«تلفن همراه رئیس جمهور»

مجید یوسفی؛ خبرگزاری دانا، گروه فرهنگ

مهدی هاشمی در نقش پیرمردی که با وانت، بار جابجا می کند و زندگی اش با یک نیسان می گذرد تصمیم می گیرد که یک تلفن همراه و سیم کارت برای خودش تهیه کند؛ اما با قیمت بالای سیم کارت ها مواجه می شود او برای اینکه سیم کارت ارزان تری بخرد تصمیم می گیرد یک سیم کارت کارکرده را خریداری کند؛ اما به صورت اتفاقی سیم کارت کارکرده ای که خریداری کرده قبلا متعلق به رئیس جمهور بوده و سالها خاموش بوده است. به محض روشن شدن سیم کارت مردم تماس هایی را با او می گیرند تا مشکلاتشان حل شود و بعد از چند مورد تماس او متوجه داستان شده و تصمیم می گیرد که سیم کارت را به نهاد ریاست جمهوری تحویل دهد. اما اتفاقی او را از این کار منصرف می کند.در یکی از تماس ها خانمی ( نیکی کریمی) التماس می کند که به دادش برسد و از رئیس جمهور تقاضا دارد که جان دخترش را که بیمار است را نجات دهد. او تصمیم می گیرد نقش نماینده رئیس جمهور را بازی کند و به دیدار آن خانواده برود. در این جریان اوتصمیم می گیرد که وانتش را که زندگی او و خانواده اش به آن وابسته است را برای کمک به دختر بیمار بفروشد و به همین خاطر از طرف خانواده اش مورد شماتت قرار می گیرد و در انتهای داستان به علت مواجه شدن با حجم زیادی از مشکلات مردم مواجه می شود که موجب روانی شدن او و انتقالش به تیمارستان می شود.

تلفن همراه رئیس جمهور فیلم نامه قابل قبولی دارد، اما رگه هایی از محافظه کاری در آن دیده می شود. نکته دیگر فیلم که زیرکی تهیه کننده و کارگردان این فیلم را نشان میدهد اکران فیلم پس از دوسال از ساخت آن و در گرماگرم انتخابات ریاست جمهوری و انتقاداتی که به عملکرد دولت دهم صورت می گرفت است. نکته دیگر فیلم استفاده از چند ستاره سینمایی و بازیگران مطرح و مجبوب دریک فیلم است که به تنهایی فیلم را برای مخاطب جذاب می کند.

فیلم در صدد کنایه زدن های فراوان به رئیس جمهور وقت است که شما چطور از وضعیت مردم و مشکلات ملت بی خبرید و چرا با مردم ارتباط ندارید. برای مثال در جایی از فیلم ، سخنرانی آقای احمدی نژاد در تلویزیون پخش می شود و همان وقت تلفن زنگ می زند و او تلفن را نزدیک تلویزیون می گیرد تا تماس گیرنده سخنان او را بشنود و این درست زمانی است که آقای احمدی نژاد درباره کمک به محرومان سخن می گوید.