امروز مشکل تامین آب در کشور؛ تالابها و حقابه محیط زیست نیست، امروز بحث تامین آب شرب نه در نقاط دور افتاده بلکه در مراکز استانها است، بنابراین میطلبد وارد دوره چهارمی شویم که همان مدیریت بازتخصص است.
در مورد تداوم خشکسالی و امکان مواجهه با بحرانهای جدیتر آبی، تا وقتی فقط معلول را بررسی کنیم و به علت نپردازیم تنها دستاورد ما تداوم شرایط کنونی آبی است، مسئله دیگر تعریف نادرست از بحران آب است یکی از تعاریف بحران این است که ناگهان حادث شده باشد، اما در مورد آب اینگونه نبوده است، مثلا مسئلهای که در همدان و یا شهرکرد داریم مربوط به امروز و دیروز نیست، آنچه در این شهرها، در تهران و حتی گیلان در حال رخ دادن است ناگهانی نیست بواسطه عدم مدیریت و عدم توجه به الگوی آمایش رخ داده است. وقتی شهر همدان برای این میزان جمعیت هدفگذاری میشود در حالی که فقر منابع آبی دارد و در عین حال یک نیروگاه عظیم حرارتی ساخته میشود که آب منطقه را میبلعد و برای تامین آب چاههای متعدد حفر میشود، یعنی خودمان بحران را ساختهایم.
ما با ساخت سدها و عدم تخصیص مجوز حقابههای زیست محیطی عملا به سمت بحران حرکت کردهایم، ما بحران را خودمان میسازیم و تا وقتی نگاهمان برای حل مسئله به نزولات آسمانی و پیشبینی هواشناسی است نمیتوانیم اسم آن را مدیریت بگذاریم، وقتی شرایطمان به گونهای است که اگر باران ببارد آب داریم و در غیر این صورت نداریم با این رویکرد هر چه اتفاق بیفتد طبیعی است.
مسئله اصلی در نظام توزیع و حکمرانی آب در کشور ما این است که الگوی آمایشی توسعه مناسب نداریم و از آن مهمتر خودمان را بروز نکرده و با شرایط تطبیق نمیدهیم امروز در دنیا در حوزه مدیریت منابع آبی استفاده از هوش مصنوعی و روشهای مبتنی بر فناوری اطلاعت برای پیشگیری از این مشکلات شایع است، مثلا در اروپا امسال خشکسالی بیسابقه بود، کشوری مثل هلند اگر پمپها لحظهای خاموش بشوند کشور زیر آب میرود، اما امسال به شدت دچار خشکسالی شده، اما هیچ کشوری در حوزه تامین آب شرب و شهری به مشکل برنخورده است.
مشکل آب در کشور ما ناشی از نابسامانی مدیریتی است، اگر ما با این الگوی مدیریتی جلو برویم طبیعتا باید نگاهمان به آسمان باشد که چقدر یاری میکند.
اگر بخواهیم مسئله آب را در کشور حل کنیم باید به عقب برگردیم اگر تاریخ مدیریت منابع آبی را در کشور ۴ دوره در نظر بگیریم، دوره اول پرآبی بوده یعنی هیچ نظامی نه در حوزه مدیریت تقاضا و نه عرضه آب موجود بود و همه از آب به هر میزان نیاز داشتند استفاده میکردند، دوره دوم متعاقب صنعتی شدن و دوره مدیریت عرضه بود، فناوریها را به سمت عرضه بردیم، یعنی سدسازی، خطوط انتقال، حفر چاه عمیق و نگاه عجیب به توسعه کشاورزی و خودکفایی کشاورزی در اقلیم ۸۵ درصد گرم و خشک در این دوره رخ داد. در سالهای اخیر هم که توجه ما از عرضه به مدیریت تقاضا رفته یعنی در طرح تعادلبخشی بنا داریم مدیریت کنیم و یا از پساب استفاده کنیم، اما این هم جواب نمیدهد، یعنی امروز مشکل تالابها و حقابه محیط زیست نیست، امروز بحث تامین آب شرب نه در نقاط دور افتاده بلکه در مراکز استانها است، بنابراین میطلبد وارد دوره چهارمی شویم که همان مدیریت بازتخصص است.
در نظام مدیریت بازتخصیص باید به عقب برگردیم با علم به شرایط کنونی کشور در حوزه جمعیت و افزایش نیازهای صنعتی یک بار دیگر تخصیص را مدیریت کنیم یعنی در این دوره دیگر نباید به این تعداد عجیب صنایع فولادی در کویر آب بدهیم، باید جانماییها را تغییر دهیم و الگوی کشاورزی عوض شود، در حالی که این نگاه نه تنها در این دولت بلکه در ۳ دولت اخیر وجود نداشت و با حاتمبخشی کار را به اینجا رساندیم.
انتهای پیام/