امروز 4 شهریور برابر با 26 آگوست تقویم میلادی است. روزی که در تاریخ آبستن وقایع و اتفاقات زیادی در ایران و جهان بوده است. به مرور برخی از این وقایع میپردازیم.
رویداد ها:
429 - دو تصمیم مهم بهرام گور
یک روحانی ارمنی 26 آگوست 429 میلادی از ارمنیان مسیحی شده خواست که به صورت گروهی از بهرام پنجم (بهرام گور) شاه وقت ایران بخواهند که اردشیر (ارته سز) فرماندار آنان را بَردارد و از آن پس هم برایشان از میان مسیحیان فرماندار تعیین کند.
بهرام پنجم با عزل اردشیر، تنها به دلیل عدم رضایت عمومی از او موافقت کرد و سال بعد «ویمهر شاپور» را فرماندار ارمنستان کرد که او هم زرتشتی بود و به ارمنیان پیام داد که اگر می خواهند باز هم از اتباع ایران باشند و یک ایالت خودمختار ایران به شمار آیند نباید بار دیگر از تفاوت دین سخن به میان آورند ـ رفتار فَرد سند قضاوت است و به این ترتیب مساله حل شد. ظاهرا قتل یک مروّج مسیحی در کُردستان (ماد کوچک) نارضایی آن روحانی ارمنستانی را برانگیخته بود. ارمنیان نخستین ملت در جهانند که مسیحیت را دین رسمی خود اعلام کرده اند.
سکه منقش به تصویر بهرام گور
در همین سال، بهرام پنجم با ورود دسته هایی از کولیان هند به قلمرو ایران جهت سرگرم کردن ایرانیان با کارهای هنری خود موافقت کرده بود. گروهی از این جماعت هندی تبار دو قرن و اندی بعد و پس از به اسلام گرویدن ایرانیان و حذف بساط عیش و طرب، به اروپا مهاجرت کردند که در آنجا به Gypsies و یا روما Roma معروف اند و به راه و رسم زندگانی خود ادامه می دهند. گروهی هم که در ایران ماندند به زندگانی کوچ و رفت و آمد از نقطه ای به نقطه دیگر و ساخت و فروش اسباب بازی چوبی و معامله الاغ و کف بینی و نظایر آن پرداختند. در ایران خاوری (افغانستان امروز) به آنان «کوچی ـ مردمانی در رفت و آمد»، در کرمان و خراسان «لولی» و در سایر نقاط ایران «کولی» می گفته اند که سبزه رو، دارای چشمانی درشت، لاغر اندام و بسیار باهوش هستند که با غیر خودی ازدواج نمی کنند. پس از کاهش استفاده از الاغ در ایران که از دهه 1340 هجری خورشیدی آغاز شد و کاهش اعتماد به کف بینی و نیز ورود اسباب بازی فلزی از خارج، لولیان (کولیان) در ایران تقریبا ذوب در جمعیت و به اصطلاح همرنگ آن شدند ولی در افغانستان که به معامله شتر و گوسفند هم دست می زده اند به همان روش سنتی ادامه داده اند که خشکسالی اوایل قرن 21، شتران و گوسفندانشان را از پای درآورد و خودشان را مجبور به پناهنده شدن به اردوگاههای آوارگان کرد به گونه ای که در سال 2001 تنها اردوگاه «قلعه بستBost» پنجاه و پنج هزار تن از آنان را پناه داده بود. باوجود این، آنان که به رفت و آمد میان غزنه و هرات و نیمروز خوی گرفته اند به کار خود ادامه داده اند و از آن نگرانند که مجبور به تَرک روش زندگانی مانوس خود شوند. زنان کوچی کلاهک هایی بر سر می گذارند که اطراف آن سکه دوزی شده است.
1071 - نبرد سرنوشت ساز ملازگرد و ایجاد امپراتوری عثمانی
26 آگوست 1071 سالروز نبرد ملازگرد است که میان آلپ ارسلان سلجوقی و رمانوس چهارم (دیوژنس) امپراتور روم شرقی (بیزانتاین = بیزانس) روی داد و آلپ ارسلان برنده این نبرد بود. نبرد در ملازگرد (مانزیکرت = ملازگِرت) واقع در شمال دریاچه وان (آناتولی شرقی، ارمنستان بزرگتر) روی داد. آلپ ارسلان نوه زاده سلجوق که بر سرزمینی از کوههای هندوکش تا فرات حکومت داشت، از طریق آناتولی شرقی و جنوبی رهسپار تصرف سوریه بود که با نیروهای نظامی روم شرقی رو به رو شد و دو بار از آنان شکست خورد. بار سوم امپراتور رومانوس چهارم شخصا به جنگ او آمده بود. شمار افراد رومانوس به مراتب از سلجوقیان بیشتر بود ولی بیشترشان مرسنر خارجی بودند ـ از فرانک (طوایف اروپای مرکزی ـ غربی) تا کومان (دسته ای از ترکان که در اطراف دریای سیاه به صورت پراکنده زندگی می کردند). علت شکست این بود که پس از آغاز نبرد، کومانهای تُرک و چند دسته مِرسِنِر دیگر حاضر به جنگیدن نشدند و به آلپ ارسلان تسلیم شدند. در این نبرد، رومانوس به اسارت درآمد، اما الپ ارسلان اورا پس از دریافت امتیاز رها ساخت. نتیجه این نبرد افزوده شدن 80 هزار کیلومتر مربع بر متصرفات آلپ ارسلان بود.
تصویر آلپ ارسلان
مورخان کارشناس تحولات قرون وسطی شکست بیزانس در نبرد ملازگرد را آغاز پایان امپراتوری روم شرقی نوشته اند (که در سال 1453 به دست محمد دوم از نوه زادگان عثمان غز از میان رفت). به نوشته این مورخان، نبرد ملازگرد دولت روم شرقی (قسطنطنیه) را مقروض و ورشکست کرد و این وضعیت پیامدهای اجتماعی و سیاسی متعدد داشت و با تضعیف مرزبانی روم شرقی دسته های مهاجر و عمدتا اقوام ترکیک، بلغارها، بقایای هونها و ... که در سده های قبل از جنوب غربی سیبری به غرب وارد شده بودند به قلمرو آن نفوذ کردند و .... ورود مغولها به شمال شرقی ایران در قرن سیزدهم سبب شد که چند طایفه دیگر از ترکان غز (اوغوز) که سلجوقیان از این دسته بودند از ایران به آناتولی بروند و متحد حکمرانان سلجوقی این منطقه شوند که هرکدام به نام «غازی» برناحیه ای حکومت داشتند. «ارطغرل» یکی از سرکردگان غُز بود که با 400 مرد مسلح از ایران به آناتولی رفته بود و ناحیه کوچکی در جنوب مرمره را به دست آورده بود. پسر او عثمان که بر وسعت ناحیه متصرفی افزود دودمان عثمانی (1299 ـ 1923) را بوجود آورد که پس از انهدام دولت بیزانس امپراتوری بزرگی را در آسیای غربی، آفریقای شمالی و اروپای جنوبی بوجود آوردند و تا وین (پایتخت اتریش) پیش رفتند و خودرا جانشین خلیفه اسلام اعلام کردند.
آلپ ارسلان (به معنای شیر شرزه) که برجای عمویش طغرل سلجوقی نشسته بود نام خودرا پس از مسلمان شدن به محمد داود تغییر داد. (برخی مورخان اورا محمد بن داود نوشته اند زیرا که آلپ ارسلان نام پدر متوفایش چغری بگ = چغری بیگ را نیز به داود تغییر داده بود!). وی پس از پیروزی ملازگرد به خراسان بازگشت تا گردنکشان مناطق شمالی آمودریا را که از تبار خود او بودند سرکوب کند که به دست یوسف خوارزمی از حکّام محلی که به اسارت درآمده بود کشته شد. طبق تقویم میلادی یونیورسال (گریگوری) آلپ ارسلان 15 دسامبر 1072 و در 43 سالگی درگذشت و در «مرو» در کنار گور پدرش مدفون شد. در سال 2002 دولت ترکمنستان در تقویم رسمی خود ماه آگوست را که در آن آلپ ارسلان نبرد ملازگرد را برده بود به ماه «آلپ ارسلان» تغییر داد که گویا شش سال بیشتر طول نکشید. مورخان پیشرفت آلپ ارسلان را که در 1029 به دنیا آمده بود نتیجه تدابیر وزیر ایرانی او خواجه نظام الملک دانسته اند. با ورود سلجوقیان که از مهاجران مناطق شمال شرقی فرارود بودند زبان تُرکی هم وارد ایران شد که در آناتولی و قفقاز جنوبی ماندگار شده است.
عثمان پدر امپراتوری عثمانی
1364 - استفاده از سلاح "توپ" برای اولین بار در جنگ بین انگلستان و فرانسه
در 26 اوت 1346م برای اولین بار در تاریخ، نیروهای ارتش انگلیس، جنگافزار توپخانه را در جنگ کرسی که با ارتش فرانسه روی داد به میدان آوردند. در این جنگ به دلیل به کارگیری این اسلحه سنگین توسط ارتش انگلیس، فیلیپ ششم پادشاه فرانسه با وجود برتری کمّی نیروهایش نسبت به انگلیسیها، در حالی که در آستانه پیروزی بر دشمن بود، به سختی شکست خورد.
1789 - تصویب اعلامیه حقوق بشر در مجلس انقلاب فرانسه
26 آگوست (4 شهریور) سالروز تصویب اصول «حقوق بشر» در مجمع ملی فرانسویان در سال 1789 (دوران انقلاب) است که پایه «اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب دسامبر 1948» قرار گرفته است و همه اعضای سازمان ملل بر آن صحه نهاده اند. طبق مصوبه مجمع ملی فرانسویان، انسان که آزاد به دنیا می آید، در طول عمر با داشتن حقوق برابر باید آزاد زیست کند ـ حقوقی که بزعم انقلابیون فرانسوی، قرنها مورد تجاوز و بی اعتنایی شاهان، حاکمان و جباران قرار گرفته بود. در این مصوبه آمده بود: از روز تصویب این اصول (26 آگوست 1789) مردم باید در فکر کردن، گفتن و نوشتن آزاد باشند و .... یکی از جملات این مصوبه چنین بود: تبادل آزاد افکار، یکی از گرانبهاترین و عزیزترین حقوق مردم است.
ژان ژاک روسو
برای انشاء این اصول، از افکار و نظریه های «ژان ژاک روسو» فیلسوف و دیگر اندیشمندان عهد روشنگری الهام گرفته شده بود.
می دانیم که از آن زمان تاکنون بمانند صدها سال پیش از آن، هنوز این حقوق - جز به صورت محدود و در چند کشور انگشت شمار، از مرحله آرزو خارج نشده و کاملا تحقق نیافته است زیرا که یک سازمان جهانی با قدرت اجرایی، برای مراقبت بر رعایت آن و مجازات مقامها و قدرتمدارانی که آن نقض کنند وجود ندارد. به عبارت دیگر؛ اعلامیه جهانی حقوق بشر با همه ضعف در تعریف و نقائصی که دارد، دارای ضمانت اجرایی هم نیست و بنابراین از حد یک توصیه اخلاقی فراتر نرفته است و تا زمانی که این مسئله حل نشود نمی توان انتظار داشت که صلح و آرامش، عدالت و آزادی نهادینه شود و تروریسم و خشونت که زاییده حق کشی ها و ظلم است از میان برود. نمی شود «علت» را رها ساخت و به مبارزه با «معلول» اکتفا کرد.
برخلاف اعلامیه جهانی حقوق بشر، مصوبه مجمع ملی فرانسویان ضمانت اجرایی داشت. اعلامیه جهانی حقوق بشر (مصوب 1948) که به تصویب پارلمانهای کشورهای عضو سازمان ملل رسیده و یک کمیسیون مرکب از نمایندگان چندین کشور بر رعایت آن نظارت دارد دارای ضمانت اجرایی نیست و تاکنون تلاش جدی هم برای تامین چنین ضمانتی برایش صورت نگرفته است که یک ضعف بزرگ بشمار آورده شده است.
اصل اول اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب سال 1948 (که در حکم یک توصیه نامه اخلاقی است) همه مردم را از لحاظ حیثیت و حقوق، برابر می داند. در اصول دوم و هفتم هرگونه تبعیض ردّ و منع شده است. طبق اصل 17 نمی توان کسی را خودسرانه از حق مالکیت محروم کرد. اصل 21: هریک از اتباع حق دارد با تساوی شرایط، به مشاغل عمومی کشور خود نائل آید. اصل 22 گوید: هرکس حق امنیت اجتماعی دارد و مجاز به فعالیت های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است که لازمه رشد و نمو شخصیت او است. اصل 23 صراحت دارد که هرکس حق دارد کار کند و کار خودرا آزادانه انتخاب کند و شرایط منصفانه و رضایتبخش برای کار داشته باشد. اصل سوم حق زندگی، داشتن آزادی و امنیت شخصی را مورد تاکید قرارداده است. اصول 18 و 19 آزادی فکر و عقیده و بیان بدون بیم و ترس را یک حق مسلم هر انسان خوانده است. طبق اصل پنجم احدی را نمی توان تحت شکنجه، یا مجازات و یا رفتاری قرارداد که ظالمانه و یا برخلاف انسانیت و شئون بشری و یا موهن باشد. اصل هشتم از این قرار است: هر فرد در برابر اعمالی که حقوق اساسی وی را مورد تجاوز قرار دهد و آن حقوق در قانون اساسی (کشور متبوع) یا قوانین و ضوابط دیگری شناخته شده باشد، حق رجوع به محاکم ملی صالحه را دارد. اصل 12: احدی در زندگی خصوصی، امور خانوادگی، اقامتگاه و مکاتبات خود نباید مورد مداخله های خودسرانه واقع شود و شرافت، شهرت و نامش مورد تعرض قرار گیرد. اصل 13 بازگشت به وطن (کشور زادگاه) را یک حق برای همه افراد دانسته است و اصول دیگر.
1896 - قتل عام خونین ارامنه در امپراتوری عثمانی به فرمان امپراتور آن کشور
دولت عثمانی از دیرباز مخالف حضور و رشد ارامنه در حیطه حکومتی خود بود و هر از چند گاهی آنان را به طرق مختلف سرکوب مینمود. از این رو، برانداختن ارامنه، یکی از سیاستهای دولت عثمانی به شمار میرفت چرا که همواره از شورش و انقلاب آنها در هراس بود. گرچه توافقات قبلی عثمانی با انگلستان و سایر دولتها مبنی بر تضمین امنیت ارامنه در مقابل کُردها به امضا رسیده بود، اما دولت عثمانی به عنوان انجام اصلاحات در ایالات ارمنینشین، به حذف و حصر آنها میاندیشید. در سال 1885م، ارامنه انجمنی را تشکیل دادند که هدف از آن، تعلیم و بیداری مردم مطرح شد. پنج سال بعد، انجمن دیگری با اهداف تند و عملی شکل گرفت که آموزش روش استفاده از سلاح نیز در برنامه های آن قرار داشت.
از طرف دیگر، روسیه و انگلستان نیز هر کدام دیدگاهی متفاوت نسبت به ارامنه داشتند. این عوامل باعث شد تا پس از درگیریهای کردها و ارامنه دولت عثمانی از سال 1894م، با اجیر کردن کردهای عثمانی دست به کشتار وسیع ارامنه زده و آنان را قتلعام نماید. در یک مورد از این قتلعامها که از 26 اوت همان سال آغاز شد، هفت هزار ارمنی کشته شدند. همچنین در این راستا، طی سالهای 1894م تا 1896م بیش از 200 هزار تن از ارامنه به مقتضیات سیاست براندازی ارامنه که در برنامه کار دولت عثمانی بود، قتل عام گردیدند. بهانه ترکهای عثمانی برای ارتکاب این جنایت، کمک ارامنه به یونانیها در شورش علیه عثمانی بود.
1929 - افتتاح راه آهن سراسری ایران
اولین راه آهن ایران در حدود سال 1267 ش بین تهران و شهر ری به طول هشت کیلومتر توسط یک شرکت بلژیکی به دستور رضا شاه پهلوی احداث شد. در سالیان بعد نیز در نقاطی از کشور خطوط آهن نصب گردید. اما این میزان راه آهن پاسخ گوی نیازهای کشور پهناوری همچون ایران نبود. تا این که ساختمان راه آهن سراسری ایران در 23 مهر سال 1306 ش آغاز گردید و در سوم شهریور سال 1317 به بهرهبرداری رسید. طول راه آهن سراسری ایران در سال 1317 ش، 1392 کیلومتر بود که بندر امام خمینی(ره) (شاهپور سابق) را در جنوب از طریق اهواز، دزفول، اراک، قم، تهران، گرمسار، فیروزکوه، قائمشهر و بهشهر به بندر ترکمن در شمال متصل میکرد. طول خطوط آهن کشور در مرداد 1367 در حدود ده هزار کیلومتر بوده است.
رضا شاه و ولیعهدش در افتتاحیه راه آهن ایران
1979 - کناره گیری جمشید آموزگار از نخست وزیری
چهارم شهریور 1357 ـ روزی که در بیشتر شهرها از جمله تهران تظاهرات ناراضیان درجریان بود و در قم، آبادان و تبریز تلفات داشت، شایعه کناره گیری جمشید آموزگار قوت گرفته بود و روزنامه اطلاعات در این روز که هنوز آموزگار نخست وزیر بود، به دلایلی! به بهانه تغییر قریب الوقوع نخست وزیر، شماره فوق العاده منتشر ساخت.
جمشید آموزگار
آموزگار روز بعد در جلسه شورای وزیران خود که آخرین جلسه آن بود موضوع کناره گیری اش را مطرح ساخت و ساعتی بعد با استعفا نامه اش عازم کاخ شاه شد و شاه پس از پذیرفتن استعفای آموزگار، جعفر شریف امامی را که در سراسر سلطنت پهلوی دوم مقام دولتی مهم از جمله وزارت و نخست وزیری داشت مامور تشکیل کابینه تازه کرد.
جعفر شریف امامی
شریف امامی عضو باشگاه ایران بود که بیشتر اعضای آن از فراماسیونرها (انگلوفیل) بودند. بررسی تاریخی ملاقاتهای شریف امامی در چهار روز اول شهریور ماه 1357 (روزهای پیش از کناره گیری آموزگار) با دیپلماتهای خارجی، ماهیت ماموریت اورا روشن می سازد و شناخت روشنی از رجال ایران آن زمان را به دست می دهد. گفته شده است که در آن ملاقاتها، شریف امامی تلاش کرد تا نظر دولت آمریکارا به اعلام حکومت نظامی در تهران جلب کند!. مفسران وقت نوشته بودند که شاه با انتصاب شریف امامی تسلیم نظر دولت لندن شده بود.
2008 - بمباران روستای عزیزآباد هرات توسط «ناتو» و مرگ بیش از 90 تاجیک
جمعه 22 آگوست 2008 در یک حمله هوایی «ناتو»، بیش از 90 غیرنظامی و روستانشین افغان در عزیزآباد واقع در منطقه هرات (نه چندان دور از مرز ایران) کشته شدند و خانه های ساخته شده از خشت خام (خشت و گلی) آنان ویران شد. سخنگویان «ناتو» در افغانستان گفته بودند که نیروهای طالبان را مورد حمله قرارداده بودند!.
درپی این حمله، مردم منطقه برضد نظامیان چند ملیّتی «ناتو» دست به تظاهرات زدند و این تظاهرات را آنقدر ادامه دادند و دولت کابل را تهدید کردند که مجبور شد دو فرمانده محلی را برکنار کند. باوجود این تلفات سنگین غیرنظامیان، حملات نظامی «ناتو» از این دست بعد از آگوست 2008 نیز ادامه یافت.
منطقه مورد حمله در آگوست 2008 تاجیک نشین است و دولت لندن در قرن نوزدهم آن را با تهدید و فرستادن ناو توپدار به بوشهر از ایران جدا کرد که اگر پیوسته به ایران مانده بود مردمش دچار این همه فقر و دشواری ها نبودند.
تصاویر بالا خرابی خانه های روستانشینان عزیزآباد، کندن گور برای مقتولین و تظاهرات مردم محل برضد «ناتو» را نشان می دهد.
2008 - سقوط هواپیمای پیشکک - تهران
25 آگوست 2008 یک جت مسافربر 29 ساله (ساخت سال 1979) از نوع بوئینگ 737 که با 90 سرنشین از بیشکک Bishkek (پایتخت قرقیزستان) عازم تهران بود در حاشیه فرودگاه این شهر سرنگون شد، 68 تن از سرنشینان آن کشته و بقیه مجروح شدند. تنها زخم سه تن از مجروحان سطحی گزارش شده بود. علت سانحه، نقص فنی هواپیما اعلام شده بود. خلبان پس از برخاستن هواپیما از فرودگاه متوجه این نقص شده بود و قصد بازگشت به فرودگاه را کرده بود که هواپیما در ده کیلومتری فرودگاه و از ارتفاع هزارمتری سقوط کرد و آتش گرفت. مقامات مربوط برای نجات سرنشینان که 90 تن و ازجمله اعضای یک تیم بسکتبال جوانان قرقیز و دو عضو شورای شهر بیشکک بودند از آمریکاییان که از فرودگاه بیشکک (ماناسManas) بهره برداری نظامی می کنند استمداد کرده بودند. (آمریکا در رابطه با عملیات نظامی در افغانستان به استفاده نظامی از فرودگاه پایتخت قرقیزستان (یک عضو شوروی سابق) دست زده است.
آنچه که از بوئینک ساقط شده قرقیزی باقی مانده است و محل سقوط آن روی نقشه