رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( ۲۱ مرداد ۱۳۹۷ )
*اعدام "میرزا رضا کرمانی" به جرم قتل ناصرالدین شاه (۱۲۷۶ ش)
میرزا رضا کرمانی در کرمان به دنیا آمد. در جوانی به تهران رفت و به دستفروشی و سمساری مشغول شد تا اینکه رفته رفته مورد اعتماد تجار تهران قرار گرفت. وی در سال ۱۲۶۸ ش پس از آشنایی با سیدجمال الدین اسدآبادی، سخت مجذوب اندیشهها و افکار او شد و از همان زمان، به فعالیتهای سیاسی پرداخت.
در پی استبداد و جور زمان ناصرالدین شاه قاجار و اخراج سیدجمال الدین اسدآبادی از ایران، میرزا رضا کرمانی بارها به گونه کتبی و شفاهی به ناصرالدین شاه و درباریانش اخطار کرد که به جهت بی احترامی و ستمی که درباره سیدجمال الدین روا داشتهاند، کشته خواهند شد.
رژیم استبدادی قاجار، زبان تیز و حرکات اعتراض آمیزِ او را تحمل نکرد و میرزا رضا را به ۷/۵ ماه زندان محکوم کردند. میرزا پس از آزادی، راهی اسلامبول ترکیه گردید و با سید دیدار کرد. میرزا از اوضاع ایران بسیار نالید و سید او را به کندن ریشه فساد که همان ناصرالدین شاه بود، تشویق کرد.
سرانجام شاه قاجار که در تدارک برگزاری جشنهای پنجاهمین سال سلطنت خود بود، در ۱۷ ذیالقعده ۱۳۱۳ق برابر با ۱۳ اردیبهشت ۱۲۷۵ش با ۳ گلوله میرزا رضا در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) در ری کشته شد. میرزا با بیان سخنانی در دادگاه فرمایشی، حقایق را بازگو و شاه را رسوا کرد. سرانجام میرزا رضا کرمانی در روز دوم ربیعالاول ۱۳۱۴ ق برابر با ۲۱ مرداد ۱۲۷۶ش توسط دستگاه جبار قاجار به دار آویخته شد و به شهادت رسید. آخرین جمله میرزا این بود: "این چوبه دار را به یادگار نگه دارید، من آخرین نفر نیستم".
*دستگیری سران کمیته مجازات و انحلال آن (۱۲۹۶ش)
کمیته مجازات، گروهی سری بود که در سال ۱۲۹۵ ش در تهران تشکیل شد و بنیانگذاران آن، تنی چند از طرفداران مشروطه بودند که پس از استقرار نظام جدید، مقاصد خود را دست نایافته دیدند و ناکامی مشروطیت را به سبب خیانت و بیکفایتی وزرا میدانستند.
از این روی، تصمیم گرفتند با تشکیل گروهی به نام "مجازات" به پندار خود به مقابله با عناصر خائن، وطن فروش و نالایق بپردازند. البته در این پندار، اتکای آنها بر قضاوت شخصی بود. عنصر اجرایی این کمیته شخصی با نام کریم دواتگر بود که سالیان قبل، مامور ترور شیخ فضل اللَّه نوری گردید که به این کار موفق نشد.
پس از مدتی بین اعضای شورا اختلافات روی داد و شورا از بیم افشای اسرار کمیته، کریم دواتگر را کشت. پس از این حادثه، افراد دیگری به گروه راه یافتند و به سبب فراهم نبودن سیاست واحد و مستقل، اختلافاتی بین اعضای آن بروز کرد. از طرفی ضعف مالی نیز سبب شد که گروه به باج خواهی از ثروتمندان رو کند. هر چند این گروه، هراسی بزرگ در دلِ دولتیان افکند، دیری نپایید که در آستانه فروپاشی قرار گرفت. این شورا در اواخر کار، به دلیل تکروی در از میان برداشتن مخالفان خود، دچار چنددستگی شد و یکی از اعضای اصلی که پیشبینی میکرد به سرنوشت کریم دواتگر دچار شود، از بیم جانِ خود، تشکیلات گروه را برای ژاندارمری افشا کرد.
در نهایت، اعضای کمیته در ۲۱ مرداد ۱۲۹۶ ش برابر با ۲۳ شوال ۱۳۳۵ ق در دوران صدارت وثوق الدوله دستگیر، برخی اعدام و بعضی تبعید شدند. فعالیت در چارچوبی غیراصولی و هدفدار نبودن معیارهای تشکیلاتی، نفوذ افراد سست عنصر در گروه، ضعف مالی و وابستگی به ثروتمندان، نداشتن پایگاه مردمی به سبب برخی ترورها از جمله ترور میرزا حسن از علمای طراز اول تهران، از عوامل سقوط و فروپاشی کمیته مجازات بود.
*مرگ سپهبد "تیمور بختیار" رییس دیکتاتور ساواک و مهره رژیم شاهنشاهی (۱۳۴۹ ش)
تیمور بختیار در سال ۱۲۹۲ ش در شهرکرد به دنیا آمد و پس از پشت سر گذاشتن دروس ابتدایی وارد دانشکده نظام شد. وی طی سالیان بعد مدارج نظامی را طی کرد و پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، به فرمانداری تهران رسید. بختیار پس از روی کار آمدن منوچهر اقبال، به عنوان معاون نخست وزیر و اولین رییس سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) منصوب شد و دارای قدرت فراوانی شد.
در مهر ماه ۱۳۳۹ که به درجه سپهبدی دست یافت، در تلاش برای احراز مقام بالاتری بود. از این رو با مقامات دولت آمریکا وارد مذاکره شد تا شاید با کمک آنان بتواند شخص اول ایران شود. وقتی شاه از این موضوع مطلع شد، او را در اسفند ۱۳۳۹ از کار بر کنار کرد و بختیار پس از مدتی مجبور به خروج از ایران شد ولی پس از مدتی، او را در سال ۱۳۴۱ بازنشسته کردند. بنابراین از آن پس دست به مخالفت با محمدرضا پهلوی زد و عدهای را به دور خود جمع کرد. بختیار از هیچ اقدامی علیه شاه و حکومت او خودداری نمیکرد و برای رسیدن به جاهطلبیهای خود، مبارزاتش را علنی کرد.
در سال ۱۳۴۷، هیئتی از ایران برای بازداشت او راهی پاریس شدند ولی پاسخ شنیدند که بختیار به تابعیت دولت عراق درآمده و امکان تحویل وی میسَّر نیست. از این رو کلیه اموالش در ایران توقیف شد و میلیاردها ریال دارایی او به خزانه دولت واریز شد. از آن پس بختیار برای واژگونی محمدرضا پهلوی و استقرار جمهوری درایران، اقدامات وسیعی پی ریزی کرد و با تمام مخالفان رژیم همکاری نزدیک داشت، ولی سرانجام در شانزدهم مرداد ماه ۱۳۴۹ در یکی از شکارگاههای بغداد هدف گلوله یکی از ماموران مخفی ساواک قرار گرفت و در ۲۱ مرداد مرد. بختیار مردی مال دوست و عیاش بود و برای رسیدن به مقاصد شوم خود از هیچ کاری ابا نداشت. در دوران ریاست او بر ساواک، این سازمان حتی در روابط خانوادگی اشخاص هم دخالت میکرد و بیم و هراس فراوانی در جامعه ایجاد کرد که این رویه در سالهای حیات ساواک ادامه داشت.
*شکنجه و شهادت سه پاسدار کمیته انقلاب اسلامی به دست منافقان (۱۳۶۱ ش)
منافقین پس از آن که راه خود را از مسیر انقلاب و نظام اسلامی جدا کردند، همیشه سعی میکردند تا به روشهای گوناگون، خللی در این راه ایجاد کرده و نظام را با مشکل روبرو سازند. آنان برای این منظور دست به ترور زدند.
منافقین برای گرفتن اطلاعات، سه تن از پاسداران کمیتههای انقلاب به نامهای میرحبیبی، طاهری و طهماسبی را ربودند و پس از اعمال شکنجههای وحشتناک و وارد آوردن انواع صدمات جسمی، از اخذ اخبار و اطلاعات از آنها ناامید شدند. بدن نیمه جان آنان را، دست و پا بسته در تاریکی شب در اطراف تهران زنده به گور کردند.
*عساکر عثمانی پس از تصرف همدان به سوی قزوین روانه شدند (۱۲۹۵ش)
* سپهسالار تنکابنی از ریاست وزراء برکنار شد (۱۲۹۵ش)
* نام شهر ترشیز به کاشمر تبدیل شد. (۱۳۱۳ش)
*رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( ۲۹ ذی القعده ۱۴۳۹ )
*قتل عام فلسطینیان اردوگاه "تلّ زَعْتَر" در لبنان توسط فالانژهای لبنان (۱۹۷۶م)
تَلِّ زَعْتَر یکی از اردوگاههای فلسطینی بود که در کنار بیروت قرار داشت و در میان جمعیت ۳۰ هزار نفری آن نیروهای رزمی فراوانی بودند. در جریان جنگ داخلی لبنان، این منطقه در میانه تهاجمات و درگیریها قرار داشت، اما پس از خروج نیروهای سوریه در ۲۳ ژوئن ۱۹۷۶م از لبنان، نیروهای فالانْژْ به این اردوگاه حمله کردند.
در این حمله، توپخانه سنگین فالانْژْها، هر دقیقه به طور متوسط سه گلوله توپ به سوی تل زعتر شلیک میکرد. تانکها و زرهپوشهای آنها نیز به این محاصره شدت بخشیدند. نیروهای فالانژ در تهاجم خود از موشکهای زمین به زمین ساخت اسرائیل بهره می گرفتند. این تهاجمْ اردوگاههای دیگر فلسطینی را نیز در بر میگرفت اما محور عملیات نیروهای فالانژ، اردوگاه تل زعتر بود. در جریان این محاصره، آب شهر قطع شد، مواد غذایی کمیاب شد و هر جنبندهای در سطح شهر توسط تیراندازان فالانژ که از بیرون به شهر مسلط بودند مورد هدف قرار میگرفت. در روزهای پایانی، تنها ۵۰۰ فلسطینی دیگر در این اردوگاه باقی مانده بودند. سرانجام پس از آنکه این شهر حدود ۷۰ بارمورد تهاجم قرار گرفت، در ۱۲ اوت ۱۹۷۶ بعد از بیش از ۵۰ روز مقاومت، سقوط کرد. شب این حادثه نیروهای فلسطینی با یک هجومْ حلقه محاصره را شکافته و موفق به خروج از اردوگاه شده و پس از ۴ روز پیاده روی و برجای گذاشتن ۳۰۰ کشته به بیروت رسیدند. در روز ۱۳ اوت همان سال، نیروهای فالانژ به شهر بیدفاع تلّ زعتر حمله کرده و به قتل عام فلسطینیان دست زدند. این فجایع و دامنه آن، به قدری گسترده بود که به اعتراض مجامع بین المللی انجامید و فالانژها را مجبور کرد که به کشتار فلسطینیان خاتمه دهند.
*مرگ «توماس مان» نویسنده برجسته آلمانی (۱۹۵۵م)
توماس مان نویسنده بزرگ آلمانی درششم ژوئن ۱۸۷۵م در شهر لوبِک آلمان به دنیا آمد. وی پس از اتمام تحصیلات متوسطه وارد دانشگاه مونیخ شد و در حین تحصیل، با مطالعه آثار فلاسفه و نویسندگان بزرگ آلمان از آنها الهام گرفت و وارد عرصه نویسندگی شد.
توماس مان همچنین با آثار ادبی و فکری فرانسه آشنایى یافت و از آنها الهام گرفت به طوری که جنبه حقیقت بینی و منطق و دقت فکری نوشتههای خود را مدیون تعمق در آثار فرانسه دانسته است. وی پس از انتشار اثر "افتادهها" و نیز داستانهای سه دهه، به شهرت رسید. این آثار نشاندهنده اشتغال فکری او درباره ارتباط میان هنر و مسائل روانشناختی و اشتیاق هنرمند به مرگ و پیراستگی و نبوغ و بیماری است.
توماس مان از لحاظ سبک و طرز نگارش نوشتههایش، به سبک ظریف فرانسوی متمایل و از لحاظ روح و اساس، مظهر نبوغ فکری آلمان است و همین خصوصیت است که نوشتههای او را در ردیف بهترین آثار معاصر آلمان قرار داده است. او در نوشتههای خود به دقت به تجزیه و تحلیل خواص و آثار روحی و تشریح احساسات و هیجانات باطنی قهرمان داستانهایش میپردازد.
توماس مان در این امر و نشان دادن عواطف و تمایلات مرموز روح و دل انسانی مانند یک نقاش زبردست که کوچکترین سایه روشن و حرکت اثر را فراموش نمیکند، به قدری مهارت به خرج میدهد و به اندازهای به شرح و بسط میپردازد که غالباً آثار وی از نشاط رمانتیکی و داستانی خالی است.
داستانهای مان به قدری عمیق است که به اثر علمی و فلسفی بیشتر شباهت دارند تا سبک داستان. بیشتر علوم زمان از قبیل پزشکی، ستارهشناسی، علوم الهی، زیستشناسی، گیاهشناسی، ماوراءالطبیعه و... در آثار توماس مان جایگاهی برجسته دارند. کتابهای وی اگرچه نمایشگر جامعه آلمان در نیمه اول قرن بیستم است اما از لحاظ کیفیت و کمال و روشنی سبک و غنای عمیق، در تاریخ معاصر آلمان درخشیده است. توماس مان در سال ۱۹۱۳ کتاب کوهستان جادو را نوشت و این کتاب چنان اهمیتی به نویسندهاش داد که جایزه ادبیات نوبل را در سال ۱۹۲۹م نصیب وی ساخت.
یوسف جوان، یوسف در مصر و خلاصه زندگی از دیگر آثار اوست. توماس مان با آغاز جنگ جهانی دوم رهسپار فرانسه، انگلستان و امریکا شد تا اینکه در دوازدهم اوت ۱۹۵۵م در هشتاد سالگی در نزدیکی شهر زوریخ سوئیس درگذشت.