در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۲۶۰۷۴۴
تاریخ انتشار: ۳۱ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۲:۱۲
یک روان درمانگر با اشاره به اینکه بخش اعظم علاقه‌مندی به درس و تحصیل در دانش آموزان اکتسابی است و اگر دانش آموزی علاقه به درس خواندن ندارد یعنی این علاقه‌مندی به آموختن از کودکی در او شکل نگرفته است، گفت: والدین باید علاقه به درس خواندن را در بچه کلاس اولی به دور از زور و اجبار ایجاد کنند چراکه اگر بچه کلاس اولی از درس زده شود، عدم علاقه‌مندی به آموختن تا بزرگسالی همراه او خواهد ماند و بعضا پس از گرفتن مدرک دیپلم علاقه ای به ادامه تحصیل نشان نمی‌دهد.

به گزارش خبرگزاری دانا دکتر مژگان احمدپور در گفت‌وگو با ایسنا با بیان اینکه عدم علاقه‌مندی به تحصیل و درس خواندن به دوران کودکی باز می‌گردد که والدین نتوانستند این علاقه‌مندی را در فرزند خود ایجاد کنند، اظهار کرد: علاقه‌مندی به آموختن و درس خواندن ۷۰ درصد به محیط بستگی دارد و سهم ژنتیک در آن اندک است. این علاقه‌مندی از زمانی که فرزند در شکم مادر است آغاز می‌شود و تمام رفتار والدین اعم از نوع گفتار و حتی بازی های آنان با فرزندان در علاقه‌مندی یا عدم علاقه‌مندی آنان به تحصیل موثر است.

این هیات علمی دانشگاه با اشاره به ترس برخی دانش آموزان نسبت به حضور در مدرسه بدون والدین ادامه داد: بخشی از علت این ترس به اضطراب جدایی و بخشی به اضطراب اجتماعی کودک باز می‌گردد. برخی کودکان حتی با هم‌کلاسی‌های خود صحبت نمی‌کند چراکه این تعامل را  از درون خانواده یاد نگرفته اند به‌ویژه در حال حاضر که اغلب خانواده‌ها تک فرزند هستند، این امر واضح است که در جمع سه نفره صحبت خاصی پیش نمی‌آید و تعامل و رفت آمدهای کم منجر به این می‌شود که کودک تعامل اجتماعی را نمی‌آموزد. بعضا این بچه‌ها ترس از ارتباط برقرار کردن و مورد قضاوت منفی قرار گرفتن دارند.

این روانشناس با اشاره به اضطراب جدایی به عنوان یکی از دلایل ترس کودکان کلاس اولی از مدرسه تصریح کرد: اضطراب جدایی برای کودک کلاس اولی طبیعی نیست. این اضطراب طی ۱۸ تا ۲۴ ماهگی کودک باید حل شود. در ۱۸ تا ۲۴ ماهگی کودک مادر را منبع تغذیه می‌داند و می‌ترسد مادر پیش او نباشد و برود و دیگر باز نگردد.

اضطراب جدایی در کودک کلاس اولی که ترس از حضور در مدرسه دارد و بدون حضور مادر نمی‌تواند به مدرسه برود طبیعی نیست چراکه والدین در مراحل اولیه کودکی فرزندان را تشویق به استقلال و اتکا به توانایی‌های خود نکرده‌اند. از سوی دیگر اگر بیش از اندازه کودک تحت کنترل باشد یا فرصتی برای اثبات خود نداشته باشد تصور می‌کند توانایی خوبی ندارد و ممکن است بیش از اندازه به دیگران وابسته شود. نتیجه آن نیز کمبود عزت نفس و شرم و تردید در توانایی خود است.

وی افزود: به طور کلی سرزنش، کنترل بیش از حد، اضطراب جدایی حل نشده در کودک و اضطراب اجتماعی می‌تواند به عدم تمایل حضور کودک در مدرسه دامن بزند و این مساله را تشدید کند.

به گفته احمدپور نقش والدین در ایجاد یک تعامل بین کودک با سایر کودکان در جهت برقراری یک تعامل اجتماعی بسیار مهم است.

وی همچنین یکی از مولفه‌های اصلی در برقراری تعامل میان کودکان را بازی کردن دانست و این را هم گفت که خلاقیت و ابتکار کودکان در بازی کردن پرورش می‌یابد و نسبت به توانایی خود مطمئن می‌شوند. در عین حال اگر این حس خلاقیت  به آنها داده نشود احساس گناه در کودکان تشدید می‌شود و تصور می‌کنند مزاحم کودکان دیگر هستند و بدون حس استقلال به عنوان دنبال کننده کودکان دیگر نقش خود را ایفا می‌کنبد.

این روانشناس با بیان اینکه کنترل بیش از حد والدین بر کودکان منجر به عدم شکوفایی خلاقیت آنها و در نتیجه عدم حس استقلال در آنها می‌شود، اظهارکرد: حس گناه بیش از اندازه به کند شدن رفتار کودک با سایر کودکان منجر می‌شود و مانعی برای خلاقیت او ایجاد می‌کند.  ایجاد یک تعادل سالم بین خلاقیت و احساس گناه بسیار مهم است تا منجر به ایجاد یک هدف خاص در کودکان شود، چراکه گاهی خیلی از این شکست‌ها ضروری است تا کودک حس تواضع را در خود توسعه دهد اما در عین حال تعادل میان این دو حس بسیار ضروری است.

احمدپورخاطر نشان کرد: در ۵ تا ۱۲ سالگی کودک تمایل بسیاری به آموختن دارد و معلمان و گروه هم‌سالان در ایجاد این تمایل نقش زیادی دارند. اگر کودکان در مدرسه تشویق و حمایت شوند، احساس اطمینان به توانایی خود به منظور رسیدن به اهداف خود در آنها ایجاد می‌شود و در عین حال اگر ابتکار عمل آنها مورد تشویق توسط والدین یا معلم قرار نگیرد، حس حقارت در وجودشان مانع از اطمینان به توانایی‌هایشان می‌شود. در این میان حتی رفتار و نوع کلام معلم و فضا و محیط و ساختمان مدرسه و پوسترها و نقش‌های بر روی دیوارها موثر است. تشویق خواهر و برادر بزرگتر کودک در ایجاد اشتیاق او برای حضور در مدرسه نیز خیلی مهم است. تعریف کردن خاطرات مدرسه و نکات مثبت آن منجر به این می‌شود که کودک کلاس اولی بی صبرانه منتظر بازگشایی مدارس باشد.

این مدرس دانشگاه یادآور شد: در مواقعی بعضا بیزاری برخی دانش آموزان نسبت به مدرسه با حالت تهوع شدید و سرگیجه همراه است. در این موارد اضطراب جدایی بین مادر و فرزند بسیار شدید است که حتما باید از یک روانشناس برای از بین بردن آن کمک گرفت. در این موارد به والدین توصیه می‌کنیم در روزهای ابتدایی بازگشایی مدارس در  کنار فرزند سر کلاس بنشینند و سپس کم کم از او دور شود و برای مثال پشت در کلاس خود را به فرزند نشان دهند تا این اضطراب کاهش یابد. می‌توانند این فاصله را پس از مدتی بیشتر کنند و به فرزند خود بگویند در مدتی که سر کلاس هستی من می‌روم و باز می‌گردم. اینگونه فرزند می‌بیند مادرش به او دروغ نمی‌گوید و نزد او باز می‌گردد.

این روان درمانگر با تاکید بر اینکه والدین باید در سن چهار تا شش سالگی کودک خود را به مهد کودک بفرستند تا اضطراب جدایی آنها رفع شود، ادامه داد: والدین باید از زمان طفولیت و شیرخوارگی بچه های دو سال و نیم به بالا را حداقل 40 دقیقه پیش یکی از اقوام نزدیک مثل مادر بزرگ و پدر بزرگ و یا حتی مهد کودک بگذارند تا اضطراب جدایی آنان رفع شود.

احمدپور در پایان سخنان خود توصیه کرد: با توجه به شیوع کرونا، مدارس می‌توانند گروه‌های کوچک سه نفره و پنج نفره از بچه‌های کلاس اولی تشکیل دهند و با رعایت فاصله اجتماعی حداقل یک ساعت و نیم تا دو ساعت طی دو الی سه روز در هفته به صورت حضوری پذیرای بچه‌ها باشند تا این کودکان بتوانند به راحتی با معلم‌ها ارتباط برقرار کنند.



ارسال نظر