تقی حسن زاده، پایگاه خبری دانا، سرویس راهبرد و انرژی، این روزها واژه" ناترازی" بیش از هر اصطلاح دیگری به ویژه در بخش انرژی خوانده وشنیده میشود؛ مفهومی که پیش از آنکه متوجه کمبود منابع باشد، پیامد مدیریت نامناسب است. کمتر کارشناسی است که نداند اولین ویژگی مدیریت کارآمد، داشتن راهبردی دقیق با اهداف از پیش تعیین شده است. "راهبرد "هم، به کارگیری تمامی منابع مالی و غیر مالی در مسیر دست یافتن به همان اهداف از پیش تعیین شده است که با متغیرهای تخصصی در یک زمینه مشخص میشود.
منابعی که یک کشور در اختیار دارد کاملا مشخص و منحصر به آن کشور خاص است. از این رو "راهبردی" که برای رسیدن به اهداف مشخص و از پیش تعیین شده، مشخص میشود باید با نگاه ویژه به آن منابع، طراحی و اجرا گردد.
شایدبزرگترین اشتباهی که بعضا در طراحی "راهبرد" به منظور رسیدن به اهدافی معین بروز میکند، تقلید یا همان کپی کاری از نمونههای موفقی باشد که در سایر کشورها به ثمر رسیده است. کشورهایی که دارای منابع غنی از نفت، گاز و سایر فلزات گرانبها و ذغال سنگ هستند، با کشورهایی که بیبهره از این منابع هستند قطعا رویکردی متفاوت به مقوله " راهبرد " و رسیدن به اهداف عالیه خود دارند
به بیان دیگر، کشورها بر اساس دارایی خود که میتواند منابع، نیروی انسانی، ویژگیهای جغرافیایی و همسایگان باشد، رشد و توسعه خود را بر اساس راهبردی مشخص رقم میزنند. از این رو اقدام پایهای برای هرکشوری، شناسایی نقاط قوت و منابع خود برای تعیین اهداف کوتاه، میان مدت و بلند مدت است و متناسب با این اهداف"راهبردی" دقیق و واقعی، باید طراحی و در نهایت اجرا شود.
ایران کشوری است که بر اساس آمار ۲۰۲۱، مجموع ذخائر نفت و گاز منحصر بفردی در جهان دارد. به طور دقیقتر ایران سومین منابع نفتی و دومین منابع گاز طبیعی جهان را در اختیار دارد. ذخائر نفت ایران ( در همین سال ) ۲۴ درصد از کل ذخائر خاورمیانه و ۱۲ درصد از مجموع ذخائر نفت جهان برآورد شده است. از طرفی ذخائر گاز ایران ۱۷درصد از کل منابع جهان و حدود نیمی از منابع اوپک را شامل میشود
مصرف انرژی ایران البته نسبت به میزان تولید آن بالا بوده و از همین نقطه ، واژه " ناترازی" ، به تدریج خود را وارد ادبیات اقتصادی ایران کرد. مفهومی که در دهههای گذشته توجه زیادی معطوف به آن نبود اما در چند سال گذشته "ناترازی " توانسته مشکلاتی را در بخش صنعت، تجاری و خانگی ایجاد کند.
ایران در سال ۲۰۲۱ مجموعا برابر با ۱۱۶۰۰ تریلیون واحد mmbtu))، مصرف انرژی داشته که مقام اول در خاورمیانه را به خود اختصاص داده است در این بین نفت و گاز بالاترین سطح مصرف در میان حاملهای انرژی را به خود اختصاص دادهاند.
اما نکتهای مهمتر که علاوه بر بالا بودن شدت مصرف انژری در ایران مطرح است، تکثر و تنوع سبد حاملهای سوخت و انرژی در کشور است. به بیان دیگر پس از توسعه فازهای گازی پارس جنوبی در ایران و افزایش تولید گاز، حرکت به سوی استفاده از این حامل انرژی به عنوان "نخستین سوخت"، "تولید برق " وسپس " خوراک صنایع پتروشیمی" به ویژه از انتهای دهه هفتاد شمسی شدت گرفت. سیاست " گاز محوری" ، بعنوان سوخت نخست کشور تا جایی پیش رفت که در سال ۲۰۲۱، بیش از ۷۰ درصد از مصرف انرژی کشور را به خود اختصاص داد و فرآوردههای نفتی با ۲۷ درصد، مقام دوم را از آن خود کرد. اگر به سهم گاز در مصرف انرژی سایر کشورها نگاهی بیندازیم، ایالات متحده امریکا بعنوان اولین تولید کننده گاز در ۲۰۲۱ ، سهمی ۳۲ درصدی از گاز را در سبد سوخت قرار داده و روسیه بعنوان دومین تولید کننده گاز جهان در همین سال ۵۷ درصد از مصرف انرژی را به گاز اختصاص داده است.
راهبرد این کشور در کنترل شدت مصرف بر پنج پایه استوار بود :
۱) گرمایش از طریق ژئو ترمال: استفاده از فناوری" HEAT PUMP"، در راستای ایجاد سرمایش و گرمایش ، بدون انتشار کربن ، پاک و بسیار ارزان.
۲) تنوع بخشیدن به منابع عرضه مانند قطر، الجزایر، امریکا و استرالیا .
۳) تغییردر الگوی مصرف و تغییر سبک زندگی: این بخش تاثیر بسیاری در مدیریت تقاضا میکندو اژانس بین المللی انرژی تاثیر آن را تا ۸۰ درصد در کاهش مصرف براورد کرده است.
۴) توسعه انرژیهای تجدید پذیر: بطوریکه تا ۲۰۳۰ بیش از ۳۰ درصد مصرف انرژی در اروپا باید از این طریق تامین شود.
۵) بکارگیری فناوریهای پیشرفته در بهینه سازی مصرف انرژی : در این خصوص، از بهینه سازی به عنوان " نخستین سوخت " یاد میشود و البته بعنوان بهترین سیاست برای " امنیت انرژی " و در راستای " توافق پاریس ".
این راهبرد علاوه بر عبور اروپا از بحران گاز،تا حدود ۳۰ میلیارد متر مکعب کاهش مصرف گاز را در پی داشته که نسبت به مصرف سالانه ۳۳۰ تا ۳۴۰ میلیارد متر مکعب، کاهش محسوسی در مصرف است. علاوه بر آن در راستای کاهش انتشار کربن و اسفاده از انرژی پاک ، راهبرد فوق بسیار عملیاتی و حائز اهمیت است.
گرچه مجددا تاکید میشود که هر کشور، متناسب با منابع، امکانات و فرهنگ خود "راهبردی " مشخص برای کاهش شدت مصرف انرژی طراحی و اجرا میکند. اما آنچه که کاملا واضح است، حرکت به سمت انژی غیرفسیلی، علاوه بر تنوع بخشیدن به مصرف انرژی و سوخت درکشور، جلوگیری از انتشار کربن را نیز به همراه دارد. مسیری که ایران هم باید هماهنگ با سایر کشورهای جهان پیموده و تا ۲۰۵۰، به صفر کردن انتشار کربن دست یابد.
اما به منظور " امنیت انرژی" پایدار، ضروری است تا سیاست تنوع در" سبد سوخت" کشور طراحی و اجرا شود، چرا که هم اکنون فشار مصرف انرژی بر روی گاز طبیعی بوده که در صورت استمرار شرایط فعلی، قطعا مشکلات زیادی پیش رو خواهد بود .
گاز طبیعی اکنون موتور محرکه صنایع راهبردی مانند صنعت برق و پتروشیمی شده است که با در نظر گرفتن کمبود آن، سالانه عدم النفع تولید خسارات قابل توجهی را به این صنعت وارد میکند . تنها در سال ۱۴۰۰ از ۲۵ درصد ظرفیت عدم تولید واحدهای پتروشیمی نزدیک به نیمی از آن و معادل ۳/۱۱ میلیون تن محصول در سال، مربوط به کمبود خوراک گاز در صنعت پتروشیمی بوده است. به این ارقام اگر رشد صنایع دیگر وبه ویژه تولید برق رااضافه کنیم سیاست " تنوع سبد سوخت کشور"، کاملا امری ضروری و حیاتی به نظر می رسد.