محمد شیرزاده، پایگاه خبری دانا، سرویس سبک زندگی؛ فرزند هفت سال اول، سيد و سروَر است و تعبیر رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله هم از این مرحله تربیتی، «سیادت کودک» است، دوره سیادت که سن خوشی و بازی کودک است، از زمان تولد شروع می شود.
بعضي ها اين روايت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را اين گونه برداشت كرده اند كه بايد فرزند در اين هفت سال اول به طور كامل، آزاد گذاشته شود. آزادی کودک در هفت سال اول زندگی به معنی رها کردن او، اجازه انجام اعمال مخاطره آمیز، بی بند و باری و بی نیازی از آموزش نیست، چرا که کودک بايد بياموزد که آزادى او نبايد به حقوق ديگران، صدمه وارد کند. والدین باید با ساماندهی اموری که کودک می تواند انجام دهد، آزادی او را با کنترل منطقی، همراه سازند و نباید او را تحت فشار قرار دهند و یا کاری را که از توانش خارج است، را به او بسپارند. همانطور که می دانید محرومیت آزادی در دوران کودکی، منجر به عقده های روحی و روانی در بزرگسالی می شود.
در همین زمینه امیرالمومنین(ع) میفرمایند: "«یُرْخی الصّبیُّ سَبْعاً و یُؤَدَّبُ سبْعاً وَ یُسْتخدمُ سَبْعاً.» کودک در هفت سال نخست زندگی آزاد گذارده می شود و در هفت سال دوم به آن ادب آموخته میشود و در هفت سال سوم به خدمت گرفته میشود. در روایات داریم که عقل فرزندان ما تا 30 سالگی تکمیل و از 30 سال به بعد در حال کسب تجربه است. در روایات مختلف سه دوره برای تربیت کودکان در نظر گرفته شده است.
بر اساس قواعد به اثبات رسيده و تعاليم اسلامي، کودک در هفت سال اول زندگي، آزاد و از آموزش رسمى معاف است. کودک در اين سنين بهطور غيرمستقيم با بعضى از تکاليف، آشنا مىشود و يا بهدليل تشويقهاى والدين، نسبت به اين تکاليف علاقهمند مىگردد تا در سنين بعدى با اشتياق به انجام آنها بپردازد مثل تکاليف ديني و اخلاقی. کیفیّت ارایه ی برنامه های آموزشی و بکارگیری روش های تربیتی به فراخور استعدادها، نیازها و شرایط سنّی فرزندان متفاوت است، چنان که امروزه دوران کودکان را برای دریافت برنامه های آموزشی کلاسیک مناسب ندانسته و ارائه بازی های سرگرم کننده را از طریق آموزش های غیررسمی به ویژه در قالب بازی، شعر، سرود، معما … برای آمادگی و رشد استعداد کودکان پیشنهاد می کنند.
مرحله نخست در تربیت فرزندان، مرحله سیادت است و حرف اول و آخر آن آزادی مطلق کودک است. فرزندان ما در این مرحله ولع عجیبی به بازی دارند. باید والدین راه را برای بازی کودکانشان باز بگذارند. چند نکته مهم در 7 سال اول تربیت کودک وجود دارد که باید به آن توجه کرد. نکته اول این است که چگونه توقع اطاعت و فرمانبرداری از کودک داشته باشیم. باید توجه داشت که کودک در مرحله سیادت توقع فرمانبرداری و اطاعت از شما را ندارد. او فطرتاً خود را آقا و امیر میداند. کودک در این مرحله به هیچ عنوان نباید امر و نهی شود. بازی کار او و سرپیچی مرام او در این مرحله است.
نیازهای کودک در هفت سال اول زندگی
کودک به نوازش و مهربانی نیاز دارد، درست مانند گیاه که به نور آفتاب محتاج است، کودک نیز برای رشد کردن به لبخند مادر نیاز دارد.او در چشمان مادرش محبت و عشق او را جستجو می کند.نخستین نشانه ی این عشق، شیر دادن مادر از پستان خویش است که در کودک ایجاد لذت می کند.حتی هنگام از شیر گرفتن، باید کودک را به تدریج و با دقت از شیر گرفت.زیرا یک تغییر ناگهانی ممکن است در آینده باعث ایجاد اختلالات عصبی در کودک شود. پدر و مادر باید مهربانی را با تمایلات کودکشان هم گام کنند تا او احساس استقلال کرده، به نفس خویش متکی شود.
باید دانست که اگر کودک بزرگ تر برای تولد یک نوزاد دیگر آمادگی نداشته باشد ناراحت خواهد شد.باید این احساس را در کودک بزرگ تر ایجاد کرد که بیندیشد توانایی نگهداری از نوزاد را دارد.به کودک عقب مانده باید فهماند که بسیار مورد علاقه است و دیرآموزی او کوچک ترین صدمه ای به علاقه ی ما نسبت به او نمی زند. محبت به کودک بیمار در بهبودی او نقش مؤثری را ایفا می کند.
کودک به آرامش نیاز دارد کودک حرکات تند و خشن را نمی پسندد و غالباً چند کلمه ی محبت آمیز می تواند به او آرامش ببخشد.باید از ایجاد هر نوع صدایی که موجب وحشت کودک گردد خودداری کنید.
صدایتان را بلند نکنید و بدانید که هر چه صدایتان بلندتر شود کودک کمتر به حرف شما گوش خواهد داد.کودک حتی در خواب هم می شنود.
کودک را در جاهای خلوت و آرام گردش دهید.برای خوشحال کردن طفل از رنگ های شاد و زنده کمک بگیرید و محیط او را با رنگ های روشن و مناسب، شاد و زیبا سازید.
کودک احتیاج به آزادی دارد. کودک باید در کشف دنیای جدید، خود را آزاد احساس کند بدون آن که در هر تجربه و آزمایش ناظر هجوم والدین برای حفاظت از خویش باشد.او را در اکتشافاتش آزاد بگذاریم.در آن صورت هر کشفی باعث شادیش خواهد شد.و در نتیجه به کشف مسائل دیگر نیز رغبت نشان داده، روز به روز پیشرفت خواهد کرد.
کودک احتیاج به قدرت، درستی و دقت داردقدرت برای طفل ایجاد امنیت می کند.باید توجه داشت که طفل معمولاً از کسی فرمان برداری می کند که به او علاقه داشته باشد و کارهایش را تحسین کند.
برای اینکه کودک حرف ما را گوش کند بهتر است اول خودمان را اصلاح کنیم.اگر خودمان کاری را انجام نمی دهیم نمی توانیم انجامش را از کودک بخواهیم.
کودکان بی اراده به درد هیچ کاری نمی خورند.کودکی که هرچه به او بگوییم انجام بدهد طبیعی نیست.طفل باید با اراده باشد.کودک درستی را دوست دارد و از نادرستی بیزار است.او احتیاج به کسی دارد که به او اعتماد داشته باشد.کودکی که به غلط تنبیه شود ممکن است خانه را رها کند و اگر هم در خانه بماند دیگر خود را عضو خانواده نمی داند.
والدین نباید در دعواهای کودکان دخالت کنند زیرا امکان دارد که در قضاوت مرتکب اشتباه شوند.
اهمیت تربیت کودک در هفت سال اول
اهمیت تربیت در سن سیادت، به این علت است که شخصیت فرد در 5 سال اول زندگی شکل می گیرد. گزل روان شناس مشهور می گوید: “کودک در 5 و 6 سالگی، نسخه کوچکی از جوانی است که بعدها خواهد شد”.
در رابطه با مسئله تربیت و محبت کودکان کمتر از هفت سال، باید به این مسئله توجه داشت که در دو ماه اول زندگی، توجه مطلق به کودک داشته باشید و تا پایان یک سالگی که دوران دلبستگی کودک است، توجه فراوانی به او داشته باشید در مقابل خواسته های منطقی کودک، پاسخ مثبت دهید، اما در برابر خواسته های غیرمنطقی او از اصل خاموشی (نادیده گرفتن سنجیده و منطقی) استفاده کنید. شما باید بدانید که فرزند شما در هفت سال اول زندگی به محبت و عطوفت بیشتری نیاز دارد. در مسئله تربیت امر و نهی مستقیم و درخواست صریح کارگر نیست زیرا کودک برای دیگران امر و نهی قائل نیست و از آنجایی که همیشه خود را نسبت به دیگران برتر و بزرگتر احساس می کند در مقابل خواستة بزرگترِ خود نافرمانی می کند.
بنابراین جزء با عطوفت و مهربانی با کودک سخن نگویید. کمال کودک در آن است که تحت اطاعت دیگران قرار نگیرد و امر و نهی دیگران را تحمّل نکند. همین کودکان در هفت سال دوّم زندگی، کودکانی مطیع و فرمانبردار خواهند شد.
به طور کلی زیاده روی در امر و نهی نه تنها باعث پرهیز از اشتباه نمی شود بلکه به لجاجت و سرپیچی منجر خواهد شد. سرزنش های مداوم، روح و روان کودک را خسته، و سرانجام او را پرخاشگری می کشاند. بسیاری از رفتارهای خشن و برخوردهای تند کودکان عکس العمل طبیعی گفتار و کردار پدر و مادر و نزدیکان آنان است.
حضرت علی (علیه السلام) به فرزند بزرگوار خود امام مجتبی (علیه السلام) می فرمایند:
“الإِفراطُ فِی المَلامَۀِ تَشُبُّ نِیرانَ اللَّجاجِ”.
زیاده روی در ملامت و سرزنش، آتش لجاجت را شعله ور می سازد”.
امام باقر (علیه السلام) می فرمایند:
شَرُّ الآباءِ مَن دَعاهُ البِرُّ إِلَی الإفراطِ وَ شَرُّ الأَبناءِ مَن دَعاهُ التَّقصِیرُ إِلَی العُقُوقِ».
«”بدترین پدران کسانی هستند که در نیکی (از حدّ اعتدال تجاوز کرده) به زیاده روی گرایش یابند، و بدترین فرزندان کسانی هستند که در اثر تقصیر و کوتاهی در انجام وظایف، پدر و مادر را از خود ناراضی نمایند.”
در باب محبت باید حواس ما باشد که از بچه ها بابت رفتارها ی خوبشان تقدیر کنیم . این موجب می شود که زمینه عزت نفس بچه بالا برود.
این را باید بدانیم که همانطور که در گذشته روشهای نادرست تربیتی مانند برخورد تحقیرآمیز، ناسزاگویی و… عوارضی همچون تندخویی، اضطراب و بد بینی، خشونت و… را در بر داشت امروزه در سایه علم روانشناسی، با زیاده روی در امر محبت کودکانی پرتوقع، زودرنج و ضعیف خواهیم داشت. هر موقع بچه به این سمت می رود معلوم است که ما اشتباه کرده ایم و نمک آش تربیتی ما با محبت زیاد شده و شور شده است بنابراین اندازه و میزان محبت مسأله ایست مهم و ضروری؛ کودک باید باور کند که در کارهای ناپسند، آزاد نیست و در صورت ارتکاب اعمال ناشایست مورد مؤاخذه قرار می گیرد.
تربیت صحیح مستلزم هدایت صحیح احساسات آدمی است. بخش مهمّی از مسؤولیّت پدر و مادر نسبت به فرزندان را پرورش عواطف انسانی، تشکیل می دهد که جز در سایه ی ارتباطی سرشار از مهر ومحبت امکا ن پذیر نخواهد بود. کودکانی که به اندازه کافی از مهر پدر و مادر برخوردار می گردند، دارای روانی شاد و ضمیری امیدوار می باشند و در زندگی از آرامش و اعتدال منطقی بهره مند خواهد بود. و اما کودکانی که عواطف انسانی از قدرت و نشاط کافی برخوردار نیستند، و عواطف انسانی آنها در مسیر صحیح هدایت نمی گردد، رشد و تربیتشان نیز با مخاطرات جدّی مواجه خواهد شد بسیاری از اضطرابات، بیماری های روانی و جسمی و جرائم کودکان از عدم رعایت همین امر مهمّ سرچشمه می گیرد.