آیا تاکنون این احساس را تجربه کردهاید که همیشه تنها، بیپناه یا ناراحت هستید؟ آیا حس کردهاید که هیچکس نمیتواند شما را درک کند یا احساساتتان را بفهمد؟
بسیاری از افراد کم و بیش این احساسات را تجربه میکنند و این موضوع میتواند به ایجاد حالتی از غم یا افسردگی در درونشان منجر شود. وجود این احساسات در برخی از موقعیتهای زندگی ممکن است طبیعی باشد، اما افزایش آنها و تجربیات شدید ناشی از آن میتواند زندگی فرد را به خطر بیندازد.
احساس افراطی و نارضایتی از عدم تأمین نیازهای عاطفی از سوی دیگران را میتوان به عنوان "محرومیت هیجانی" شناخت. آیا با مفهوم محرومیت هیجانی و پیامدهای آن آشنا هستید؟
طرحواره محرومیت هیجانی چیست؟
طرحواره محرومیت هیجانی به احساس عدم تأمین نیازهای عاطفی اشاره دارد. به سادگی میتوان گفت فردی که با این طرحواره مواجه است، همواره احساس میکند که دوستداشتنی نیست و به اندازه کافی از سوی دیگران مورد توجه قرار نگرفته است.
نکته جالب این است که با وجود شایع بودن این طرحواره، بسیاری از افراد از وجود آن در خود آگاه نیستند و اغلب با احساسات مبهمی چون ناراحتی، غم یا افسردگی به درمانگر مراجعه میکنند. این طرحواره به گونهای خود را نشان میدهد که فرد احساس میکند چیزی در زندگیاش گم شده و به دنبال آن میگردد. این تجربه به او احساس غم، تنهایی و بیپناهی میدهد.
محرومیت هیجانی به سه شکل مختلف بروز میکند و شامل سه حوزه اصلی از محرومیت است:
1. محرومیت از محبت: این نوع محرومیت با عدم توجه، محبت یا مهربانی از سوی دیگران همراه است.
2. محرومیت از همدلی: این نوع محرومیت به درک نشدن از سوی دیگران، عدم توجه به احساسات درونی و عدم ابراز و بیان احساسات مرتبط میشود.
3. محرومیت از حمایت: این محرومیت ناشی از فقدان راهنمایی و حمایت از سوی دیگران است و فرد احساس میکند که هیچ حامی قابل اعتمادی ندارد.
نشانههای طرحواره محرومیت هیجانی
هر طرحواره ویژگیها و علائم خاص خود را دارد. طرحواره محرومیت هیجانی نیز با نشانههای مشخصی شناخته میشود:
- افراد مبتلا به این طرحواره معمولاً نمیدانند که مشکل اصلیشان چیست و احساساتشان از کجا ناشی میشود. آنها معمولاً با احساساتی مبهم مانند افسردگی و ناراحتی به درمانگر مراجعه میکنند.
- این افراد همواره احساس میکنند که از طرف دیگران محبت و حمایت کافی دریافت نمیکنند و حتی ممکن است چنین احساسی نسبت به درمانگر خود نیز داشته باشند.
- آنها اغلب از حس پوچی و بیمعنایی رنج میبرند و این احساسات همواره با آنها همراه است.
- کسانی که با این طرحواره زندگی میکنند، تمایلی به ابراز نیاز خود برای محبت و همدلی ندارند و به ندرت از اعضای خانواده درخواست محبت میکنند. آنها بیشتر از دیگران سوال میکنند تا اینکه درباره خودشان صحبت کنند.
- به دلیل عدم ابراز نیاز به محبت، به طور طبیعی این احساسات را از دیگران دریافت نمیکنند.
- در انتخاب شریک زندگی، به سمت افرادی جذب میشوند که بیعاطفه یا خودمحور هستند و قادر به جبران نیازهای عاطفی آنها نیستند.
- این افراد معمولاً از برقراری روابط صمیمی دوری میکنند و انتظار ندارند که دیگران به آنها نزدیک شوند و از روابط میانفردی اجتناب میکنند.
- در موارد شدید، ممکن است وقتی نیازهایشان برآورده نمیشود، عصبانی شوند. این افراد ممکن است به خودشیفتگی تمایل پیدا کنند، زیرا در دوران کودکی با محرومیت هیجانی مواجه بودهاند و در عین حال انتظارات بیپایهای از دیگران دارند.
- گاهی اوقات، این افراد تنها به خاطر هوش و استعدادشان مورد محبت قرار میگیرند و هرگز محبت خالصی را تجربه نکردهاند.
- در برخی موارد، این طرحواره به شکلی شدید نیازمندی خود را نشان میدهد، به گونهای که فرد آنقدر وابسته و نیازمند به نظر میرسد که دیگران او را ناتوان تصور میکنند.
- این افراد ممکن است علائم جسمی و روانتنی نیز تجربه کنند و به واسطه مشکلات جسمی تلاش کنند توجه اطرافیان را جلب کنند.
نشانههای تله محرومیت هیجانی
افرادی که دچار تله محرومیت هیجانی هستند، معمولاً نشانههای رفتاری خاصی از خود نشان میدهند که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
این افراد احساس میکنند که از حمایت دیگران بیبهرهاند. این احساس ممکن است آنقدر قوی شود که حتی در حین مراجعه به مشاوره، تصور کنند که مشاور نیز از آنها حمایت نمیکند.
بسیاری از این افراد ممکن است به دلیل استعدادهای خاص یا مشکلات جسمانی مورد توجه قرار بگیرند، اما این توجه را به عنوان نشانهای از محبت واقعی نمیبینند.
در شروع روابط عاطفی، این افراد معمولاً رفتارهای هیجانی از خود بروز میدهند و تصور میکنند که طرف مقابل به خوبی آنها را درک میکند. با این حال، نشانههای تله محرومیت هیجانی، مانند افسردگی، دوباره در آنها بروز میکند؛ زیرا دروناً احساس تنهایی میکنند.
این افراد به نظر سرد و غیرصمیمی میآیند و به همین دلیل دیگران به سختی میتوانند به آنها نزدیک شوند. بنابراین، روابط عمیق و صمیمی با دیگران برقرار نمیکنند.
آنها نیازهای عاطفی خود را به وضوح نشان نمیدهند و بهویژه از والدین خود محبت و توجه نمیطلبند.
افراد دچار تله محرومیت هیجانی، خودشان نیز نمیدانند چرا احساساتی مانند غم، افسردگی و تنهایی را تجربه میکنند؛ تنها میدانند که به دلیل احساس فقدان، حالشان خوب نیست.
این افراد در زندگی خود احساس پوچی میکنند و تمایلی به برقراری روابط صمیمی ندارند، زیرا در گذشته از دیگران انتظار چنین روابطی نداشتهاند.
به دلیل عدم دریافت محبت لازم، در انتخاب شریک زندگی نیز به سمت افرادی خودمحور متمایل میشوند و تصور میکنند که دیگران هرگز نگران آنها نخواهند شد.
علت شکلگیری طرحواره محرومیت هیجانی
طرحواره محرومیت هیجانی، مانند بسیاری از طرحوارههای دیگر، به دلیل واکنشها و بازخوردهای محیطی، به ویژه از سوی والدین، شکل میگیرد. نکته مهم این است که ردپای این طرحواره در افکار فرد به سختی قابل شناسایی است، زیرا غالباً این طرحواره در زمانی شکل میگیرد که فرد حتی قادر به صحبت کردن نبوده است. ریشههای تحولی طرحواره محرومیت هیجانی را میتوان در موارد زیر جستوجو کرد:
1. مادر نامهربان
یکی از اصلیترین دلایل شکلگیری این طرحواره، وجود مادری سرد و بیعاطفه است که به کودک خود محبت کافی نمیکند و او را در آغوش نمیگیرد.
2. والدین بیتوجه
این عامل ناشی از بیتوجهی والدین به کودک است. وقتی والدین وقت کافی برای او نمیگذارند، کودک از محبت و حمایت پدر و مادر محروم میشود و زمینه برای بروز این طرحواره فراهم میگردد.
3. عدم برقراری ارتباط با کودک
برخی والدین، به ویژه مادران، توانایی برقراری ارتباط مؤثر با فرزند خود را ندارند. آنها از نیازهای کودک آگاه نیستند و نمیتوانند به درستی این نیازها را برطرف کنند.
4. عدم حمایت والدین
در برخی موارد، این طرحواره به دلیل عدم حمایت کافی والدین بروز میکند. والدین یا کودک را از دریافت حمایت و همراهی محروم کردهاند، یا آنقدر قدرت نداشتهاند که کودک احساس کند میتواند از آنها کمک بخواهد.
درمان طرحواره محرومیت هیجانی
طرحواره درمانی یک روش تخصصی در روانشناسی است که باید تحت نظر یک درمانگر متخصص و مجرب انجام شود. در این روش، توجه به توصیههای درمانگر اهمیت زیادی دارد و بهتر است بر اساس راهنماییهای او در مسیر بهبود حرکت کنید.
در این فرآیند، درمانگر به دنبال شناسایی ریشهها و علل اصلی بروز این طرحواره است. نکته جالب این است که بسیاری از افراد معمولاً از چیزهایی که از دست دادهاند، آگاه نیستند. با کمک روانشناس، این افراد از تکنیکهایی مانند تصویرسازی ذهنی استفاده میکنند تا با کودک درون خود ارتباط برقرار کنند. در این تصویرسازی، آنها میتوانند خشم و ناراحتی خود را نسبت به والدینی که احساساتشان را نادیده گرفتهاند، ابراز کنند.
درمان طرحواره محرومیت هیجانی، مانند سایر طرحوارهها، به استمرار و نظم نیاز دارد. بنابراین، شرکت منظم در جلسات درمان و صبر در مسیر دستیابی به نتایج مطلوب بسیار مهم است.