بدون شک همه این موارد در تبعیت از اصول بهداشتی اهمیت دارد.
باید عنوان کرد یکی از فاکتورهای تاثیرگذار در بحث تبعیت از رفتارهای مبتنی بر سلامت، درک ما از خطر است. اینکه میزان درک ما از خطر به چه حدی است بسیار اهمیت دارد. در واقع انجام و رعایت هر چیزی بیش از حد یا کمتر از حد، آسیب زننده می تواند باشد. برای مثال فردی که درکش از بیماری کرونا زیاد است، دچار ترس غیرمنطقی از این بیماری خواهد شد و در نهایت ممکن است دست به یکسری رفتارهای غیرطبیعی یا رفتارهایی که مبتنی بر سلامت نیست، بزند.
مثل مصرف سرخود دارو مطابق با سبک هایی غیر از سبک رسمی و طبیعی یا حتی ممکن است متوسل به هر منبع خبری ناموثقی شده و دست به کارهای اشتباه که سلامتی اش را زیر سوال ببرند، بزند. در مقابل این گروه افراد، یکسری هم درکشان از خطر پایین است.
یعنی باوجود مشاهده میزان بالای مرگ و میرها در سطح دنیا، شیوع و ابتلا زیاد افراد به بیماری کرونا، باز می گویند خطر یا احتمال مرگی وجود ندارد یا معتقد هستند اگر این بیماری را بگیریم پشت سر می گذاریم. در حالی که ویژگی این بیماری اصلا امکان پیش بینی در آن وجود ندارد. پیر و جوان و سن و سال، ورزشکار و غیرورزشکار نمی شناسد. به همین دلیل افراد باید درکی منطقی و طبیعی از این بیماری داشته باشند.
یکی از مهمترین بحث ها، اقناع و قانع کردن اجماع مردم برای اینکه نشان دهیم این رفتار ها موجب حفظ سلامتی آنها است، بحث همراه کردن همه مردم است. در روانشناسی مولفه ای به نام همنوایی وجود دارد. وقتی تعداد زیادی از مردم را با همنوایی و همراهی ترغیب به انجام کاری می کنیم. به همین دلیل توصیه می شود رسانه ها، دست اندرکاران بهداشتی، مسئولان و... سعی کنند تصویر مردمانی که از ماسک استفاده می کنند و رعایت می کنند را به مردم نشان دهند. مثلا اگر مراسمی در رسانه ملی پخش می شود همه ماسک زده و با رعایت پروتکل ها و فاصله گذاری اجتماعی از یکدیگر حضور داشته باشند. عدم انجام این رفتارها می تواند تاثیر معکوس و مسئله ساز شود. باید به مردم نشان دهیم که دیگران هم رفتار مبتنی بر سلامت دارند. مردم آنچه را که می بینند برایشان باورپذیرتر است. از الگوهای جوانان در این مسیر استفاده شود