خشم، یک احساس طبیعی است که در کودکان و بزرگسالان وجود دارد. با این حال، نحوه بروز و برخورد با این احساس متفاوت است و این تفاوتها عمدتاً به عوامل مختلفی از جمله عوامل تربیتی برمیگردد. بنابراین، رفتار والدین در بیان خشم میتواند تأثیر قابل توجهی در رفتار کودکان در این زمینه داشته باشد.
بدون شک، تمام والدین در عمر خود بارها و بارها با خشم کودک خود مواجه شده اند. اما متأسفانه، در این شرایط، بسیاری از والدین نیز خودشان خشمگین میشوند و به طور معمول، عصبانیتهای خود را بروز میدهند. این نوع رفتارها باعث میشود که کودکان نیز عصبانی شوند و قادر به حفظ آرامش خود نباشند. بنابراین، برای والدین، درک و کنترل خشم شخصی خود بسیار مهم است.
تفاوت بین خشم کودکان و بزرگسالان
از دید کارشناسان و روان شناسان؛ خشم یک احساس طبیعی در افراد است و اگر به آن به موقع توجه نشود، میتواند آسیبهای جدی به فرد و دیگران وارد کند.
به طور کلی، بروز خشم در کودکان و بزرگسالان به دلیل عوامل مختلفی متفاوت است. عوامل درونی شامل افکار منفی، باورهای نادرست و عدم برآورده شدن نیازها و عوامل بیرونی شامل بیتوجهی دیگران، تمسخر و تحقیر شدن میباشند.
به گفته یک روانشناس خشم یک واکنش زیستی است که در درون فرد رخ میدهد و در کودکان میتواند به صورت بدخلقی، رفتارهای عصبی و پرخاشگرانه، لجبازی، داد و فریاد و قشقرق، جیغ کشیدن، گریه، نق زدن، حبس کردن نفس، گره کردن مشتها، فشردن دندانها، گاز گرفتن، پا کوبیدن روی زمین، پرت کردن اشیاء و زدن اطرافیان ظاهر شود.
همچنین، واکنش بزرگسالان در بروز خشم کودکان نیز مهم است. اگر والدین عصبانی و تندخو باشند و رفتارهای عصبانی و تندخویی را نشان دهند، فرزندان نیز این رفتارها را الگو قرار میدهند و خشم را به عنوان یک رفتار قابل قبول یا غیرقابل قبول میپذیرند و آن را تجربه میکنند.
نابسامانیهای خانواده، درگیریها و اختلافات والدین با یکدیگر و نبود تفاهم میان آنها از جمله عواملی هستند که ممکن است کودکان را وادار به ابراز خشم و عصبانیت شود. استرس و خشونت بیشتر والدین نیز میتواند رفتار کودک را تشدید کند و او را به رفتارهای بدتر سوق دهد.
تشخیص به موقع خشم، صحبت کردن با کودک در مورد عصبانیتش، تهیه فهرستی از کارهایی که به او کمک میکند آرام شود، عدم پاسخ دادن به عصبانیت فرزند با عصبانیت، و ابراز خشم به شکل صحیح و بیرونی از جمله روشهایی هستند که میتوان در کنترل خشم کودکان بهره برد.
والدین نیز باید در شیوههای کنترل خشم مهارت بیشتری داشته باشند و الگوی مثبتی برای کودکان خود باشند.آنها باید در هنگام عصبانیت واکنش صحیح و آرامی از خود نشان دهند تا فرزندان آنها هم از آنها الگوبرداری کنند.
والدینی که با فرزندان خشمگین مواجه می شوند باید با فرزند خود همدلی کنند تا بتوانند خشم خود را کنترل کنند. این کار باعث می شود که فرزند متوجه شود مشکل والدین با خشم و عدم کنترل آن است، نه خود کودک.
در مجموع، آگاهی از نشانههای خشم در کودکان و فهم علل آن میتواند به والدین کمک کند تا خشم کودکان را بهبود بخشند و راهکارهای مناسبی را برای کنترل آن اعمال کنند. همچنین، بهتر است با یک روانشناس مشورت کنید تا راهنماییهای مشخصتری در این زمینه دریافت کنید.
اگر کودک خشم خود را نشان ندهد و آن را سرکوب کند، خشم ممکن است در آینده به شکلی دیگر ظاهر شده یا به طور غیرمستقیم بیان شود. به طور کلی، اگر خشم به درستی به بیرون نشود و آن را نشان ندهد، به یک احساس درونی تبدیل میشود که در نهایت میتواند منجر به آسیبهای جسمی و روانی مانند افزایش فشار خون، مشکلات قلبی و افسردگی شود.
این نوع فرد به عنوان یک فرد پرخاشگر شناخته میشود که به طور مداوم دیگران را از خود دور نگه میدارد و بسیار انتقادگر و بدبین است؛ بنابراین قادر به برقراری روابط اجتماعی موفق نمیباشد.
اگر در کنترل خشم کودک موفق نشدید، حتما با یک مشاور صحبت کنید و از او راهنمایی بگیرید. او می تواند شما را راهنمایی کند و تکنیک هایی را به شما آموزش دهد که از بروز خشم کودک به شکل نادرست جلوگیری کند.