به گزارش ایسنا، در دوره ۷۰ روزه نخستوزیری جعفر شریفامامی که با شعار «آشتی ملی» سکاندار نهاد نخستوزیری پهلوی شد دو واقعه خونین اتفاق افتاد. واقعه خونین ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ و جنایت ۱۳ آبان ۱۳۵۷.
هر دو اقدام جنونآمیز چنان موجب سنگین و سیاه شدن کارنامه صدارت شریفامامی شد که با وجودی که در تاریخ ۱۰ آبان ۱۳۵۷ توسط بیست و چهارمین مجلس شورای ملی به صورت نمایشی استیضاح شد و بار دیگر از این مجلس رای اعتماد گرفت اما چهار روز بعد از رای اعتماد دو باره مجلس، بر اثر فشار فزاینده اجتماعی و سیاسیِ ناشی از جنایت ۱۳ آبان، مجبور به استعفا شد.
۱۷ شهریور
در فاصله پنجم شهریور که جعفر شریفامامی به عنوان نخستوزیر پهلوی انتخاب شد تا ۲۱ شهریور ۱۳۵۷ که کابینهاش از بیست و چهارمین دوره مجلس شورای ملی رای اعتماد گرفت، شهربانی تهران و گارد ارتش شاهنشاهی ایران در کنار سازمان اطلاعات و امنیت کشور - ساواک – تا توانستند مانع تجمع جوانان معترض تهرانی در میدانها و خیابانهای تهران و ضرب و شتم آنان به بهانههای مختلف شدند.
دربار پهلوی در تاریخ ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ ارتشبد غلامعلی اویسی فرماندار نظامی تهران را مامور کرد تا برای ممانعت از تجمع مردم معترضِ تهرانی، تدبیر کند. او هم چاره کار را گرفتن زهر چشم و گسیل نیروهای نظامی بیشتر به خیابانها و میدانهای شهر و اعمال خشونت بیشتر دید.
او ساعت ۶ صبح روز ۱۷ شهریور را مناسبترین زمان برای اعلام خبر حکومت نظامی در تهران دید و مردم بیاطلاع از این تصمیم که روز قبل برای تجمع در خیابان و میدان ژاله قرار گذاشته بودند، در این روز غافلگیر شدند. آنان به فرمان فرماندههان رده بالای ارتش، در این منطقه از شهر به رگبار بسته شدند و در عرض چند دقیقه خیابان و میدان ژاله مملو از پیکرهای بیجان و زخمی زنان و مردان عزادار و معرض به رژیم پهلوی شد و دولت آشتی ملی شریفامامی در نخستین روزهای صدارتش «جمعه سیاهِ» ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ را در پرونده خود ثبت کرد.
۱۳ آبان
عمیقتر شدن شکاف رابطه شاه و مردم و شعله کشیدن آتش خشم عمومی از یک سو و فراخوان آیتالله العظمی سید روحالله موسوی خمینی رهبر نهضت اسلامی که دو روز بعد از تبعید از عراق به فرانسه در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۵۷ انجام شد، دانشآموزان پایه متوسطه تهران را تشویق به تعطیل کردن کلاسهای درس در روز ۱۳ آبان و حرکت به سمت دانشگاه تهران کرد.
آنان پس از ورود به محوطه دانشگاه تهران و همراه شدن با دانشجویان معترض، علیه رژیم پهلوی شعارهای تندی سر دادند و ماموران گارد سلطنت هم که از چند روز قبل، رفت و آمد دانشآموزان و دانشجویان به خیابانهای اطراف و محوطه داخلی دانشگاه را زیر نظر داشتند، تحملشان را از دست دادند و جواب شعارها را با شلیک گلولههای مسلسلها دادند و آنان را به رگبار بستند و دهها نفر را به شهادت رساندند.
ناصر مقدم آخرین رییس ساواک با یادآوری خاطره دیدارش با محمدرضا شاه چند روز قبل از ۱۳ آبان ۱۳۵۷ در کتاب خاطراتش نوشت: «شاه گفت با توجه به این که حکومت شریفامامی موفق نبوده و هرگونه تلاش مینماییم بینتیجه است، لذا تنها راهحل وجود یک دولت نظامی است. ما مذاکراتی با سفرای آمریکا و انگلستان داشتیم. آنها نیز این مسئله را تأیید و پشتیبانی مینمایند. لذا تصمیم گرفتهام یک دولت نظامی روی کار بیاید و بلافاصله اشاره به ازهاری نمود که شما رییس دولت خواهید بود.»
ابعاد سیاسی و اجتماعی حادثه خونین قتلعام دانشآموزان و دانشجویان در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ به حدی حساس و تند شد که فردای روز واقعه - ۱۴ آبان - روزنامه اطلاعات نوشت: «وزیر علوم و آموزش عالی، دکتر ابوالفضل قاضی طی نامهای به آقای نخستوزیر استعفای خود را در اعتراض به وقایع دیروز دانشگاه تهران اعلام کرد. وی نوشت: «با این وضع نمیتوان به خدمت ادامه داد.»
در پی این اتفاق و بالا گرفتن اختلافات داخلی، انسجام کابینه جعفر شریفامامی از هم پاشید و کابینه در همان روز سقوط کرد.
پیام امام
آیتالله العظمی سید روحالله موسوی خمینی رهبر نهضت اسلامی سه روز بعد از جنایت ۱۳ آبان و دو روز بعد از تبعید از عراق به فرانسه، در بزرگداشت اقدام دانشآموزان و دانشجویان تهرانی در پیامی مکتوب به مردم، آغاز سال تحصیلی ۱۳۵۷ – ۱۳۵۸ را به محصلان علوم دینیه و دانشجویان دانشگاهها و دانشآموزان تبریک گفتند.
ایشان در این پیام که در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۵۷ نوشتند، خاطرنشان کردند: «من با تأیید خداوند متعال و تمسک به مکتب پر افتخار قرآن، به شما فرزندان عزیز اسلام مژدۀ پیروزی نهایی میدهم؛ به شرط اینکه نهضت بزرگ اسلامی و ملی ادامه یابد و پیوند بین شما جوانان برومند اسلام ناگسستنی باشد؛ و به شرط آگاهی از حیلههای استعمارگران راست و چپ و جنود ابلیسی آنان و مهرههایی به اسم شاه و دولت و وزیر و وکیل که به جان ملت مستضعف افتادهاند و خون آنان را میمکند.
هان، ای عزیزان من! در محیط مدارس و دانشگاهها و دانشسراها آگاهانه و متعهد بپاخیزید و به هم پیوندید و برای نجات اسلام و کشور کوشش کنید و قبل از هر چیز عملا از احکام پر ارج اسلام که سعادت ملتها را بیمه نموده است پیروی کنید و جناحهایی را که در اثر تبلیغات اجانب، فریب خورده و بعضی مکتبها را پذیرفتهاند و یا به آنها تمایل پیدا کردهاند، از حیله دشمن آگاه کنید و جنایتهای سران حیله باز مکتبهای منحرف را افشا کنید و برای نجات کشور از تفرقه و تشتت، سخت احتراز کنید و با صراحت خواستههای ما را که خواست همۀ مستضعفین است به آنان گوشزد کنید و شعار ما را که شعار ملت محروم و مظلوم است به آنان پیشنهاد کنید، باشد که با شناخت صحیح به شما بپیوندند.
و از طرف من به آنان بگویید اسلامیکه شما از زبان دیگران یا ناآشنایان به مکتب قرآن شنیدهاید و یا منحرفان تفرقهطلب و عمال استعمارگران به شما معرفی کردهاند، اسلام نیست. بیایید اسلام عزیز را از دانشمندان آشنا به منطق قرآن بشنوید و در آن، چیزی را که بالاتر از آمال و افکار شماست بیابید و گول مبلغان استعمارگران را مخورید؛ یک نظر سطحی به وضع سران اینگونه کشورها کافی است که شما را بیدار کند.
ای فرزندان ایران! پیوندتان را با ملت بزرگمان که تنها میخواهد روی پای خود بایستد و هیچ گونه گرایشی به شرق و غرب نداشته باشد و به همین مناسبت مورد هجوم چپ و راست قرار گرفته است و هر روز شاهد کشتار دسته جمعی آنان به دست شرق و غرب هستیم، مستحکمتر کنید و با شعار واحد توحیدی، دست جباران و غارتگران بینالمللی را از مخازن غنی خود کوتاه کنید و با دست یافتن به مخازن بزرگ و کوتاه کردن دست زمامداران، کرسینشینان خیانتکار، با همت ملت بزرگ به ادارۀ کشور بپردازید؛ و سرمایههای عظیمیکه امروز به دست دزدهای غارتگر بینالمللی و دودمان پهلوی و بستگان آنان و هیأت حاکمه و دیگران تباه میشود، در راه صلاح و خیر ملت و مملکت به کار اندازید. بساط هرج و مرج و اسراف و هرزهگریها را به برکت حکومت اسلامی در هم پیچید و کشور خود را نجات دهید و به خدای بزرگ اتکال کنید که نگهدار و معین شماست.
اکنون به خواستههای ابتدایی و مقدماتی ما، که رسیدن به سعادت و آزادی و استقلال و حکومت عدل اسلامی بدون آن ممکن نیست و به سدهایی که باید از سر راه برداشته شود، توجه کنید:
۱ـ برچیده شدن نظام شاهنشاهی، که در طول تاریخ، تمام تیرهروزیهای ملت مستضعف به دست شاهان و به خاطر نظام شاهنشاهی بوده است و ستمکاریهای آنان روی تاریخ را سیاه نموده است و نمونهاش در عصر حاضر، شاه است که کشور را به سرعت به سوی سقوط میکشاند. موافقت با نظام شاهنشاهی چه به صراحت و چه به وسیلۀ طرحی که لازمهاش بقای آن است، خیانت به اسلام و قرآن کریم و مسلمین و ایران است و هر کس با هر اسم با آن روی موافقت نشان دهد مطرود و اجتناب از او لازم است.
۲ـ بیرون راندن تمام عناصری که در زمان سلطنت پهلوی متصدی امور مهمۀ کشور بودهاند مثل وزارت و وکالت که اینان بدون استثنا شریک جرم و آلت اجرای مقاصد اجانب با شاه بودهاند و باید از تصدی امور کشور برکنار باشند و محاکمه و مجازات شوند و فرقی نیست بین موافقین دولت و آنان که با فرصت طلبی و فریبکاری، خود را به صورت مخالف در آوردهاند و به فریاد برخاستهاند، و آنان که دم از انتخابات آزاد و عمل به قانون اساسی میزنند؛ زیرا تمام اینها کوشش دارند با این نغمههای شیطانی، شاه را حفظ کنند و بساط سوء استفاده را ادامه و رونق دهند، و غارتگران بینالمللی را در چپاول مخازن ما کمک کنند.
۳ـ در همه حال، شعار ما قطع ایادی اجانب راست و چپ از سر کشور است؛ زیرا رشد و استقلال و آزادی با وجود دخالت اجنبی از هر جنس و مسلک و مکتب، در هر امری از امور کشور، اعم از سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و نظامی خواب و خیالی بیش نیست و هر کس در هر مقامی و به هر صورتی اجازۀ دخالت اجانب را در وطن عزیز ما، چه با صراحت و چه به وسیلۀ طرحهایی که لازمهاش ادامۀ تسلط اجنبی یا ایجاد تسلط تازه ای باشد بدهد، خائن به اسلام و کشور است، و احتراز از او لازم است؛ زیرا اگر دخالت اجانب ـ خصوصا امریکا، شوروی، انگلیس ـ وجود داشته باشد، هر رژیمیکه روی کار بیاید تنها آلتی خواهد بود برای عقب نگه داشتن ملت و ادامۀ بدبختیها و محرومیتها از یک طرف، و چپاولگریها و قلدریها از طرف دیگر.
عوض شدن مهرهها گرچه ممکن است موقتا اوضاع را بهتر از حال حاضر کند، ولی تأثیری در سرنوشت ما ندارد، زیرا تمام بدبختیها و گرفتاریهای مسلمین از دخالت اجانب در مقدرات آنان است. اینها اجمالی است از خواستههای مقدماتی ما و خواستههای اصلی پس از طی این مرحله عرضه میشود و به خواست خدای تعالی و با ادامۀ نهضت ملی اسلامی با کمال قدرت اجرا خواهد شد و اما وظیفۀ ما و شما دانشجویان و دانشآموزان و طلاب علوم دینیه:
۱ـ اگر از استادان و دبیران و سران قوم، انحرافی از مقاصد ملی و دینی که سرنگونی رژیم پوسیده در رأس آن است دیدید، شدیدا اعتراض کنید و راه ملت را که راه خداست به آنان پیشنهاد کنید، و در صورتی که نپذیرفتند، از آنان احتراز کرده و صریحا مقاصد منحرف آنان را برای مردم مظلوم شرح دهید؛ که اینها خائن به دین و ملت و کشورند و میخواهند شاه و اربابان او و چپاولگران بینالمللی به غارتگری خود ادامه دهند و ملت را به حال فقر و عقب ماندگی نگه دارند.
۲ـ طلاب علوم دینی و دانشجویان با هم روابط دوستانه و فعالانه داشته باشند و بر اساس به دست آمدن استقلال و آزادی و خلع ید غاصبان از حقوق ملت در تمام ابعادش، به سایر طبقات ملت بپیوندند.
۳- شما و ما و سایر قشرها مکلفیم به ارتش بفهمانیم که باید زنجیر تسلط اجانب را با قدرت نظامی پاره کند و به ملت بپیوندند و کشور را از ننگ فرمانروایی مستشاران اجانب برهانند زیرا صلاح دین و دنیای همگی در آن است و بدون سرنگونی رژیم شاه، نجات امکان ندارد.
باید ارتشیان را آگاه گردانید که شاه و عمال سرسپردۀ او، شما را در راه مقاصد شوم خود و ابرقدرتها و (غارتگرانِ ضعفا) به خدمت میگیرد، که حفظ منافع اجانب و همدستی با اسرائیل نمونۀ آن است و کشته دادن و ننگ از آنِ شماست و حفظ مقام و ادامۀ ستمگری و غارتگری از آنِ او و ستمگران است. هلاکت و برادرکشی، نصیب درجهداران جوان و سربازان است و استفاده و عیاشی برای دیگران. باید خود را از شر شاه نجات دهند و شاهد پیروزی را در آغوش کشند.
شما ای طبقۀ جوان ارتش، بپاخیزید و کشور خود را از زبونی و ذلت نجات دهید و دست غارتگران را کوتاه کنید و شرف و عزت را برای خود به یادگار بگذارید و سعادت دو دنیا را بیمه کنید. و وظیفۀ دانشجویان است که در محیط دانشگاه هر چه بیشتر ارتش را برای یک قیام همگانی تشویق و ترغیب کنند، و آنان را برادر خود بنامند و با صدای بلند از آنان سؤال کنند: آیا جواب گل، گلوله است!؟
۴ـ بسیار هوشمندانه به مسائل روز نظر کنید و گول خدعههای دستگاه شاه را که با طرحهای مختلف میخواهد ایجاد نفاق کند نخورید زیرا از قراری که شنیده میشود، میخواهند گروهی از دست نشاندگان و مأمورین شاه را وادار کنند و در دانشگاهها شعارهای کمونیستی بدهند تا مردم را از خطرات آن بترسانند. «حزب توده» حزب کثیف مرتبط به دستگاه شاه است و تمام شعارها و نمایشها برای سست کردن نهضت اسلامی و نجات شاه از سقوط و برقرار داشتن دستگاه چپاول و پایدار ماندن چرخهای سوء استفاده از مخازن ملت محروم است، شما دانشجویان عزیز موظفید این نقشۀ شیطانی را نقش بر آب کنید.
۵ـ شما دانشجویان موظف هستید که از قیام حق طلبانه و مردانۀ قشرهای کارگر و کارمندان محروم و مسلمان ایران که به اعتصاب کشیده شده است پشتیبانی کنید. اینان مسلمانان محرومی هستند که از حق کشی رژیم شاه به تنگ آمدهاند و برای احقاق حق و همگامی و همدردی با سایر برادران خود به پا خاستهاند و همه میدانید تا رژیم فعلی سر کار است، عدالت اجتماعی و رسیدگی به حال زحمتکشان محروم، امری است که جامۀ عمل به خود نمیپوشد.
به آنان از من بگویید که گول دستگاه فریبکار را نخورید و دست از اعتصابات نکشید و نهضت اسلامی خود را ادامه دهید، تا با خواست خدا دست غارتگران حقوق شما و سایر ملت را قطع و به برکت حکومت اسلامی به عدالت حقیقی و برخورداری از نعمتهای الهی نایل شوید و به آنان تذکر دهید: در اعتصابات خود پشتکار به خرج دهید و شعارهای اسلامی خود را هر چه بیشتر گسترش دهید و اتکال به خدای تعالی نموده و مطمئن باشید پیروزمندانه به حقوق حقۀ خود میرسید».
آمار شهدای ۱۳ آبان
ساواک نیز در گزارشی از تداوم استمرار تظاهرات دانشآموزان و دانشجویان تهرانی در روزهای بعد از ۱۳ آبان نوشت: «ساعت ۱۰:۲۰ یکشنبه چهاردهم آبان ۱۳۵۷ در خیابان ادیب الممالک مقابل مسجد سنگی میتینگی علیه رژیم و دولت ... تشکیل [شد] و پس از این که دبیرستانهای وهابی، دانش، رهنما و کلیه مدارس اطراف را تعطیل و دانشآموزان را که حدود ۲۰۰۰ نفر میشدند جمع نمودند، در وسط خیابان چهارپایهای گذاشتند و شخصی به نام مجتبی فرآورده بالای آن رفت و اظهار داشت: «ما امروز برده آمریکا هستیم و باید حتما از این بردگی نجات بیابیم. باید مسلح شویم و بجنگیم. ما امروز اسلحه در اختیار داریم. لکن منتظر دستور خمینی میباشیم» و سپس افزود: «امروز باید به دانشگاه برویم و تا میتوانیم در مسیر خود دست به اموال خارجیها و آمریکاییها بزنیم. همان طور که آنها ما را میکشند ما هم بدین طریق انتقام خود را میگیریم.» و سپس افزود: «روز شنبه بر اثر حمله بیرحمانه ارتش به دانشگاه حدود ۶۵ نفر کشته شدهاند و در این حال همه مردم را به گریه انداخت و از احساسات مردم استفاده کرد.»
منابع:
صحیفه امام، جلد ۳، ص ۴۸۳- ۴۸۸
صحیفه امام، ج ۴، صص ۳۰۸-۳۱۰
مرکز اسناد انقلاب اسلامی، حجتالاسلام روحالله حسینیان، یک سال - بهمن ۱۳۵۶ تا بهمن ۱۳۵۷- مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه