دکتر حمیدرضا آیت اللهی، استاد فلسفه و رییس سابق پژوهشگاه علوم انسانی نوشت: آنچه از آموزه های تربیتی امام صادق (ع) مستفاد می شود این است که تربیت در نظر ایشان با توجه به هدف زندگی و آینده نگری و بینش نسبت به اهمیت رسیدن به بهترین دست آورد برای زندگی تبیین می شود. به همین جهت متذکر می شوند که اگر انسان بدون توجه به هدف زندگی و عاقبت خود تلاش کند، بسیاری از تلاشهایش از بین خواهد رفت و در نهایت به عاقبتی دچار می شود که خود هیچگاه نمی خواست:
العامل علی غیر بصیره کالسائر علی غیر طریق لاتزیده سرعه السیر الا بعدا (کافی ج1، ص43)
کسی که بدون بصیرت و دانایی نسبت به هدف دست به کاری می زند، مانند رهروی است که در بیراهه می رود و او هرقدر بر سرعت خود بیفزاید به همان نسبت از مسیر اصلی دور می شود.
ایشان با بیان روایتی از پیامبر اکرم (ص) عاقبت اندیشی را بهترین ملاک برای انتخاب مسیر زندگی می دانند:
ان رجلا اتی النبی صلی الله علیه و آله، فقال: یا رسول الله اوصنی؛ فقال له رسول الله:..... فانی اوصیک اذا انت هممت بامر فتدبر عاقبته، فان یک رشدا فامضه، و این یکن غیا فانته عنه. (روضه کافی، ص150)
امام صادق علیه السلام فرمودند: مردی شرفیاب محضر رسول اکرم شد، عرض کرد: یا رسول الله به من سفارشی بفرما. حضرت از او پرسیدند: اگر توصیه کنم آیا به آن عمل می کنی؟ و این سوال را سه بار تکرار کردند و مرد درخواست کننده در هر سه نوبت ، جواب داد: بلی یارسول الله. آنگاه پیامبر اکرم فرمودند: سفارش من به تو این است که هر وقت خواستی برای انجام کاری تصمیم بگیری قبلا به عاقبت آن کار فکر کن و نتیجه اش را در نظر آور، اگر دیدی حق و شایسته است اقدام کن، اگر ناشایست و برخلاف حق بود از انجام آن خودداری نما.
انسان در این عاقبت اندیشی و آینده نگری هم برای دنیای خود فکر خواهد کرد و هم برای آخرت خود. دنیایش را بگونه ای تنظیم خواهد کرد که آخرتش هم نیکو باشد. و این یعنی خود انسان با وجدان پاکش باید درباره عاقبت زندگی اش بیندیشد و از اهداف کاذبی که دیگران یا نظام های تربیتی دیگر بر ای انسان درنظر می گیرند پرهیز کند.
ارائه نظام ارزشی:
نظام های تربیت و تعلیم مرسوم جهانی بدنبال ارائه شیوه های تعلیمی و تربیتی کارآمد و نتیجه بخش هستند ولی نتیجه آن چه باشد و با چه ملاکی سنجیده گردد چندان مورد بحث قرار نمی گیرد. این نظامها بطور ضمنی ارزشهایی را برای انسان پررنگ می کنند و ارزشهایی را کم رنگ، تا یک نظام ارزشی برای انسان بسازند. مثلا اغلب نظام های ارزشی فعلی دنیا از یک ارزشِ بسیار مهم سخن می گویند بنام باور به تکثرگرایی ارزشی. در نظام های تربیتی دنیا یک فرد باید بگونه ای پرورش یابد که اعتقادهای دیگران را هرچه باشد احترام بگذارد. این یعنی ملاکی برای حق و باطل نداریم و نمی توان با ملاک حق و باطل درباره دیگران قضاوت کرد. این ارزش یکی از محوری ترین اصول ارزشی غرب است. حال آیا می توان یک نظام تربیتی را بدون درنظر گرفته ارزشهای پیدا و پنهانی که القا می کند پذیرفت. امام صادق علیه السلام به اهمیت نظام ارزشی که در آن مبنا حق و باطل باشد تاکید می کنند. یک مومن باید نظام ارزشی داشته باشد که در آن خوب و بد امور تعریف شده باشد و اگر کسی مسیری کاذب و خطرناک برای معنویتش و آخرتش را انتخاب کند باید به تصحیح نظام ارزشی او همت گماشت. اصولا مهم ترین آموزه برای دین و اولیاء دین ارائة نظام ارزشی متعادل و همه جانبه است. حال ببینیم امام صادق چگونه ارزشهایی را برای نظام ارزشی یک فرد لازم می دانند. بر این اساس، مجموعه ای از انواع ارزشهایی که ایشان در مجموعه آموزه های خویش به آن پرداخته اند ذیلا ارائه می شود. در این نظام حتی میزان توجه به هریک از ارزشها که یکی از دغدغه های ایشان بوده است پرداخته شده است تا در متعادل سازی این نظام هم راه چاره ارائه فرمایند.
اصول ارزشی در تعلیم و تربیت:
- درک محدودیت های خود و توجه به تفاوتهای فردی: در آموزه های امام صادق علیه السلام ایده آل اندیشی برای همه انسانها پسندیده قلمداد نمی شود، بلکه توجه به محدودیتهایی که هر فرد دارد اهمیت داده می شود. لذا ایشان ما را به تفاوت های فردی مان توجه می دهند که متناسب با آن باید تربیت صورت پذیرد:
ما من شیئ الا و له حد (تحف العقول، ص361)
هیچ موجودی نیست مگر این که برای آن حد مخصوصی مقرر است.
بی توجهی به محدودیت های فردی و توقع نابجا داشتن از خود بسیاری از مشکلات تربیتی را برای انسانها بوجود می آورد. تذکر آن بزرگوار برای آن است که بجای تقلید از راه رفتن کبک، باید تمامی توان خود را در معرض محدودیت های استعدادی خویش قرار دهیم.
لو ان العباد اذا جهلوا وقفوا و لم یجهدوا، لم یکفروا (کافی ج2، ص388)
اگر بندگان خدا در مقابل آنچه نمی دانند توقف کنند و انکارش ننمایند، به کفر و بی دینی مبتلا نمی شوند.
یکی از محدودیت های فردی یک متربی معرفت اوست. معرفت خاصیت انباشتی دارد. ولی اقدام و عمل در مواردی که معرفت انسان بخوبی به محدوده آن کار نرسیده است متربی را به قضاوتهای نابجایی می کشاند که ناشی از نقص معرفتی اوست. این فرد در قضاوتهایش از حق تعدی خواهد کرد و نهایتا به کفر خواهد انجامید. مربیان باید «نمی دانم» را به متربیان خود یاد دهند و صبر در قضاوت را در آنها نهادینه کنند تا به انواع انحرافها دچار نگردند.
قال قال رسول الله (ص): رحم الله من اعان ولده علی بره. قال قلت کیف یعینه علی بره؟ قال یقبل المیسوره و یتجاوز عن معسوره و لا یلحقه و لا یخرق به (کافی ج6،ص50)
امام صادق (ع) فرمودند که رسول اکرم (ص) فرموده اند: خداوند رحمت کند کسی را که در نیک شدن به فرزند خود کمک کند. پرسیده شد: چگونه بر نیکی اورا یاری کند؟ حضرت فرمودند: آنچه که کودک در توان دارد و انجام داده است از او قبول کند، آنچه انجام آن برای کودک سنگین و طاقت فرساست از او نخواهد، و به او ستم نکند و او را به نادانی و حماقت نیندازد.
پدر به عنوان یکی از مربیانِ همراه کودک بجای مقایسه فرزندش با خود و دیگران، در ابتدا باید محدودیت های او را درک کند و نه تنها بیش از ظرفیت از او نخواهد بلکه موفقیت کودک را با میزان توانایی های او بسنجد. چه بسا کاری در محدوده افراد عادی کار بزرگی نباشد ولی در محدوده توان یک کودک کاری بسیار ارزشمند و قابل تحسین باشد. متاسفانه نظام تربیتی جامعه ما که به رتبه های دانش آموزان در کلاس اهمیت می دهد این دستور امام صادق (ع) را نادیده گرفته است. نتیجه فعالیت یک فرد اهمیت کمی دارد، انچه مهم است این است که نسبت آن نتیجه با محدوده استعدادهای فرد ارزیابی شود.
نکته دیگری که ایشان در این روایت اشاره می فرمایند توجه به عزت فردی کودک متناسب با محدوده توانایی های اوست. رفتارهای پدر و مربی نباید باعث شود عزت فردی او لطمه ببیند و او خود را نادان و کودن درک کند.
- امید و نشاط متعادل برای فعالیت: یکی از مبانی تربیتی که امام صادق (ع) ترسیم می فرمایند داشتن امید و نشاط متعادل برای کار است. هرگونه تنبلی و کسالت در زندگیِ انسانی را مردود اعلام می کنند.
ایاک و الضجر و الکسل؛ انهما مفتاح کل سوء. انه من کسل لم یود حقا و من ضجر لم یصبر علی حق. (وسائل ج4، ص105)
از افراط در کار و تلاش بیش از حد بپرهیز و همچنین از سستی و مسامحه کاری اجتناب نما؛ که این هر دو، کلید تمامی بدیها و بدبختی هاست. زیرا افراد مسامحه کار انجام وظیفه نمی کنند و حق کار را آن طور که باید ادا نمی نمایند؛ و افراد زیاده رو، در مرز حق توقف نمی نمایند و از حدود مصلحت تجاوز می کنند.
در روال تربیتی جامعه ما نتیجه فعالیت متربی اهمیت دارد و تمامی تلاش مربی رساندن متربی به نتایج مطلوب است، در حالی که فرآیند فعالیت نیز به اندازه همان نتیجه اهمیت دارد. اگر نتیجه ای حاصل شود ولی در فرآیند انجام عمل رضایت و بهجت از انجام آن کار صورت نپذیرد ارزش این فعالیت و نتیجه به شدت کاهش می یابد و توقعی که از نتیجه داریم در مراحل بعدی محقق نخواهد شد. امام صادق (ع) در این دستورالعمل تاکید بر فرآیند را متذکر می شوند. این فرآیند نه باید با دلزدگی و کسالت باشد و نه باید با رغبت های بی مبنای افراطی کار را از مسیر حق منحرف سازد. ایشان تاکید می کنند که زیاده روی و کسالت معیاری برای ارزش داشتن نتیجه است. حصول نتیجه باید با این معیار هم سنجیده شود.
لیکن طلبک المعیشه فوق کسب المضیع و دون طلب الحریص الراضی بدنیاه المطمئن الیها (مجموعه ورام ج1، ص13)
تلاش تو در راه کسب معاش باید بالاتر از کسی باشد که بر اثر سستی حق کار را ضایع کرده است و پائین تر از حریصی باشد که به زیاده روی و افراط گرائیده است، حریص و فرومایه ای که تنها به دنیای خویش دلگرم و مسرور است و اطمینان خود را به دنیا گره زده است.
یکی از آموزه های انبیاء و اولیاء دوری از افراط و تفریط است. امام صادق (ع) در این روایت دستور به رعایت تعادل در زندگی معیشتی انسان می کنند تا نه دنیا گریزی باعث سستی و کسالت گردد و نه نشاط فعالیت باعث حرص و زیاده روی انسان گردد. مربیان همواره باید مواظب باشند که متربی را در مسیر نگه دارند و جنبه ای از تربیت آنها باعث در غلطیدن به جنبه های افراطی و یا تفریطی متربی نگردد.
کنوز الله فی ارضه و مافی الاعمال شیء احب الی الله من الزراعه....(وسائل 4،ص103)
گنجهای الهی در زمین نهفته است و هیچ کاری نزد خداوند محبوبتر از زراعت نیست.
ازرعوا و اغرسوا و الله ما عمل الناس عملا احل و لا اطیب منه .... (بحار ج23، ص20)
زراعت کنید و درخت بکارید. بخدا قسم هیچ عملی مباح تر و پاکیزه تر از آن نیست...
در دو روایت فوق حضرت از روش توصیه و تشویق در تربیت استفاده کرده اند تا ضمن توصیه مشخص سازند که نشاط فعالیت در تفکر شیعی از اهم روشهای تربیتی است.
لا تکرهوا الی انفسکم العباده (کافی ج2، ص85 و 86)
عبادت خداوند را با وجود خستگی و بی میلی برخود تحمیل ننمایید.
اوحی الله عز و جل الی داود (ع): یا داود بی فافرح و بذکری فلتذذ و بمناجاتی فتنعم (امالی صدوق، ص118)
خداوند به حضرت داود وحی فرستاد که ای داود به من بیندیش و شاد باش، بایاد من معنای لذت را بچش، و با مناجات من متنعم شو.
از آنجا که یکی از مهم ترین ابعاد تربیت، تربیت دینی و عبادی افراد است، امام صادق (ع) مقید بودن به عبادت را برای تربیت دینی کافی نمی دانند بلکه نشاط و سرزندگی در انجام عبادات را اصل مهمی در انجام عبادات می دانند. ایشان در روایت دوم تاکید می کنند که علی رغم اینکه بسیاری از مردم عادی لذت و نشاط عبادت را درک نمی کنند، خاصان اولیاء نه تنها در انجام عبادات با نشاط هستند بلکه نتیجه عبادتشان نیز شادمانی و لذتی وصف ناشدنی برای آنها برایشان به ارمغان خواهد آورد. پس در تربیت دینی هم نشاط و عدم کسالت در فرآیند عبادت اهمیت دارد و هم برای خواص نتیجه هم به همراه لذت خواهد بود.
- تعامل انسانها و حسن خلق و محبت محوری در روابط اجتماعی: یکی دیگر از مبانی ارزشی که از آموزه های امام صادق (ع) استخراج می شود تعامل انسانها با یکدیگر و پرهیز از تک روی و عزلت است
خالطو الناس و آتوهم و اعینوهم و لا تجانبوهم و قولوا لهم کما قال الله «و قولوا للناس حسنا»
با مردم بیامیزید، در اجتماعشان شرکت کنید و آنان را در کارها یاری کنید؛ منزوی نشوید و از جامعه کناره نگیرید و همواره در معاشرت های اجتماعی دستور خداوند را بکار بندید که فرمود «با مردم به خوبی سخن بگویید و حسن برخورد داشته باشید»
محور اصلی تربیت رفتاری در تفکر امام صادق (ع) حسن خلق است. توجه به رفتار نیکو با دیگران تقریبا محور تربیتی تمامی معصومان است.
ایشان همچنین به تربیت اجتماعی که در تفکر علمی معاصر به اهمیت آن تاکید می گردد و برای آن برنامه ارائه می شود نیز تاکید می کنند. نمی توان تعلیم و تربیت را بدون توجه به مواجهه متربی با سایرین و در کنار سایرین بودن در نظر گرفت.
ثلاثه تجب علی السلطان للخاصه و العامه: مکافاه المحسن بالاحسان لیزدادوا رغبه فیه، و تغمد ذنوب المسیء لیتوب و یرجع عن غیه، و تالفهم جمیعا بالاحسان و الانصاف. (تحف العقول ص319)
بر فرمانروایان واجب است که همواره سه وظیفه را درباره فرد و جامعه انجام دهند: اول، نیکوکاران را با پاداش نیک تشویق کنند تا مردم به کار خیر ترغیب شوند، دوم، گناه بدکار را مستور نگهدارند تا از کرده خود پشیمان شود و از راه نادرست بازگردد، سوم، با روشهای تفضل آمیز و منصفانه موجبات همبستگی و الفت جامعه را فراهم سازند.
ولا تکن فظا غلیظا یکره الناس قربک، و لا تکن واهنا یحقرک من عرفک (تحف العقول، ص304)
نه بد اخلاق و تندخو باش که مردم به ملاقاتت بی رغبت باشند و نه چنان سبک باش که هرکه بشناسدت تورا خوار و حقیر شمرد.
حسن الخلق یزید فی الرزق (سفینه، ص411)
خوش اخلاقی با مردم باعث افزایش روزی انسان می شود.
امام صادق (ع) تربیت را منحصر به امور فردی نمی دانند ایشان تربیت را وقتی محقق می دانند که در اجتماع و رابطه انسانها با یکدیگر نیز تحقق داشته باشد. تربیت اجتماعی از اهمیت خاصی در آموزه های تربیتی ایشان دارد. مهم ترین جلوه تربیت اجتماعی در نظر ایشان حسن خلق افراد اجتماع با یکدیگر و محبت محوری در روابط اجتماعی است. سه روایت فوق بر این محور می چرخد. بنیاد رفتاری جامعه چه از ناحیه حکومت و چه از ناحیه افراد جامعه باید بر اغماض و گذشت و تشویق نیکی ها و برنامه ریزی برای ازدیاد الفت اجتماعی باشد. البته باز هم ایشان توجه می دهند نرمی و مدارا نباید از مدار تعادل خارج شود و باعث سبک شدن افراد و از بین رفتن عزت فردی و اجتماعی گردد.