در دانشگاه بهشتی در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۲ چه اتفاقی افتاد؟
به گزارش پایگاه خبری دانا دوره ها و کارگاه ها بسیار زیادی درتاریخ ۸ خرداد ماه در دانشگاه بهشتی اتفاق افتاد که با استقبال زیادی مواجه بود که در ادامه به بررسی آن ها میپردازیم.
برای رسیدن به دانشگاه بهشتی در صبح دوشنبه به آن صورت ترافیک نبود و بدون سختی به آن جا رسیدم و در کمال تعجب جا پارک هم به آسانی پیدا شد. بعد از ورود به دانشگاه بدون مشکلی با پرس و جو دانشکده شیمی را پیدا کرده و وارد کارگاه گویندگی شدم.
وارد دانشکده شدم همه چی آروم و خوب بود و در ابتدا خبر از التهاب و شور و هیجان داخل سالن همایش نشان نمیداد. از شخصی پرسیدم کارگاه فن بیان کجاست؟ و با دست به طرف راست اشاره کرد به آن جا رفتم دیدم که با صندلی ها امتحانی پر شده و دانشجویان تمام صندلی ها پر کرده اند. وارد شدم شخصی جلو در نشسته بود خود را معرفی کردم مرا نشناخت، دوباره اضافه کردم از خبرگزاری هستم، ابرو هایش را بالا انداخت از جایش بلند شد و سلام و احوال پرسی کرد. درباره برنامه و کارگاه گفت و گویی کردیم، بعد از پایان گفت و گو اولیه طبق عادت گذشته وسایلم را گوشه ای گذاشتم و آماده به کار به شدم در حین عکاسی متوجه شدم جمعیت حاضر بخاطر وقت تلف کردن یا کلاس نرفتن به کارگاه نیامده و از چهره ها پرشور کاملا مشخص بود با شوق و علاقه تمام به آن جا آمده اند. خنده ها پشت سر هم و و سر تکان دادن ها حضار شور و اشتیاق و علاقه آن ها را نشان میداد. عکاسی کمی مشکل بود زیرا جمعیت زیاد و امکان جایجایی را کمی برایم سخت می کرد. بعد از مدتی یکی از عوامل اجرایی که پسری بود با پیراهن سفید و قد متوسط با زبان بدن و اشاره گفت که میخواد عکاسی کند برام جالب بود تا حالا همین چیزی برایم پیش نیامد بود. دوربین را به او دادم و بند دوربین را به گردنش انداختم آماده به عکاسی شد، از دوربین گرفتنش کاملا مشخص بود که اصلا عکاسی نکرده. قبل از گرفتن عکسش جا دستش را دور دوربین درست کردم و حالت مناسب عکاسی را به او نشان دادم چندین عکس گرفت و من هم به جمعیت و صحبت ها استاد توجه کرده و به دیوار با دست ها باز تکیه دادم.
بعد از پایان مراسم در جلو درب خروج اجتماع شد و دانشجویان با استاد گفت وگو صمیمانه ای داشتند بدین منظور فرصتی دیدم تا با عوامل اجرایی صحبتی داشته باشم. از ان ها در رابطه با این که چند سال است کانون را راه اندخته ؟ و برنامه ها آیندشان چیست؟ پرسیدم و در نهایت با یک عکس یادگاری از عوامل اجرایی و استاد به کار خویش در آن جا پایان دادم.
از دانشکده شیمی خارج شدم و با پرس و جو مجدد دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی را برای نشست تخصصی جایگاه ایران در پرتو نقشآفرینی چین و روسیه پیدا کردم. خیلی سوت و کور تر از دانشکده قبلی بود. سالن همایش مشخص نبود و باز از دانشجویان دیگر پرسیدم. بعد از چندین بار بالا پایین کردن ساختمان ان را پیدا کردم. هیچ پوستر یا نشانه ای از وجود کارگاه نبود به فکرم رسید که شاید برگزار نشده و یا آن قدر اهمیتی نداشته که برایش پوستر چاپ کنند. بعد از ورود به سالن نظرم کاملا تغییر کرد سالن تماما پر شده بود و جا برای نشستن من نبود خیلی رسمی و جدی کار داشت پیش میرفت. شخصی از بغل سخران بلند شد و به سمت در رفت. خودم را معرفی کردم و از مباحث و کارها خبری که قرار بود انجام دهم به آن شخص گفتم. بعد از اندکی تامل گفت: صبر کن پرس و جو کنم. بعد از چند دقیقه امد و گفت هر چه که شما خواستی در سایت بارگذاری کنی با ما هماهنگ کن و من هم به نشانه تایید سرم را تکان دادم.
وارد شدم و شروع به عکاسی کردم قبل از ورود حس میکردم که با مهمان چینی قرار است به صورت انگلیسی صبحت شود و با کمال تعجب دیدم که او و همراهانش کاملا به فارسی مسلط هستند. جلسه کاملا رسمی بود و کسی بخند نمیزدم. بعد از مدتی سوالات بسیار عمیقی نسبت به مباحث جلسه پرسیده شد و من از دقت و ریز بینی حضار به وجود آمدم. کار تمام شد و تصمیم به رفتم کردم و شخصی هم با من بیرون امد تا رسیدن به در خروجی درباره همایش و دانشگاه سوالاتی پرسیدم و در کل مکالمه خوبی بود.
من در سابقه کاری خود و دانشگاه هایی که رفتم چنین موردی که دو کارگاه رایگان و هم زمان، با چنین استقبالی از طرف دانشجویان برگزار شود ندیدم و حتی در برخی از موارد نه تنها کارگاه رایگان بوده بلکه پول و هدیه ای هم در آخر جلسه به حضار داده می شده ولی تا این حد استقبال نشده بود.
درآخر جا دارد که خدا قوت و خسته نباشید به انجمن علمی علوم سیاسی و کانون گویندگی دانشگاه شهید بهشتی بابت برگزاری برنامه ها خوب و مفیدشان داشته باشم.
نویسنده: امیر دورودیان