فاطمه ترکاشوند_ کارشناس ارشد مشاوره؛ خبرگزاری دانا( گروه سبک زندگی)؛در سال 1983 روانشناس آمریکایی به نام "گاردنر" نظریه ای را مطرح کرد که طبق آن اگر کسی مثلاً در ریاضی قوی نبود. این بدان معنی نیست که او کم هوش است بلکه شاید در جنبه های دیگری از زندگی، هوش به مراتب بالاتری داشته باشد، او معتقد بود که انواع هوش انسانها که به 8 گروه تقسیم می شوند و ما امروزه این هشت گروه را با نام هوش هشتگانه گاردنر می شناسیم.
هوش بدنی- حرکتی: این هوش به رابطه جسم و ذهن نظر داشته و در مهارتهای فیزیکی و ورزشی مثل تعادل و هماهنگی حرکتی اشاره داردو نشان می دهد که فرزند شما به لحاظ استعداد ورزشی در چه سطحی قرار دارد؛ هوش حرکتی نه تنها در ورزش که در هنر هم لازم است؛ از هنرهای نمایشی گرفته تا خلق آثار هنری. هوش حرکتی در زبان بدن هم نقش بسیار مهمی دارد چون به بیان افکار و احساسات کمک شایانی می کند.
هوش تجسمی- ترسیمی: هوش فضایی ناظر بر ادراک عمیق و صحیح محیطی، فضایی، بصری و مکانی است درکی که به ما امکان می دهد متناسب با آن واکنش نشان دهیم ما برای داشتن درک عمیق از محیط فضا یا مکان نیازمندیم که خوب ببینم و حس کنیم و خوب تجزیه و تحلیل کنیم. دیدن ریزه کاری هایی مثل زوایا، رنگ ها ، ترکیب بندی ها، هارمونی و... جزیی از عملکرد هوش فضایی است . این هوش به فرد امکان می دهد که به آفرینش مجدد تصاویر ذهنی بپردازد و خلاقانه عمل کند.
هوش کلامی- زبانی: این هوش توانایی به کارگیری درست و به موقع کلمات به لحاظ مفهوم ،شکلی و دستوری است. این توانایی می تواند در زبان شفاهی بروز کند یا اینکه در قالب نوشتاری ابراز شود. این هوش می تواند به صورت زبان بدن هم ابراز شود که مشترک با هوش حرکتی است. در این حوزه از توان هوشی می توان در متقاعد کردن، بحث کردن، مذاکره، تدریس، سخنرانی، حفظ کردن، و به یاد آوردن ، داستان نویسی، شعر سرودن و ... استفاده کرد هوش کلامی در برقراری ارتباط نیز کاربرد مهمی دارد.
هوش منطقی- ریاضی: این هوش به ما امکان می دهد درک صحیحی از اعداد و نمادهای هندسی به دست آوریم و از استدلال های منطقی مثل استدلال قیاسی و استقرایی استفاده کنیم به کمک این هوش می توان روابط منطقی، فرمول ها و تعاریف و توابع و بسیاری از امور انتزاعی را درک کرد. این هوش به فرد امکان می دهد که فرضیه آزمایی کند، تعمیم دهد. استنتاج کند. تخمین بزند، برآورد و محاسبه کند ، دسته بندی کند ...با این هوش می توان به زیربنای یک سیستم نامنظم و به ظاهر ساخت نیافته پی برد و به خوبی از منطق استفاده کرد.
هوش موسقیایی: این هوش بیانگر توانایی درک، ساخت، اجرا، تشخیص و تبدیل به ریتم، ملودی یا طنین قطعات موسیقی است. افرادی که این هوش را در سطح بالایی دارند از درک و احساس موسیقیایی خوبی برخوردار و حساسیت شنیداری بالای دارند. ریتم پذیری فوق العاده و حافظه ملودیایی خوبی دارند و هم به لحاظ تحلیلی و هم به لحاظ تکنیکی با موسیقی ارتباط برقرار میکنند.
هوش طبیعت گرا: این بخش هوش باعث ایجاد مهارت در شناخت مقایسه ، دسته بندی و تفاوت یابی و تشابه یابی پدیده های طبیعی اعم از جانوران و گیاهان یا طبیعت بی جان می گردد. این هوش موجب اتصال و سازگاری رفتارهای زیست محیطی یا محیط طبیعی شده و به فرد امکان می دهد که در شرایط مختلف طبیعی واکنش های متفاوت اما سازگارانه نشان می دهد . این هوش که می توان آن را با نام هوش زیست محیطی هم یاد کرد به ما توانایی تشخیص انواع جانداران اعم از گیاهی و حیوانی را می دهد شناخت انواع ابرها ، کوه ها ، دره ها ، خاکها، سنگها، رودها نمونه ای دیگر از کاربرد این شکل از هوش می باشد.
هوش بین فردی: نشان دهنده میزان تسلط فرد بر خود است . این هوش یعنی شناخت خود و توانایی ابراز عملکرد مناسب با آن ، هوش درون فردی شخص ، بیانگر نقاط قوت، نقاط ضعف، نیازها و علایق، انگیزه ها خلق و خو و تمایلات خویشتن داری ، اعتماد به نفس و ده ها فاکتور دیگر است . این هوش ناظر بر خودشناسی و خودپذیری است.
هوش بین فردی: یعنی توانایی درک و تمایز حالات روحی روانی، نیت ها ، انگیزه ها احساسات و عقاید عادات و باورها و نیازها و کشش ها و شخصیت دیگران. فردی که از این هوش برخوردار است به خوبی می تواند دیگران را متقاعد ، هدایت و رهبری کند و تحت تاثیر خود قرار دهد آنها را بفهد و نسبت به احساسات دیدگاهها و اخلاق دیگران آگاه و حساس باشد. این حساسیت کمک می کند فرد با بهره گرفتن از هوش بین فردی در رسیدن به اهداف شخصی ، حرفه ای اجتماعی و خانوادگی خود موفق تر باشد.