قبل از بحث درباره طرحواره رهاشدگی و آسیبها یا روشهای درمان آن، مناسب است که ابتدا مفهوم طرحواره را بشناسیم و به تعریف دقیقی از آن برسیم.
طرحواره در واقع هر نوع چارچوب، الگوی فکری و یا مفهوم شناختی است که با استفاده از آن میتوان اطلاعات را تفسیر و سازماندهی کرد. روانشناسان باور دارند که طرحوارهها نقش مهمی در سلامت روان افراد ایفا میکنند و با کمک آنها میتوان اطلاعات و ایدههای اضافی را حذف کرده و تمرکز را فقط بر روی باورها و عقاید قبلی قرار داد.
تصور کنید که هیچ قالب و تصویر ذهنی در زندگیتان وجود نداشت. چه اتفاقی میافتاد؟ ژان پیاژه، یک روانشناس برجسته، در علم روانشناسی میگوید: "تصور کنید که طرحوارهها وجود نداشت. به این معنی که هیچ الگوی ذهنی برایتان وجود نداشت. بدون شک نمیتوانستید تجربههایتان را به کار بگیرید و برای آینده برنامهریزی کنید".
طرحوارهها به شما امکان میدهند براساس الگوهای خاصی رفتار کنید و اطلاعات جدیدی که در طول زندگی به دست میآورید را بر اساس همان الگوها دستهبندی کنید. طرحوارهها ویژگیهای خاص و منحصربهفرد خود را دارند و به شما کمک میکنند تا درمقابل رویدادهای محیطی، واکنشهای خود را کنترل کنید.
طرحواره رهاشدگی چیست؟
رهاشدگی یکی از طرحوارهها یا تلههای ذهنی است که باعث میشود شخص احساس کند هر لحظه ممکن است ترس از دست دادن طرف مقابلش را داشته باشد و یا احساس کند طرف مقابل در کنارش نیست.
اگر کسی در تله رهاشدگی بیفتد، آرامش درونیاش به هم میریزد و هر وقت کسی حرفی خلاف میلش به او بزند حس طردشدگی پیدا میکند.
وقتی شخص تله رهاشدگی دارد، احساس می کند از طرف افراد مهم زندگی رها شده است. او دائم ترس این را دراد که رها شود و در تنهایی بماند. به همین خاطر این طرحواره را طرحواره طرد و رهاشدگی هم می گویند.
معمولا نگران از دست دادن اطرافیان است و فکر میکند طرف مقابل دیر یا زود او را رها میکند. از چنین جملاتی زیاد استفاده میکند: من تنهام، هیچ کس کنارم نیست، از تنهایی میترسم و…
در روابط عاطفی بیثبات است و دقیقا نمیداند که آیا با طرف مقابل بماند یا خیر؟ طرف مقابل او زیاد در دسترسش نیست. به خاطر ترس از دست دادن طرف مقابل ممکن است وقتی رابطه در حال شکلگیری است خود را کنار بکشد.
ریشههای طرحواره رهاشدگی
بعضی از افراد به صورت ژنتیکی این گونه هستند ولی بیشتر افراد بنا به دلایل زیر دچار تله رهاشدگی میشوند: فوت یکی از افراد نزدیک خانواده در زمان کودکی، بیماری مادر و ترس از دست دادن او، دعوای پدر و مادی در کودکی، بیثباتی والدین، مادر شاغل و کم توجه
هر چند هر کدام از موارد فوق میتوانند منجر به شکلگیری طرحواره رهاشدگی شوند، ولی ممکن است شخصی با داشتن تمام شرایط فوق باز هم هیچ نشانهای از رهاشدگی نداشته باشد. بر این اساس آنچه مهم است بدانیم این است که نهایتا تصمیم خود شخص است که او را دارای یک مشکل میکند یا از مشکل میرهاند.
کسی که در روابط عاطفی خود در رهاشدگی باشد از یک رابطهی سالم محروم میشود و ممکن است روابط ناپایدار داشته باشد یا همیشه نگران قهر و آشتی طرف مقابل باشد.
در زیر برخی از علائم خطر که نشان میدهد شخصی در روابط عاطفیاش دچار طرحواره رهاشدگی شده است را بیان میکنیم.
علائم خطر در روابط عاطفی
در صورتی که در رابطه عاطفی تان موارد زیر به صورت برجسته ای وجود دارد فکری کنید. شاید بهتر باشد خودتان تصمیم بگیرید تمامش کنید:
چنانچه رابطهی شما بلاتکلیف باشد
طرف مقابل زیربار تعهد نمیرود و مدتهاست که او را ترک نمیکنید یا فکری برای خود نمیکنید
طرف خیلی در دسترس نیست
رابطهی شما بسیار بیثبات است
طرف مقابل از بودن با شما دچار تردید است.
درمان طرحواره رهاشدگی
کسی که دچار تله رهاشدگی شدهاست باید برای رهایی از طرحواره رهاشدگی بر موارد زیر کار کند:
- باورهایی که او را به رهاشدگی سوق میدهد اصلاح کند
- از آنجایی که در کودکی مورد توجه قرار نگرفته بود باید کمبودهای عاطفی آن زمان را جبران کند
- رفتارهای خود را مورد توجه قرار دهد و اگر در تله رهاشدگی قرار گرفته است آن رفتارها را عوض کند
شناخت انواع طرحواره های ناسازگار
شخص رهاشده باورهای زیر را دارد:
- نزدیکانم دیر یا زود من را رها میکنند
- من نهایتا تنها میشوم
- هیچ کس در کنار من نیست
- هیچ کس به من کمک نمیکند
- همیشه عزیزانم دور از دسترسم بودهاند.
یکی از کارهای مهم این است که به خود بقبولانیم که این باورها نادرست هستند و در اصل ما این باورها را انتخاب کردهایم.
به جای این باورهای نامناسب باید باورهای زیر را در خود تقویت کرد:
- من صاحب کسی نیستم که بخواهد رهایم کند
- حتی اگر کسی من را رها کند باز هم من خودم را دوست دارم
- روشهایی یاد خواهم گرفت که با افراد ارتباط بهتری داشته باشم
- روشهای ارتباط با طرف مقابل ر ا یاد خواهم گرفت که ارتباطات بهتری داشته باشم.