مهدی حائری یزدی فرزند عبدالکریم حائری یزدی مؤسس حوزه علمیه قم در فروردین ۱۳۰۲ خورشیدی دیده به جهان گشود. برادرش مرتضی حائری یزدی نیز از مراجع شناختهشده بود. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدارس قم سپری کرد و سپس وارد حوزه علمیه شد. در آغاز، کار را با مطالعه ادبیات عرب شروع کرد و بعد به منطق روی آورد. سپس دروس عالیه سطح را به پایان رساند و پس از آن درس خارج را نزد آیتالله بروجردی و آیتالله حجت کوه کمرهای گذرانید. این دوران حدود ۱۵ سال به طول انجامید و در نهایت وی از تحصیل در علوم دینی بینیاز شد. به این ترتیب از آنجا که همزمان به تهران نیز رفتوآمد میکرد به تحصیلات دانشگاهی نیز علاقه پیدا کرد و آن را ادامه داد.
اشتغال در دانشگاه
حائری یزدی به منظور امرار معاش از قم به تهران مهاجرت کرد و در ۱۳۳۴ خورشیدی در دانشگاه تهران مشغول به تدریس در دانشکده الهیات شد و همزمان در مدرسه سپهسالار نیز فلسفه و علوم منقول را درس میداد.
همکاری با دولت مصدق
در ۱۳۲۹ خورشیدی با تصویب آیتالله بروجردی، برای نظارت بر متون درسی دینی و فرهنگ کشور به عنوان مجتهد جامعالشرایط به دولت مصدق معرفی شد و همزمان به تحصیل فقه در محضر آیتالله سید احمد خوانساری و فلسفه اسلامی نزد حکیم علامه و میرزا مهدی آشتیانی همت گماشت. این انتصاب سرآغازی برای نزدیکی و همکاری با شماری از ملیون و برقراری روابط نزدیک با دولت مصدق بود. البته او هیچ وقت به جبهه ملی نپیوست و اساساً تمایلی برای کار حزبی به صورت رسمی نداشت اما برای مصدق احترام بسیاری قایل بود و در ارزیابی عملکرد وی همواره از او به نیکی یاد کرد. وی معتقد بود، عامل شکست مصدق فقط صحت عمل و درستی کردار و رفتارش بوده است. وی در خصوص مصدق می گوید: مثل روز روشن است که دکتر مصدق ابداً خیال ریاستجمهوری و اینها ندارد. کسی نیست که مثلا شاه را بیرون کند، خودش شاه بشود یا خودش رئیسجمهور بشود. او یک مرد دموکراتی بود و میخواست واقعاً دموکراسی جایگزین دیکتاتوری و اینها بشود.
شرکت در انتخابات مجلس
حائری یزدی به اصرار شماری از اطرافیان و مردم تصمیم گرفت از یزد برای دوره هفدهم مجلس شورای ملی نامزد شود اما بر اثر فشارهای سیاسی و اینکه افرادی قصد داشتند از موقعیت خانوادگی او و شناختی که نزد مردم وجود داشت، سوءاستفاده کنند، تلاش کرد، حضور خود را در این ارتباط کمرنگ کند. درگیری گذرا در امور اجرایی فعالیت علمی او را متوقف نکرد.
تحصیل و فعالیت سیاسی در غرب
حائری یزدی در جریان مأموریتی از طرف آیتالله بروجردی به واشنگتن رفت. در آنجا قرار بود، پاسخگوی ابهامات مذهبی دانشجویان باشد. در آنجا در دوره لیسانس فلسفه غرب در دانشگاه جورج تاون تحصیلات خود را از سر گرفت. پس از پایان دوره کارشناسی به میشیگان رفت و مدرک کارشناسی ارشد دریافت کرد و سپس در دوره دکتری رساله اش با عنوان «علم حضوری؛ اصول معرفتشناسی در فلسفه اسلامی» را در ۱۹۷۸ میلادی با نظارت چند تن از استادان برجسته فلسفه غرب مانند پروفسور فرانکنا، پروفسور ساوان، پروفسور اشمیتز، پروفسور استیونسن، پروفسور لانگ و پروفسور فایرودر که مدت ۹ سال به طول انجامید در دانشگاه تورنتو کانادا به زبان انگلیسی دفاع کرد. وی با نگاشتن این رساله به اخذ درجه دکتری در رشته «فلسفه تحلیلی» نایل شد. سیدحسین نصر بر این کتاب که در ۱۹۹۲ از طرف دانشگاه نیویورک به زبان انگلیسی به چاپ رسید، مقدمهای نگاشت که در ضمیمه چهارم کتاب حاضر به چاپ رسید.
وی پس از دریافت این مدرک از طرف مؤسسه کندی که در دانشگاه جورج تاون تأسیس شده بود، دعوت به تدریس شد و در این میان در برخی دیگر از مؤسسه ها مانند مرکز تحقیقات ادیان جهانی وابسته به دانشگاه هاروارد نیز تدریس کرد. به علاوه از طرف دانشگاههای بزرگ آمریکا مانند میشیگان، مکگیل، تورنتو و ییل برای سخنرانی در کنفرانسها دعوت میشد.
این فقیه ایرانی همچنین در این مدت با توجه به مأموریتی که در ارتباط با دانشجویان از طرف حوزه علمیه قم داشت، با شماری از ایرانیان آمریکا ارتباط برقرار کرد و از جمله در جریان تأسیس انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا همکاری داشت.
فعالیت علمی و سیاسی پس از پیروزی انقلاب اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی وی از طرف سنجابی وزیر امورخارجه دولت موقت و با تأیید امام خمینی(ره)، به سرپرستی سفارت ایران در واشنگتن منصوب شد. خود وی در این باره می گوید: آقای سنجابی مرا نمیشناخت تا آن وقت به همین دلیل که اسم مرا هم غلطی نوشته بود، نوشته بود آقای سید مهدی حائری یزدی. من سید نیستم... خود ایشان در نامهاش هست، نوشته بود به اینکه ما با آقای خمینی تماس گرفتیم و از ایشان مصلحتاندیشی کردیم که چه کسی را ایشان سراغ میدانند چون نقطه حساسی است به سرپرستی سفارت ایران در آمریکا منصوب بکنیم. آقای خمینی خودش گفته بود این مطلب را... گفته آقای خمینی یا دستخط آقای خمینی عینا این بود، به طوریکه یادم هست که (گفته بودند) من آقای حائری را دوست داشتم با معلومات کثیری که دارند در ایران میبودند الان و به ما کمک میکردند به خصوص در ارتباط بین حوزهها و دانشگاهها، لیکن حالا که در آمریکا هستند، بهتر اینست به اینکه ایشان در کار دخالت داشته باشند و سرپرست سفارت ایران در آمریکا باشند.
وی مدتی در این مسوولیت بود تا اینکه از ادامه حضور در سفارت منصرف شد.
وی تا ۱۳۶۲ خورشیدی در ایران بود تا اینکه با دعوت دانشگاه آکسفورد از ایران خارج شد. یک سال را در آکسفورد گذراند و بعد راهی لندن شد. در لندن مدتی را نزد پسرش ماند و همزمان ارتباطات علمی خود را با دانشجویانش در آکسفورد ادامه داد. وی در همه این سالها عضو هیات علمی دانشگاه تهران نیز بود و تقریبا در همان زمان حضورش در لندن پس از ۲۰ سال از آن دانشگاه بازنشسته شد. از آن پس به دلیل افزایش سن کمتر قبول میکرد که تدریس در کلاسهای درس را به صورت طولانیمدت انجام دهد و حتی پس از اتمام دوره یکساله در آکسفورد دیگر برای حضور در این دانشگاه درخواست نداد. پس از زندگی در لندن وی مدتی را در آمریکا سپری کرد و پس از آن بار دیگر به ایران بازگشت.
نظریه وکالت مالکان شخصی مشاع
نظریه «وکالت مالکان شخصی مشاع» یکی از نظرات و دیدگاههای مرحوم حائرییزدی است. او در این نظریه حق حکومت را به تمام اهالی سرزمین که از نظر او مالکان طبیعی آن هستند، میدهد و حکومتگران را نمایندگان و وکلای مردم میداند. بر اساس این نظریه، افراد جامعه نسبت به کشور خود نوعی مالکیت شخصی مشاع دارند اما اداره آن را به وکالت از خود، به شخص حاکم واگذار کردهاند.
تالیفات
اصول معرفتشناسی در فلسفه اسلامی: علم حضوری، شرح حرکت اسفار، شرح اصول کافی: کتاب عقل و جهل، کتاب توحید، سیاستگری و سیاستاندیشی: زندگی و فکر سیاسی، هرم هستی: تحلیلی از مبادی هستیشناسی تطبیقی، کاوش های عقل عملی: فلسفه اخلاق و ... از جمله تالیفات حائری یزدی هستند. همچنین کتابهای جستارهای فلسفی، فلسفه تحلیلی، سفر نفس و نظریه شناخت در فلسفه اسلامی نیز تقریرات دروس حائری یزدی است.
درگذشت
سرانجام این فقیه و فیلسوف پس از ۷۶ سال و بیش از نیمقرن تلاش علمی و فکری در ۱۸ تیر ۱۳۷۸ خورشیدی چشم از جهان فروبست و در حرم حضرت معصومه(س) در قم به خاک سپرده شد.