
به گزارش پایگاه خبری دانا گزیدهای از بیانات حضرت آیتالله مهدوی کنی رحمهاللهعلیه به مناسبت ۲۷ آذرماه سالروز شهادت آیتالله دکتر محمد مفتح و روز وحدت حوزه و دانشگاه را از نظر میگذرانید.
«امیدوارم با درک معارف دینی و معلومات حوزوی و دانشگاهی، دانشجویان این دانشگاه مظهر وحدت حوزه و دانشگاه و حلقه ارتباطی میان این دو پایگاه باشند.» (آیت الله مهدوی کنی رحمه الله علیه)
معنای پیوند، اتحاد نیست
«۲۷ آذر روز شهادت مرحوم شهید آیت الله دکتر مفتح است که از آن سالی که ایشان شهید شدند حضرت امام رحمه الله علیه این روز را پیوند حوزه و دانشگاه نامگذاری کردند. معنای پیوند، اتحاد نیست، چون بعضیها میگویند اتحاد حوزه و دانشگاه. کلمه اتحاد یک معنایی دارد که برداشت نادرست میشود، چون اتحاد یعنی حوزه و دانشگاه یکی بشود و ما حوزه و دانشگاه نداشته باشیم یا هر دو بشوند حوزه یا هر دو بشوند دانشگاه. در حالی که اینطوری نبود نه امام رحمه الله علیه میگفت دانشگاه را باید تعطیل کرد نه میگفتند حوزه را باید تعطیل کرد. حوزه خودش یک رسالتی دیگری دارد در عین حال باید باهم باشند باید پیوند داشته باشند در بعضی مراحل پیوند ارزشی و اخلاقی و اعتقادی و در بعضی مراحل پیوند علمی و زیر بنایی» (بخشی از درس اخلاق آیت الله مهدوی کنی رحمه الله علیه در دانشگاه امام صادق علیه السلام)
حوزه باید پشتیبان معنوی و دینی دانشگاه باشد و دانشگاه کارشناس تجربی و موضوعی حوزه
«تعبیر دقیق از وحدت حوزه و دانشگاه که حضرت امام خمینی رحمه الله علیه به مناسبت شهادت آیت الله دکتر مفتح به کار بردند، پیوند حوزه و دانشگاه است. زیرا اگر گفته شود وحدت حوزه و دانشگاه، اینگونه تصور میشود که قرار است دانشگاه در حوزه هضم شود یا بالعکس. مقصود امام از پیوند حوزه و دانشگاه پیوند و ارتباط میان حوزه و دانشگاه بوده است؛ بدین معنی که حوزه از دانشگاه و دانشگاه از حوزه استفاده کند. حوزه باید پشتیبان معنوی و دینی دانشگاه باشد و دانشگاه کارشناس تجربی و موضوعی. در عین حال هرکدام خصوصیت خود را داشته باشند؛ یعنی با هم مرتبط باشند و از هم جدا نباشند.» (منبع: کتاب علم و عمل ایمانی)
دانشگاه اسلامی به دو معنی میتواند مورد نظر باشد: دانشگاهی که دین آن را تایید کند و دانشگاهها که دین را تایید کند
«دانشگاه اسلامی به دو معنی میتواند مورد نظر باشد: دانشگاهی که دین آن را تایید کند و دانشگاهها که دین را تایید کند و امام رحمه الله علیه هر دو را میخواست. خلاصه آنکه مقصود حضرت امام این نبود که دروس حوزه در دانشگاه و دروس دانشگاه در حوزه تدریس شود و یا علوم حوزوی و دانشگاهی در هم آمیخته شود، بلکه منظور آن بود که افزون بر ایجاد فضای سالم علمی و اخلاقی در دانشگاهها، فلسفه علوم، دیدگاهها و انگیزهها و جهت گیریها و تعلیم و تربیت، به خصوص در علوم انسانی، بر مبنای دین محوری و حق مداری بنا و اصول معارف و آموزهها در چارچوب جهان بینی الهی تنظیم شود تا دانشگاه و حوزه با حفظ هویت خود، با تفاهم و تعامل و تبادل در مقام نظر و با همکاری و تعاون در مقام اجرا و عمل، هر دو به یک سو حرکت کنند و همه در راه اعتلای اسلام و مسلمین و استقلال کشور و سرانجام در راستای رفاه عمومی گام بردارند و علم و دانشی را که دستاورد تمام انبیا و دانشمندان جهان است، در راه سعادت انسان و سلامت جامعه بشری به کار گیرند و به عنوان شکر و سپاس از آفریدگاری که به وسیلهی کتاب و قلم، علم آموخت و انسان را به آنچه نمیدانست آگاه کرد، علم و دانش را در تمام حوزههای علمی و دانشگاهی برای برای رضای خدا تحصیل کند و آیین زندگی را با آیین و قوانین آفریدگار منطبق و سعی کنند که حتیالمقدور از مسیر اصلی و فکری آفرینش منحرف نشوند. (منبع: کتاب عقل و دین)
مبادا حوزه و دانشگاه به دست نااهلان بیفتد
«بدیهی است که انحراف از فطرت موجب از هم گسیختگی و نابودی تعادل و تعامل موجود در محیط شده و سرانجام جز تباهی و فساد و نابودی چیزی عاید نخواهد شد. چنانکه امروز آثار این تخریب فساد در همه جا مشهود و محسوس است خداوند از پیش در قرآن مجید هشدار داده است که: ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ در اثر اعمال ناشایست مردم، فساد و تباهی در خشکی و دریا آشکار شد.. امام خمینی نیز نگران بود مبادا در آینده حوزه و دانشگاه به دست نااهلان بیفتد و نابخردان و دین ستیزان به عنوان ابزار از آنها سوء استفاده کنند و انقلاب و دستاوردهای آن را از مسیر اصلی منحرف کنند و کشور را در اختیار دشمنان اسلام و مسلمین قرار دهند.» (منبع: کتاب عقل و دین)
باید محیط و فضای اسلامی را در دانشگاه فراهم کنیم
«اگر ما بخواهیم دانشگاه اسلامی تاسیس کنیم، باید محیط و فضای اسلامی را فراهم کنیم و آنچه که مطلوب است، محیط مخلوط و بدون محدودیت و گزینش نیست؛ در عین حال نمیگویم که دانشگاههای دیگر بسته شود.» (منبع: کتاب علم و عمل ایمانی)
پیوند بین دانشگاه و حوزه از روزهای نزدیک به انقلاب شروع شد
«قبل از انقلاب اصولاً دانشگاهها بهمعنای خاصش با حوزههای علمیه هیچگونه ارتباطی نداشت. عدهای از حوزویها لباسشان را هم از تن بیرون آورده بودند؛ زیرا بهخاطر جوی که موجود بود نمیتوانستند با لباس روحانی در دانشگاهها تدریس کنند؛ بنابراین بیشتر به تدریس خودشان مشغول بودند و به مسئله ارتباط حوزه و دانشگاه توجهی نداشتند. البته استثنا در همهجا هست. من جسارت نمیکنم. دانشگاه، حوزه را بهعنوان یک جریان ارتجاعی تلقی میکرد و حوزویها و علمای دینی هم دانشگاهها را مرکز شرک و ضددین و اخلاق تلقی میکردند. ارتباطی بین دانشگاه و حوزه نبود و اگر یک روحانی وارد دانشگاه میشد، معمولاً در بین حوزویها مطرود میشد. حالا در یک چنین موقعیتی، یک روحانی عالیمقام و تحصیلکرده با سوابق علمی و اخلاقی و شاگردی حضرت امام رحمه الله علیه، یک دفعه قم را رها میکند و وارد دانشگاه میشود. حالا را نگاه نکنید که بودن یک روحانی در دانشگاه برایش افتخار است و بودن یک دانشگاهی در حوزه نیز برای او افتخار است. این پیوند بین دانشگاه و حوزه از روزهای نزدیک به انقلاب شروع شد. بنده یادم هست. در یکی از روزهایی که راهپیماییهای تهران به اوج رسیده بود ما آمدیم مقابل دانشگاه تهران، من و مرحوم شهید مطهری و شهید مفتح در مقابل درب دانشگاه ایستادیم. چون ما چند نفر روحانی بودیم، در آنجا شعار داده شد: «روحانی، دانشجو پیوندتان مبارک». از آن روز این پیوند رسمی شد، ولی قبل از آن رسمیت نداشت و یکی از افرادی که توانسته بود مقدمات و زمینههای عینی و ذهنی این پیوند را فراهم کند، مرحوم مطهری بود.» (خاطرات آیت الله مهدوی کنی رحمه الله علیه)
ما باید طلبهای تربیت کنیم که هم از مسائل حوزوی آگاه باشد و هم از مسائل دانشگاهی
«از ایدههای ما در تاسیس دانشگاه این بود که بتوانیم جمع بین حوزه و دانشگاه کنیم. طلبهای تربیت کنیم که هم از مسائل حوزوی آگاه باشد و هم از مسائل دانشگاهی، تا این که بتوانیم آنچه را مدعی هستیم اسلام دارد، به گونه صحیح و کاربردی ارائه دهیم. ما بر این باوریم که اسلام، سیاست، اقتصاد و نظامهای دیگر انسانی و… دارد. این صحیح، ولی مقصود چیست؟
برخی شعار میدهند: اسلام اقتصاد دارد، سیاست دارد و… و چنین میپندارند که تمامی مسائل اقتصادی و سیاسی را باید از آیات و روایات گرفت. به عقیده من، اینان خلط کرده اند بین ارزشها و روشها و برنامه ریزی ها!
آنچه را که اسلام دارد، اصول ارزشی است که ثابت هستند، نه قسم دوم که عبارت باشد از برنامه ریزیها و روشها که در حال دگرگونیاند. البته، این تفکیک ارزش و روش، از جهات نظری و علمی است، ولی در مقام برنامه ریزی و اجرا و پیاده کردن این دو، قابل تفکیک نیستند.
بنابر این، اگر بخواهیم در این مدعا، توفیق به دست آوریم، دو راه وجود دارد:
راه اول این است که گروهی از حوزویان و گروهی از دانشگاهیان را کنار هم گرد آوریم، تا با هم فکری و همکاری، این اصول ارزشی را در برنامه ریزیها اعمال کنند. به عقیده بنده، این روش، ناموفق است، همان گونه که تاکنون تجربه کرده ایم؛ زیرا این هم اندیشی در صورتی نتیجه بخش خواهند بود که دو طرف، فرهنگ یکدیگر را درک کنند و بشناسند و یکدیگر را باور کنند و فرهنگ دینی را به عنوان فرهنگ حاکم بر جامعه، باور داشته و پذیرفته باشند.
میدانید که باور داشتن چیزی نیست که با تلفیق و مونتاژ یک عالم دینی با یک کارشناس متخصص، به دست آید و این همان مشکلی است که دنیای کنونی گرفتار آن است. دین، ماشین نیست که با مونتاژ به دست آید. دین، وجدان و باور میخواهد. در غیر این صورت، حرف یکدیگر را نخواهند فهمید
مسلم است که کسی که در دانشگاه هاروارد آمریکا تحصیل کرده، فرهنگ آن جا را نیز گرفته و از آن فرهنگ تأثیر پذیرفته، هرچه بخواهی تخلیه اش کنی، نمیشود. تقصیری هم ندارد. سوءنیتی هم در کار نیست. همچنین، آن که در حوزه تحصیل کرده، فرهنگ مخصوص به خود را دارد. اگر بخواهد تبادل فرهنگی انجام بپذیرد، باید ابتد، تبادل آموزشی باشد. گذاشتن عالمِ اقتصاد، در کنار عالمِ اسلامی، قرار گرفتن دو فرهنگ مجزا، کنار یکدیگر است که به التقاط میانجامد. به عقیده من، اگر بخواهد خلط و مزج درستی انجام پذیرد، به این است که این هر دو دانش را یک نفر داشته باشد. این، همان راه دومی است که ما پیشنهاد میکنیم و از هدفهای تشکیل جامعه الامام الصادق علیه السلام است» (منبع: مصاحبه حضرت آیت الله مهدوی کنی رحمه الله علیه با مجله حوزه، سال ۱۳۷۵)
دانشجوی دانشگاه امام صادق دانشجوی آشنا بر منابع دینی و علوم روز
«ما بر آنیم دانشجویی تربیت کنیم که به منابع دینی، به طور مستقیم، بتواند دسترسی داشته باشد و هم به علوم روز آشنایی داشته باشد، تا بتواند آن اصول ارزشی را در برنامه ریزیها رعایت کند. به بیان دیگر: همان کسی که میخواهد برنامه ریز باشد، حافظ ارزشها نیز باشد؛ و این تنها از کسی ساخته است که در هر دو زمینه، آگاهی لازم را داشته باشد. دانشگاه امام صادق علیه السلام، در جهت تربیت چنین نیروهایی گام بر میدارد و تلاش میورزد.» (منبع: مصاحبه حضرت آیت الله مهدوی کنی رحمه الله علیه با مجله حوزه، سال ۱۳۷۵
ما علوم انسانی را علوم تجربی صرف نمیدانیم.
«ما علوم انسانی را علوم تجربی صرف نمیدانیم که علم را در یک سو و جهان بینی الهی را در سوی دیگر قرار دهیم. جهان بینی دینی فلسفه آفرینش و جهان شمول است و از نهاد خلقت و فطرت بشر نشات میگیرد. اینها در زندگانی عادی و زندگانی علمی با هم آمیخته است و ادغام و ارتباط میان علم و دین، ارتباطی ارگانیک است نه مکانیک. البته درک این و بیان آن مشکل است. هم ریاضت علمی میخواهد و هم ریاضت عملی؛ و قرآن میفرماید: «ولکن اکثر الناس لایعلمون» یعنی علم به علم ندارند و از آن غافلند. امیدواریم با درک معارف دینی و معلومات حوزوی و دانشگاهی دانشجویان این دانشگاه مظهر وحدت حوزه و دانشگاه و حلقع ارتباطی میان این دو پایگاه باشند و با تجهیز علم و عمل، مبلغان شایسته و مجریان خوبی برای اسلام و انقلاب در داخل و خارج کشور شناخته شوند.» (منبع: نشریه پیام صادق)
باید در دانشگاه محیط و فضای اسلامی را فراهم کنیم ...
اگر ما میخواهیم دانشگاه اسلامی تاسیس کنیم، باید محیط و فضای اسلامی را فراهم کنیم و آنچه که مطلوب است، محیط مخلوط و بدون محدودیت و گزینش نیست، در عین حال نمیگویم که دانشگاههای دیگر بسته شود. (منبع: کتاب علم و عمل ایمانی)