کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطبان یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حساب شده پیش روی مخاطبان قرار میگیرد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس از یک اثر تصویری دور میکند.
آنچه بهانهای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروری بر ماندگارترین و خاطرهسازترین موسیقیهای مربوط به برخی برنامهها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرین است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی میتواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطرهبازی پس از آغاز و انتشار در نوروز ۱۴۰۰ و استقبال مخاطبان از آن، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطرهبازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سالهایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
در نود و پنجمین شماره از این روایت رسانهای همزمان با فرا رسیدن هفته دفاع مقدس به سراغ موسیقی متن و تیتراژ فیلم سینمایی «از کرخه تا راین» به نویسندگی و کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا و آهنگسازی مجید انتظامی رفتیم. اثری ماندگار و فراموش نشدنی در آسمان پرستاره سینمای دفاع مقدس که حتی که از آن میتوان به عنوان یکی از بهترینهای سینمای ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی نام برد. فیلمی درخشان در کارنامه پربار کارگردان مولفی چون ابراهیم حاتمی کیا که بی تردید در ردیف یکی از بهترینها و جاودانهترین آثار مجید انتظامی در حوزه موسیقی فیلم هم قرار میگیرد. چارچوبی ارزشمند و دارای استانداردهای بسیار باکیفیت موسیقایی که توانست تبدیل به یکی از ماندگارترین موسیقی فیلمهای سینمای ایران شود که تحت هیچ شرایطی نمیتوان از مولفههای دیداری و شنیداری ارزشمندش به راحتی عبور کرد.
یک موسیقی دارای پشتوانه که به واسطه حضور آهنگساز تمام عیاری چون مجید انتظامی توانست همراه با مفاهیم ارزشمند و بکر فیلم تبدیل به یکی از مهمترین شاخصههای معرفی «از کرخه تا راین شود»؛ فیلمی که توانست بار دیگر یک ابراهیم حاتمی کیای قدرتمند در سینمای جنگ را به مخاطبان سینمای ایران معرفی کند. اثری به غایت دارای ارزش با بازیهای مثال زدنی و ماندگاری که در کنار موسیقی متن توانست به عنوان یکی شاهکارهای سینمای دفاع مقدس و حتی سینمای ایران معرفی شود و همچنان نیز به این جایگاه و ارزش استحکام بخشد. شرایطی که بعدها در فیلمهای سینمایی «بوی پیراهن یوسف» و «آژانس شیشه ای» هم در جلوه درخشان دیگری تجربه شد و موجب خلق موسیقیهایی شد که بی تردید آنها هم در ردیف بهترینها قرار دارند.
فیلم سینمایی «از کرخه تا راین» محصول سال ۱۳۷۱ سینمای ایران به نویسندگی و کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا و بازی هما روستا، علی دهکردی، هانس نویمن، صادق صفایی، اصغر نقی زاده، پرویز شیخ طادی، مجید صفوی، نوربرت هانزیگ، نایکل گریل و اندریاس کورتز است که بخش اعظمی از فضای داستانی اثر در کشور آلمان فیلمبرداری شد. فیلمی به شدت عمیق و تاثیرگذار از ایثارگران و شهیدان گرانقدری که در جریان حملات شیمیایی عراق به درجه رفیع شهادت رسیدند. روایتی بسیار متفاوت و بکر از دوران دفاع مقدس که قطعاً از دریچه نگاه ابراهیم حاتمی کیا شرایطی را برای مخاطبان سینما فراهم کرد که بعد از مدتها تماشاگر فیلمی باشند که به معنا و مفهوم مطلق کلمه متفاوت بود.
فیلم سینمایی «از کرخه تا راین» روایت گر سعید یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس است که بر اثر بمبهای شیمیایی نابینا شده است. او به همراه گروهی از همرزمانش برای معالجه به آلمان اعزام میشود. لیلا خواهر سعید که سال هاست در آلمان با شوهر آلمانی و پسرشان یوناس (یونس) زندگی میکند، سعید را در آسایشگاه میبیند. بین سعید و یونس رابطه عاطفی عمیقی برقرار میشود. یکی از همرزمان بسیجی سعید قصد دارد پناهندگی کشور دیگری را بپذیرد و سعید و دوستان دیگرش نسبت به عمل او معترض هستند. با کوششهای پزشکان متخصص یکی از چشمهای سعید معالجه میشود، اما آزمایشهایی که روی او انجام میشود، روشن میکند که سعید بر اثر گازهای شیمیایی مبتلا به نوعی سرطان خون شدهاست. همسر او در ایران زایمان میکند و سعید پس از معالجهای نافرجام به شهادت میرسد. پس از شهادت سعید است که خواهرش لیلا عازم ایران میشود.
آنچه از روایت خطی و داستانی فیلم بیرون آمده است، تلاش برای ارائه تصویری بسیار متفاوت از ایثارگریهای رزمندگان در دوران دفاع مقدس بود که به واسطه قوام در فیلمنامه، کارگردانی و بازیهای درخشان و همچنین ارزشهای فنی اثر توانست با استقبال کم نظیر مخاطبان مواجه شود. چارچوبی برنامه ریزی شده و هوشمندانه از سوی ابراهیم حاتمی کیا به عنوان یک کارگردان صاحب سبک و مولف سینمای مقاومت موجب ایجاد و شروع جریان جدیدی در سینمای جنگ شد که به واسطه گشایش این مسیر جدید، فیلمها و آثار سینمایی متفاوتی از دوران دفاع مقدس پیش روی مخاطبان قرار گرفت.
اما در ورای نکات محتوایی و فنی که درباره سینمای حاتمی کیا و مشخصاً فیلم «از کرخه تا راین» مطرح میشود، این موسیقی متن و تیتراژ فیلم بود که توانست تبدیل به یکی از بهترین مولفههای معرفی این اثر در حوزه محتوایی شود و مورد توجه مخاطبان قرار گیرد. ملودی که به قدری با استقبال مواجه شد که همچنان به عنوان یک مولفه مهم موسیقایی برای ساخت و تولید آثار تلویزیونی و نماهنگهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد و به همین راحتی نمیتوان از شاخصههای جذاب و شنیدنی این ملودی ماندگار عبور کرد.
ملودی که همانند اغلب آثار مجید انتظامی به شدت در حافظه تاریخی مخاطبان سینمای ایران باقی مانده است و نمیتوان ارزشها موسیقایی و محتوایی آن را نادیده گرفت. شرایطی که دربرگیرنده توانمندیها و آگاهیهای آهنگسازی است که قطعاً از او باید در ردیف بهترینهای حوزه آهنگسازی یاد کرد. لذتی شنیداری که سازندگان موسیقی متن اثر را مجاب کرد که بعدها آلبوم موسیقی این فیلم ماندگار ابراهیم حاتمی کیا را توسط انتشارات «نی داود» در دسترس مخاطبان قرار دهند و اتفاقاً هم با استقبال خوب شنوندگان مواجه شوند. البته که در این بین همراهی نوازندگانی چون ارسلان کامکار، علی رحیمیان، رضا عالمی، مهدی جوانفر، سیاوش ظهیرالدینی، کریم قربانی، محسن تویسرکانی، علیرضا خورشیدفر، جاوید مجلسی، مسعود غریبنواز، منوچهر بیگلریپور، محمد بیگلریپور، بیژن کامکار، آندره آرزومانیان هم در این آلبوم دربرگیرنده ارزشهایی بود که نمیتوان نادیده گرفت.
مجید انتظامی چندی پیش در بخشی از گفتگوی مشروح خود با خبرگزاری تسنیم در پاسخ به پرسشی مبنی بر علت ماندگاری اغلب آثارش در عرصه آهنگسازی و مشخصاً فیلم سینمایی «از کرخه تا راین» گفت: من وقتی آهنگی میسازم و تمام میشود اگر بخواهم آهنگ دیگری بسازم دیگر بلد نیستم. به خودم میگویم چطور باید بسازم، یا آهنگِ قبلی را چطور ساختم […] من با شخصیتِ فیلمها زندگی میکنم. با سعید در فیلمِ «از کرخه تا راین» زندگی کردم. با آن شخصیت شیمیایی شدم، با او تیر میخورم، کور میشوم و... باید اعتقاد داشته باشید که این مرد رفته است و جانش را برای دفاع از مملکت و پَس گرفتنِ قطعهای از این کشور به خطر انداخته است. این دیگر نه شوخی و نه تبلیغات است.
این آهنگساز مرداد ماه سال ۱۴۰۱ در نشست خبری کنسرت «خاطره ها» که طلسم به صحنه رفتن آن هنوز شکسته نشده در پاسخ به پرسشی مبنی بر کم اقبالی آهنگسازان برای ساخت آثار انقلابی و دفاع مقدس گفت: من به دوران دفاع مقدس باور دارم و با همه لحظات آن زندگی کردهام به همین جهت با تمام وجودم دست به خلق کارهای مرتبط با دفاع مقدس زدم. من عاشق بودم و خودم را همیشه در جبهه حس میکردم. اصلاً هم فکر نمیکردم وقتی چنین کارهایی را انجام میدهم مردم این کارها را دوست داشته باشند اما بسیار خوشحالم که مردم توانستند با چنین آثاری ارتباط بگیرند. […] آثاری که من برای موسیقیهای دفاع مقدس مینویسم ماهها طول میکشد و تا وقتی به مرحله اجرا میرسد بارها و بارها تغییر میکند. بنابراین همواره کوشش کردهام که شرایطی فراهم شود که موسیقی خوب و با کیفیتی پیش روی مخاطبان قرار گیرد. موسیقیهایی که اصلاً هدفشان اجرای موسیقی صرف نیست. من همواره فانتزیهایی برای خودم داشتم که دوست دارم در دل مخاطب بیشتر بنشیند.
این آهنگساز معتبر سینمای ایران در یک گفتگوی رسانهای درباره شیوه نوشتن موسیقی متن فیلمهایش نیز عنوان کرد: خیلی از فیلمها یک صحنههایی از آن در نمیآمد، من برای خودم تصویرسازی میکردم و تصویری را که در فیلم درنیامده بود در ذهن خودم ترسیم میکردم و براساس آن ذهنیت موسیقی آن را مینوشتم. برای مثال کارگردان یک پرسوناژ را جلوی یک دیوار ایستانده و دوربین به صورت این نزدیک میشود، نظر کارگردان این بوده که این شخصیت الان به گذشتهاش در جبهه یا دوران اسارت فکر میکند اما فلاشبکی نداشتیم. من در ذهن خودم آن را میچیدم و سعی میکردم براساس ذهنیت خودم جلو بروم و چون ذهنیت کارگردان این بوده و درنیامده بود، موسیقی روی فیلم مینشست. گاهی هر کس از در میآمد، اتود را برایش میگذاشتم. بابا، دوستانم، خانمم...
وی درباره کاهش سطح حسی فیلمهای سینمایی کنونی و سطح ماندگاری موسیقی آنها نیز این طور توضیح داد: دلیل اینکه موسیقی فیلمهایمان ماندگار نمیشود، این است که دیگر فیلمهایمان آن طور نیست؛ زمانی مجید انتظامی: «از کرخه تا راین» نخستین فیلمی بود که فضای آن کمی نامتعارفتر از دیگر فیلمهای زمان خودش بود. این فیلم خارج از ایران را با فرم بیانی دیگری نشان میداد. روی خود من تأثیر زیادی داشت و اتفاقات فیلم برایم تکاندهنده بود بود که همه مردم برای اینکه یک نقطه از خاکشان را از دست بیگانه رها کنند، رفتند و جانشان را بیهیچ چشمداشتی از دست دادند. آن زمان شرایط خاص خودش را داشت. الان دیگر شرایط گذشته نیست. اکنون، مردم طور دیگری فکر میکنند و هنر را میبینند. نگاه و سلیقه آنها عوض شده است. البته فیلمهای ما هم دیگر آن فیلمها نیست و آن حس را ندارد.
انتظامی در یک گفتگوی دیگر که مصاحبه شونده از وی درباره حس و حال متفاوت آهنگسازی فیلم «از کرخه تا راین» از جمله آن صدای سوت معروف در موسیقی با هنرمندی مرحوم خورشید فر سوال کرده بود، پاسخ داد: «از کرخه تا راین» نخستین فیلمی بود که فضای آن کمی نامتعارفتر از دیگر فیلمهای زمان خودش بود. این فیلم خارج از ایران را با فرم بیانی دیگری نشان میداد. روی خود من تأثیر زیادی داشت و اتفاقات فیلم برایم تکاندهنده بود. آن موقع میگفتم خدا کند موسیقی چیزی از تصویر کم نیاورد. […] نزدیکترین صدا به انسان یا صدای حنجره است یا سوت که البته در این فیلم سوت را انتخاب کردم. البته نخستین کسی نبودم که از سوت استفاده میکردم. قبل از من هم از سوت استفاده شده بود. زمانی که فیلم «از کرخه تا راین» ساخته شد آلمانیها یک موسیقی صلح ساخته بودند که آن هم با سوت اجرا شده بود. من هم با استفاده از سوت بیشتر در آن فیلم میخواستم فریاد صلح سر بدهم و چون موسیقی فیلم صلحطلب است به این سمت رفتم. […] من در موسیقی فیلمهای «از کرخه تا راین» و «بوی پیراهن یوسف» جای خالی سوت را احساس میکردم و به همین دلیل از علیرضا خورشید فر برای همکاری کمک گرفتم چون به توانایی سوت زدن او اطمینان کامل داشتم و با شوق بسیار هم از این کار استقبال کرد. جالب اینکه وقتی موسیقی فیلم مورد استقبال مردم قرار گرفت خیلیها تمایل داشتند بدانند این سوت دستگاه است یا سوت زنده انسان.
به هر حال موسیقی فیلم «از کرخه تا راین» یکی از شناسنامههای معتبر هنر این سرزمین در معرفی فرهنگ دوران دفاع مقدس است که قطعاً شکل و شمایلی متفاوت از موسیقی فیلمهای سینمایی کشورمان به ویژه آثاری با مضامین جنگ را به مخاطبان معرفی کرد و خود را در تاریخ سینمای ایران به نیکی به ثبت رساند.