در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۲۵۶۸۵۴
تاریخ انتشار: ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۳:۱۶
یادداشتی از دکتر مهدی قضاوی زاده
نویسنده: مجید یوسفی
دومین روزِ دهه‌ی دوم از دومین ماه هر سال یادآور شهادت استاد مطهری است که توانسته بود با بیان و قلم خود تأثیرات چشمگیری در عرصه تبلیغ دینی داشته و خار چشم دشمنان و بدخواهان گردد. می‌توان یکی از عوامل مهم این تأثیرگذاری عمیق استاد شهید را در ویژگی «مسأله‌محور» بودن این استاد نمونه دانست که نسبت به نیازها و مشکلات مردم جامعه دغدغه‌مند بود.

دومین روزِ دهه­‌ی دوم از دومین ماه هر سال یادآور شهادت استاد مطهری است که توانسته بود با بیان و قلم خود تأثیرات چشمگیری در عرصه تبلیغ دینی داشته و خار چشم دشمنان و بدخواهان گردد. می­‌توان یکی از عوامل مهم این تأثیرگذاری عمیق استاد شهید را در ویژگی «مسأله‌­محور» بودن این استاد نمونه دانست که نسبت به نیازها و مشکلات مردم جامعه دغدغه­‌مند بود.

ایشان در تبیین این ویژگی خویش می­‌فرمایند: «این بنده تنها چیزى که در همه نوشته‏‌هایم آن را هدف قرار داده‌‏ام حلّ مشکلات و پاسخگویی به سؤالاتى است که در زمینه مسائل اسلامى در عصر ما مطرح است» (مجموعه آثار، ج‏۱، صص: ۴۰-۳۸)

مقام معظم رهبری نیز پیرامون این ویژگی استاد مطهری می­‌فرمایند: «رفتار و منش آن مرد بزرگ، نشان‌دهنده و نمایشگر یک معلم کامل و با احساس مسئولیت بود. در هیچ عرصه‌ای از عرصه‌هایی که حضور یک متفکر اسلامی مورد نیاز بود، ایشان از ورود در آن عرصه خودداری نکرد؛ ملاحظات و مصالح نتوانست جلوی او را بگیرد که وارد این عرصه نشود؛ چه در زمینه‌های سیاسی، چه در زمینه‌های فکری. در زمینه‌ی پاسخ به سؤال‌های گوناگونی که در آن دوره ذهن جوان‌های ما را به خود مشغول کرده بود، مفاهیم حقیقی دینی را در بسته‌بندی‌های متناسب روز و متناسب با سؤال و نیاز و استفهام مخاطبین عرضه می‌کرد» (۱۵/۲/۱۳۸۹).

از آنجایی ­که این شهید بزرگوار در آثار قلمی و بیانی خود به مسائل و نیازها و مشکلات می‌­پرداخت لذا این آثار را باید مصداقی از علم نافع بدانیم که برای استفاده­‌کنندگان آن مفید و سودمند بوده است. از طرفی طبق سنت الهی که در آیه ۱۷ سوره رعد بیان می‌­دارد: «و أمّا ما ینفع الناس فیمکث فی الأرض» هر آنچه برای مردم سودمند و نافع باشد باقی می‌­ماند و دوام می­‌یابد. ازاین‌رو آثار شهید استاد مطهری با گذشت چندین دهه همچنان قابل استناد و استفاده است. مقام معظم رهبری در این زمینه می­‌فرمایند: «امروز بعد از سی سال از شهادت آن مرد بزرگ، حرف‌های او تازه است، زنده‌ است؛ گویا برای امروز نوشته شده است. آن روز هم کسانی در سطوح مختلف فکری، از سخن او و فکر او استفاده می‌کردند، پاسخ خودشان را می‌گرفتند؛ امروز هم که افکار جلو رفته است، مسائل بسیاری برای ذهن‌های جست‌وجوگر حل شده است، باز به سؤالات جدید پاسخگو است. این، خاصیت یک فکر عمیقِ همراه با اخلاص است (۱۵/۲/۱۳۸۹).

اما مسأله­‌محوری چه اهمیت و ضرورتی دارد؟ و در حال حاضر وضعیت اساتید نظام آموزشی در این زمینه چگونه است؟ برای نیل به این مطلوب چه راهکارهایی وجود دارد؟

اهمیت و ضرورت مسأله­‌محوری (به­‌ویژه برای اساتید):

اساساً پژوهش در یک طبقه­‌بندی به دو نوع موضوع‌­محور و مسأله­‌محور تقسیم می‌­شود. در پژوهش موضوع‌­محور، «توان پژوهشگر» مبنا قرار گرفته سپس طرح پژوهشی مناسبی، بر اساس توانایی او تنظیم می­‌شود. در این نوع پژوهش‌ها ابتدا موضوعی انتخاب شده سپس برحسب توان اطلاعاتی و انس با موضوع، مباحثی که به نحوی با موضوع مرتبط است، به میان می‌­آید. این مباحث تنوع و تغایر دارد و تنها به سبب ارتباطی که با موضوع دارد کنار هم نهاده می‌شود.

اما پژوهش مسأله‌­محور، پژوهشی است که معطوف به نیازها بوده و درصدد حل مسائل و مشکلات باشد. در این حالت، ابتدا «مسأله» مبنا قرار می­‌گیرد و نیازهای پژوهشی برآورد می‌­شوند و سپس پژوهشگر (یا گروه پژوهشی) مناسبی برای اجرای آن انتخاب می‌­شود. در تاریخ علم نیز ابتدا مسائل به تدریج طرح می­‌شد و سپس مسائل متعدد تحت عنوان موضوع واحد انسجام یافته و دانش‌ها به وجود آمد.

امروزه گرچه پژوهش «مسأله‌­محور» مورد نیاز جامعه است اما چون زحمت زیادی داشته و مستلزم هزینه‌­های سنگینی است کمتر به آن پرداخته می‌­شود و پژوهش‌هایی که در کشور ما انجام می‌­شوند به ‌طور سنتی، پژوهش موضوع­‌محور هستند.

رهبر معظم انقلاب با تشخیص این معضل، آن را یک بیماری فرهنگی دانسته و در تشریح آن فرمودند: «اگر مشاهده‌ می‌کنیم‌ که‌ افراد کارآمد فکری‌ ما در دانشگاه‌ها و کارگاه‌ها و مراکز تحقیق‌، به‌ نوآوری‌هایی‌ که‌ برای‌ یک‌ محقق‌، نان‌ و آب‌ و شهرتی‌ ندارد، اما زحمت‌ زیادی‌ دارد، کمتر تن‌ می‌دهند و به‌ کارهای‌ آسان‌­تر و سهل‌­تر تسلیم‌ می‌شوند، یک‌ بیماری‌ فرهنگی‌ است» (۲۱ آذر ۱۳۶۸).

نکته قابل توجه دیگر آن است که چنانچه اساتید، مسأله‌­محور نبوده و به علم و دانش خود عمل نکنند، این موضوع، دانشجویان را نسبت به دانش‌جویی و فراگیری علم بی‌­رغبت می­‌کند، زیرا در روایت فرمودند: «إِنَّمَا زَهَّدَ النَّاسَ‏ فِی طَلَبِ الْعِلْمِ کَثْرَهُ مَا یَرَوْنَ مِنْ قِلَّهِ مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ» (غرر الحکم، حدیث ۳۸۹۵) تنها چیزی که موجب بی‌رغبتی مردم در علم آموزی می‌شود این است که فراوان مشاهده می‌کنند کسی که به علمش عمل کند، انگشت‌شمار است. و نیز فرمودند: «قِوَامُ الدُّنْیَا بِأَرْبَعَهٍ عَالِمٌ مُسْتَعْمِلٌ عِلْمَهُ وَ جَاهِلٌ لَا یَسْتَنْکِفُ أَنْ یَتَعَلَّمَ وَ .. فَإِذَا ضَیَّعَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ اسْتَنْکَفَ الْجَاهِلُ أَنْ یَتَعَلَّمَ وَ». (نهج البلاغه، حکمت ۳۷۲) استواری دین و دنیا به چهار چیز است: عالمی که به علم خود عمل کند، و جاهلی که از آموختن سر باز نزند پس هر گاه فرد عالِم، علم خود را تباه کند، نادان از آموختن سر باز می‌زند.

طبق روایات فوق، اگر در دانشگاه‌ها مشاهده شود که غالباً دانشجویان، دانش­جوی واقعی نیستند و صرفاً برای کسب مدرک در دانشگاه هستند ریشه در این دارد که عموم استادانِ خود را اهل عمل به دانسته­‌های خود نمی­‌یابند.

در حال حاضر در آموزش‌وپرورش برخی از کشورهای دنیا و به‌ طور کمرنگ‌­تر و با تأخیر فاز در آموزش‌وپرورش ایران، موضوع آموزش و یادگیری مسأله‌محور مطرح شده و در حال پیگیری است. اگر اساتید دانشگاه‌ها به این سمت نروند در آینده­ای نه چندان دور توان پاسخگویی به انتظارات دانش‌­آموزان فعلی مدارس آموزش‌وپرورش که دانشجویان آینده دانشگاه‌ها هستند را نخواهند داشت. مشخص است که اساتید دانشگاه‌ها از هم­‌اکنون باید خود را برای این آینده نزدیک آماده سازند زیرا این ویژگی «مسأله­‌محوری» یکباره و در کوتاه‌­مدت حاصل نمی­‌گردد.

از سوی دیگر استاد چنانچه مسأله­‌محور نباشد مورد خطاب آیه ۲ و ۳ سوره مبارکه‌­ی صف است که می‌­فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ کَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ‏» همچنین طبق آنچه که در روایت آمده استاد چنانچه مسأله‌­محور بوده و به علم و دانش خود عمل نماید دانشمند است و اگر صرفاً انتقال‌­دهنده باشد (و عامل نباشد) گرفتار سفاهت استتَعَلَّمُوا مَا شِئْتُمْ أَنْ تَعَلَّمُوا فَلَنْ یَنْفَعَکُمُ اللَّهُ بِالْعِلْمِ حَتَّى تَعْمَلُوا بِهِ لِأَنَّ الْعُلَمَاءَ هِمَّتُهُمُ الرِّعَایَهُ وَ السُّفَهَاء هِمَّتُهُمُ الرِّوَایَهُ». (بحار الانوار، ج ۲، ص ۳۷). هر اندازه که دلتان مى خواهد بیاموزید، اما [بدانید که] تا به علم عمل نکنید خداوند هرگز از آن به شما سودى نمى‌رساند؛ زیرا که دانایان به عمل کردن [به علم] اهتمام مى‌ورزند و نادانان به روایت کردن [علم].

توضیح آنکه لازمه مسأله­‌محوری عمل به دانش است و کسی که مسأله‌­محور نباشد و از علم و دانش خود برای حل مسائل و رفع مشکلات بهره نگیرد به علم خود عمل نکرده است. بر این مبنا می­‌توان گفت از آنجایی که علم و دانش، امانتی الهی است طبق آنچه از نبی مکرم اسلام نقل شده است کسی که مسأله­‌محور نباشد و به علم و دانش خود عمل نکند به این امانت خیانت کرده است: «الْعِلْمُ وَدِیعَهُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ الْعُلَمَاءُ أُمَنَاؤُهُ عَلَیْهِ فَمَنْ عَمِلَ بِعِلْمِهِ أَدَّى أَمَانَتَهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْمَلْ بِعِلْمِهِ کُتِبَ فِی دِیوَانِ الْخَائِنِین». (بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۱۶۶) علم، سپرده و امانت خدا در روى زمین اوست و عالمان امانتداران این سپرده خدایند. پس، هر که به علمش عمل کند، امانت او را پرداخته است و هر که عمل نکند، در دیوان خداوند متعال از خیانتکاران قلمداد می‌گردد.

همچنین در نقل دیگری امام کاظمعلیه‌السلاماز زبان حضرت مسیح، دانشمندی را که به علم و دانش خود عمل نمی­‌کند مورد مذمت قرار داده‌­اند «إنّ الناس فی الحکمه رجلان: فرجل أتقنها بقوله، و صدّقها بفعله، و رجل أتقنها بقوله، و ضیّعها بسوء فعله؛ فشتّان بینهما؛ فطوبى للعلماء بالفعل، و ویل للعلماء بالقول‏». (تحف العقول، ج ۲، ص ۳۸۳). به راستی مردم در حکمت دو دسته‌اند: مردی که آن را با سخن خویش استوار دارد و با کردارش تصدیق نماید و مردی که فقط با سخن خویش آن را استوار دارد ولی با کردارش تباه کند، پس بین این دو چقدر فاصله است. پس خوشا به حال دانایان با کردار و بدا به حال دانایان تنها با سخن.

امیرالمؤمنینعلیه‌السلامنیز معیار علم و دانش را عمل به آن دانسته: «ملاک العلم العمل به‏» (غرر الحکم، حدیث ۲۸۰۸) و کسی که به علم خود عمل نمی­‌کند را غیردانشمند معرفی می­‌نماید: «ما علم من لم یعمل بعلمه»(غرر الحکم، حدیث ۲۸۳۰). ایشان زکات علم و دانش را علاوه بر یاددادن آن به اهلش، تلاش و کوشش برای به‌کارگیری آن در عمل نیز می‌دانند: «زکاه العلم بذله لمستحقه و إجهاد النفس فی العمل به‏».(غرر الحکم، حدیث ۱۳۲).

وضعیت فعلی (هست‌ها):

از آنجایی­ که آموزش و پژوهش مسأله­‌محور نیازمند تلاش و هزینه­‌های زیادی است متأسفانه اعضای هیأت‌علمی انگیزه­ای برای تحقیقات و فعالیت‌های علمی مسأله­‌محور ندارند. چنین اساتیدی مقاله و کتاب را هم نه برای حل یک مسأله و برطرف ساختن نیازی بلکه برای دست یافتن به درجه بالاتر در مسابقات ارتقاء می­‌نویسند.

علاوه بر مشکل فقدان انگیزه لازم، اساتید گاهی از لحاظ علمی، حداقل توانایی لازم برای مسأله‌­محوری را نداشته که باعث می­‌شود دانشجویان را به سمت‌وسوی پژوهش‌های آموزش‌­محور سوق دهند زیرا پژوهش‌های مسأله‌­محور نیازمند بنیه علمی قوی و بالایی است.

آموزش در ایران، استادمحور و ارزیابی، حافظه­‌محور است. استاد یک­سری مطالب انتزاعی به دور از واقعیت را ارائه می‌­کند و انتظار دارد که دانشجویان این مطالب را شنیده و مطالب منابع کلاسی را مطالعه کرده و برای جلسه امتحان حفظ کنند لذا در این نظام آموزشی، «یادگیری» صورت نمی­‌گیرد. پرسشگری و انتقاد در این سبک آموزش جایگاهی ندارد. این نظام آموزشی، اقتدارگرایانه، غیرمشارکتی، تک­‌صدایی، انعطاف­‌ناپذیر، ایستا، غیربازتابی و بی‌­توجه به نیازها است. اساتید، هم در آموزش و هم در پژوهش، توجه بیش‌ازحدی به کمّیّت و حجم­‌گرایی دارند. دانشجویان در پژوهش‌های خود مطالبی را بازتولید می­‌کنند که استادان آن‌ها تدریس کرده یا نوشته­‌اند.

بسیاری از اساتید تفکر جزءنگر داشته که منجر به تک­‌ساحتی شدن فکر و مطالعه شده و به فعالیت‌های علمی میان‌­رشته‌­ای و فرارشته­‌ای اهمیتی نمی‌­دهند. آن‌ها علم و رشته خود را مهم‌ترین رشته و علم شمرده و به دیگر رشته‌­های علمی بی­‌توجه هستند ازاین‌رو وقایع بیرونی را تنها در قالب و بُعد رشته خود نگریسته و تبیین می‌­نمایند. در حالی که وقایع و پدیده­‌های بیرونی ابعاد مختلف داشته و رشته­‌های علمی و مرزهای آن‌ها مصنوعی و برای تحلیل عمیق‌تر این پدیده­‌های بیرونی هستند (رفیع‌­پور، ۱۳۸۱: ۲۶۲-۲۶۱).

چند پیشنهاد عملی برای مسأله­‌محور شدن:

اساتید باید تعادل و تناسب معقولی در میزان وظایف و کارکردهای خود (یعنی آموزش، پژوهش و ارائه خدمات علمی) ایجاد نمایند. بدین منظور لازم است که آن‌ها با صنعت، بازار کار و دستگاه‌ها و نهادهای متصدی امور مربوط به مسائل رشته تخصصی خود ارتباط داشته باشند.

این ارتباط با بازار کار هم برای خود اساتید سودمند است تا با نیازهای عملی و واقعی آشنا شده و آموزش و پژوهش آن‌ها از سطح انتزاعی به سطح عملیاتی نزدیک شود، هم اینکه از این طریق می­‌توانند دانش‌­آموختگان دانشگاه را با بازار کار مرتبط کنند: «اکنون در ژاپن، استادان دانشگاه‌ها به ‌طور سنتی در خود احساس وظیفه می­‌کنند تا دانش­‌آموختگان دانشگاه را با بازار کار مناسب پیوند دهند و آن‌ها را در این زمینه یاری و راهنمایی کنند. این نقش سنتی استادان دانشگاه‌ها موجب می­‌شود تا بیش‌ازپیش ارتباط نزدیکی میان نیازهای بازار کار و آنچه در دانشگاه‌ها می­‌گذرد، به وجود آید» (سرکارآرانی، ۱۳۸۰).

همچنین اساتید یکی از مهم‌ترین برانگیزاننده‌­های دانشجویان برای فعالیت‌های پژوهشی هستند و از آنجایی­ که مسأله‌­محوری مستلزم زحمات زیادی است اهمیت انگیزه‌­بخشی اساتید در مسأله­‌محوری، مضاعف می­‌گردد. در این زمینه اساتید باید شیوه تدریس و سطح دانش حرفه­‌ای خود را هماهنگ با نیازهای دانشجویان برای انجام پژوهش مسأله‌­محور تقویت نموده تا بتوانند روحیه پژوهشی آن‌ها را ارتقاء داده و انگیزه و خودباوری لازم برای مسأله‌­محوری را در آن‌ها به وجود آورند.

پژوهش مسأله­‌محور غالباً مستلزم پژوهش‌های گروهیِ چند/میان/فرارشته‌­ای است لذا اساتید علاوه بر توانایی علمی لازم برای پژوهش چند/میان/فرارشته‌ای؛ باید روحیه کار گروهی با دانشجویان و دیگر اساتید به‌ویژه از دیگر رشته­‌ها را نیز داشته باشند.

وظیفه دیگری که اساتید بر عهده دارند ثبت و انتقال تجارب و دانش ضمنی حل مسائل مربوط به رشته تخصصی است، تا مورد استفاده دیگر دانشوران قرار گرفته و حرکت پیشرفت علم و دانش شتاب بیشتری یابد.

پیشنهاد دیگری که در این زمینه وجود دارد عبارت است از «تدریس عادلانه» که در آن رابطه‌­ای برابر و عادلانه بین دانشجو و استاد برقرار شود. در راهبرد تدریس عادلانه، استاد نه در مقام قدرت مطلق و ریاست کل کلاس، بلکه در مقام «اقناع­گر»ی است که تلاش می­‌کند در یک گفت‌وگوی دوسویه و انتقادی و دوستانه، دانشجویان را در بحثی اقناع کند (فاضلی، ۱۳۸۲).


ارسال نظر