محمد شیرزاده، پایگاه خبری دانا، سرویس سبک زندگی، دیدگاه های کلی رئالیسم اسلامی درباره هستی، خدا، انسان ابعاد وجود او، و شناخت دانش (نگرشهای کلی مقبولات و پیش فرض ها نسبت به جهان هستی) است که پایه و اساس تعلیم و تربیت را تشکیل می دهد.
اگر بخواهیم تعریف خلاصه تری را بیان کنیم، می توان گفت: مبانی تعلیم و تربیت، دیدگاه های رئالیسم اسلامی، نسبت به انسان، حقیقت و ابعاد وجودی، هدف ازآفرینش کمال نهایی و کیفیت حرکت او به سوی مقصد نهایی یعنی قرب الی الله است.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تاسیس حکومتی دینی و اسلامی براساس تعالیم قرآنی، ضرورت تغییری بنیادین درتمام نظام های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، بویژه درنظام تعلیم و تربیت کشور، احساس می شود.
این ضرورت هم به لحاظ ماهیت فرهنگی و معنوی انقلاب و هم به لحاظ تاثیرپذیری سایر نظامات از نظام تربیتی بود. این در حالی بود که نظام آموزش و پرورش به جا مانده از دوران قاجاریه به ویژه دوران پهلوی، تقلیدی از نظام تعلیم و تربیت کشورهای غربی بود که با اعتقادات و فرهنگ اصیل مردم مسلمان ایران هماهنگی نداشت؛ زیرا نظام تربیتی غرب براساس نوعی جهان بینی و فلسفه خاص شکل گرفته است و نمی تواند با اصول و مبانی جامعه اسلامی هماهنگی داشته باشد.
درراستای این امراقداماتی ازقبیل تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی، جهاد دانشگاهی و دفترهمکاری حوزه و دانشگاه و ... صورت گرفت.
این نکته بسیار آشکار است که اگر بنا باشد درمورد نظام تعلیم و تربیت کشور، کاری اساسی صورت گیرد، قبل ازهرچیز لازم است فلسفه تربیتی مناسب با جهان بینی انقلاب اسلامی به وجود آید و سایرجنبه های تعلیم و تربیت ( هدفها روش و ... )مبتنی برآن شکل بگیرد، تا بدین وسیله از استحکام و انسجام لازم برخوردارگردد و گرنه هر کاری که بدون توجه به این نکته مهم و اساسی صورت گیرد، کاری سطحی، غیرمنسجم و بی بنیان خواهد بود.
بر این اساس، تبیین مبانی و اصول اساسی نظام تعلیم و تربیت اسلامی با استفاده ازمنابع اسلامی بسیار لازم و ضروری است، اما با توجه به اینکه هرکسی نمی تواند مسائل اساسی جهان بینی را ازمنابع و متون دینی به آسانی استخراج کند و نظامی فلسفی و تربیتی پدید آورد؛ پس لازم است به نظرعالمان دینی و حکمای الهی و مسلمان که مقبولیت لازم را دارا باشند مراجعه کرد.
انسان یکی از شگفتانگیزترین مخلوقات خداوند است که آفریده شده تا به مقام خلیفه اللهی برسد و تحقق این هدف جز در پرتو تعلیم و تربیت حقیقی ممکن نمی شود.
حقیقت انسـان ملکوتی و با فطرتی پاک است که با طی مراتبی قوس نزولی را طی کرده و در پایین ترین مراتب قرار گرفته است، بنابراین با تعلیـم و تربیت میتواند به حقیقت وجود خویش دست یابد و به بالاترین مراتب کمال برسد.
تربیت از نگاه علامه طباطبایی
در این زمینه خوشبختانه علامه طباطبایی نظرات دقیق و عمیقی درباره تربیت اخلاقی دارد. او تربیت صالح را دارای دو بال علم نافع و عمل صالح می داند و معتقد است که اول باید به اعمال صالح و اخلاق فاضله عالم شد و بعد به آن ها عمل کرد تا به مرور زمان تزکیه حاصل شود. یعنی اول باید مطلب فهمیده شود و سپس مطلب فهمیده شده از طریق مداومت بر عمل در نفس مستقر گردد.
اهداف نظام تعلیم و تربیت از نگاه علامه طباطبایی
هدف های تعلیم و تربیت را از منظر علامه طباطبایی می توان به دو دسته هدف غایی و اهداف واسطی طبقه بندی کرد.
هدف غایی، رسیدن به توحید در مرحله اعتقاد و عمل است. علامه طباطبایی هدف غایی تعلیم و تربیت انسان را رسیدن به توحید، در مرحله اعتقاد و عمل می داند. از آنجا که رسالت عمده تعلیم و تربیت اسلامی تأمین و محقق ساختن هدف آفرینش انسان است؛ بنابراین رسیدن به توحید، اعتقاد و عمل؛ هدف اساسی و غایی تعلیم و تربیت در اسلام است.
نظام تربیتی باید همه تلاش و همت خود را در رساندن انسان به توحید در مرحله اعتقاد و عمل به کار گیرد و انسان هایی را تربیت نماید که توحید در ظاهر و باطنشان رسوخ کرده و تمامی اعمال و رفتارشان بیانگر عبودیت خداوند متعال باشد.
اهداف واسطی تعلیم و تربیت اسلامی از دیدگاه علامه طباطبایی نیز در چند حوزه اعتقادی، اخلاقی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی طبقه بندی می شود.
ارزش شناسی و تاثیر آن برتعلیم و تربیت
نکته مهم دیگر اینکه مقوله ارزش شناسی نیز برهمه جنبه های تعلیم و تربیت اثر دارد. اصولاً ارزش های اخلاقی، روح نظام تربیتی دررئالیسم اسلامی را تشکیل می دهند و مانند خونی درتمام بدنه دستگاه تعلیم و تربیت جاری هستند.
کمال انسان در این دو نگاه در گرو کسب فضایل اخلاقی و دوری از رذایل و تقویت گرایشهای فطری است. بنابراین در تربیت نیزکمال انسان را قرب خداوندی می دانند و این است که به آموزشهای اخلاقی بسیاراهمیت می دهند و اصولاً تهذیب، تزکیه و پرورش اخلاقی را برآموزش و فراگیری دانش مقدم می دانند.
طبق نظریه هستی شناسی مرحوم علامه طباطبایی که آن را جهان بینی «خدا محوری» نامیدیم، رابطه نزدیکی بین نظریات کلی درباره هستی با علوم که درجامعه به وجود آمده است وجود دارد.
اصولاً دراین دیدگاه، تحقیق درباره علوم بدون توجه به مبانی تفکررئالیسم اسلامی درباره جهان و چگونگی خلقت و تکوین آن امکان ندارد .وحدت طبیعت (که خاستگاه قسمتی ازعلوم است) نتیجه مستقیم وحدت مبدا عالم است و آن چنان که از بررسی دیدگاه های مرحوم علامه طباطبایی استفاده می شود، هدف نهایی جهان شناسی رئالیسم اسلامی در واقع نمایان ساختن وحدت و پیوستگی جمیع کائنات و تمام مراتب وجود است.
این مسئله بسیارمهم و اساسی است و می تواند راهگشای علوم باشد؛ زیرا توحید،اساس و پایه جهان بینی رئالیسم اسلامی است که درهرشأنی از شئون و مرحله ای ازمراتب فرهنگ آن به صورت های مختلف ظهور و بروز داشته و دارد.