
به گزارش پایگاه خبری دانا چندی است که سریال "بی نشان" به کارگردانی راما قویدل و به نویسندگی مشترک آزیتا ایرایی و مهدی حمزه و البته تهیهکنندگی مرتضی رزاقکریمی از شبکه سوم سیما در حال پخش است که به تعبیر برخی منتقدین، میتوان با اندکی اغماض، آن را اَدای دِینی به جماعت خبرنگار دانست، چه آن که سوژه محوری این سریال، چالشهای زندگی یک خبرنگار متعهد است.
گروه سازندگان البته در این میان با هوشمندی خاصی وارد زندگی خصوصی و خانوادگی این خبرنگار شده و در بطن قصه، چالشهایی را فراروی او قرار میدهند که به تعلیق متن و جذابیت کلیت کار افزوده است.
این نکته را گفتم از این بابت که ورود رسانه ملی به سوژههای نسبتاً نو اگر توأم با چاشنی خلاقیت و رویکرد حرفهای باشد، میتواند به جذب مخاطب سرگردان بین محتواهای ارایه شده در فضای مجازی و رسانههای رسمی کمک شایان توجهی نماید.
البته متأسفانه همان طور که در یادداشتهای پیشین نیز متذکر شدم چند سالی است که از حیث کیفیت، سریالهای تلویزیونی به جز معدودی آثار، آن جذابیت و غنای لازم را ندارند. نشان به آن نشان که در نظرسنجیها نیز عموماً نتوانسته اند موفقیت سریالهای شاخص تلویزیون در دهه هفتاد و هشتاد را تکرار کنند.
غرض نگارنده این سطور، تحلیل و تبیین کمی و کیفی سریال " بی نشان" نیست که در جای خود باید این مهم صورت گیرد، بلکه تأکید بر این مطلب است که باید رسانه ملی در پرداختن به سوژههای روز ضمن نگاه واقع بینانه، جسارت و شجاعت لازم را داشته باشد، کما این که در این سریال تا حدی این جسارت در پرداختن به مفاسد اقتصادی و ... وجود دارد، هر چند که از حیث فیلمنامه و به ویژه در بخش بازیگری انتظار کار قوی تری از راما قویدل در این اثر میرفت.
پیشتر نیز این مسئله را متذکر شده بودیم که در سالهای اخیر سریالهای رسانه ملی دچار اُفت مخاطب شده است که در جای خود باید به تحلیل چرایی قضیه پرداخت، اما اجمالاً این که رویکرد بعضاً کلیشهای سازندگان این قبیل آثار و عدم تنوع سوژهها و پرداخت نامناسب به آنها در شکل گیری این وضعیت بی تأثیر نبوده است.
سید محمدمهدی موسوی