به گزارش پایگاه خبری دانا، علی قدردان در کانال شخصی خود نوشت:
چند ماهی است که فضای دانشآموزی پر شده از کارتهای کیمدی، کارتهایی که فارغ از وارداتی و نامناسب بودن الگوهای آن، ساز و کار پانزی و بختآزمایی دارد. همزمان و کمی بعد بازیای مرسوم شد که سنتیتر بود. این بازی تحت عنوان "گل یا پوچ" رواج پیدا کرد. فارغ از هر تحلیلی، چند نکته حائز اهمیت است:
۱. توان ویروسی شدن توسط پلتفرمها: این بازیها و کارتها به راحتی در فضای مجازی منتشر میشوند، جایی که سیستم آموزشی رسمی توان مقابله با این پدیدهها را ندارد. در عصری که فضای دیجیتال به سرعت در حال تغییر است، پلتفرمها از قدرتهای عظیمی برخوردارند که میتوانند هر چیزی را در عرض چند ساعت به یک پدیده ویروسی تبدیل کنند.
۲. چرا جامعه دانشآموزی ما آنقدر اسیر است؟ چرا این نسل به راحتی تحت تأثیر جریانهای روز قرار میگیرد و از یک موج به موج بعدی میرود؟ دیروز فوتبال، امروز کیمدی، فردا گل یا پوچ و پس فردا یک عنصر وارداتی دیگر. آیا این نسل در آینده توان مقاومت در برابر بیگانهها و جریانهای خارجی را خواهد داشت؟ نسلی که ما به او نیاموختیم نباید با هر موجی حرکت کند و با هر جریانی به غلیان بیاید!
۳. بازی "گل یا پوچ" و تربیت به سبک "وزش باد": در این بخش، به بررسی برخی از نکات آسیبزای بازی گل یا پوچ که نماد تربیت غیررسمی به سبک "وزش باد" است میپردازیم.
آسیبهای بازی "گل یا پوچ":
۱. تقویت فریب و دروغ: در این بازی، پنهان کردن حقیقت و فریب دادن دیگران بخش جداییناپذیر است. این میتواند به نرمالسازی دروغگویی و رفتارهای غیرصادقانه در ذهن کودکان منجر شود.
۲. اختلال در تمرکز بر یادگیری: وقتی زمان زیادی صرف بازیهایی مانند "گل یا پوچ" میشود، ممکن است کودکان از یادگیری و فعالیتهای مفید باز بمانند و به رقابتهای بیفایده یا ناسالم کشیده شوند.
۳. تشویق به رقابت ناسالم: در این بازی، به جای همکاری، رقابت برای "بردن" و فریب دادن دیگران تقویت میشود که میتواند روحیه همدلی و دوستی را تضعیف کند.
۴. زمینهسازی برای قمار: نسخههای آنلاین یا رقابتی این بازی میتوانند کودکان را به سمت رفتارهای شبیه به قمار سوق دهند که در آینده ممکن است منجر به مشکلات مالی و اعتیاد به شرطبندی شود.
۵. کاهش تعاملات سالم: اگر کودکان وقت خود را به بازیهای ساده و بدون هدف اختصاص دهند، ممکن است از فرصتهای یادگیری مهارتهای جدید یا تجربه فعالیتهای چالشبرانگیز محروم شوند.
۶. خطرات روانی و احساسی: شکستهای پیدرپی در بازی میتواند به کاهش اعتماد به نفس و استرس منجر شود، بهویژه برای کودکانی که توانایی تحلیل موقعیتها را ندارند.
۷. تقویت وابستگی به سرگرمیهای ساده: تکرار بازیهای ساده مانند "گل یا پوچ" میتواند کودکان را به سمت وابستگی به سرگرمیهای سطحی سوق دهد و از آنها مهارتهای تفکر عمیقتر را بگیرد.
۸. تصمیمگیری بر اساس حدس و گمان: بازی به جای استفاده از تحلیل منطقی، تصمیمگیریها را به حدس و گمان وابسته میکند. این امر میتواند به ایجاد عادتهای نادرست در تصمیمگیری و تحلیل اطلاعات در زندگی واقعی منجر شود.
برای پیشگیری از این آسیبها، لازم است والدین و مربیان توجه ویژهای به نوع بازیهایی که کودکان انجام میدهند داشته باشند و آنها را به سمت بازیهای خلاقانه و یادگیری مهارتهای مفید هدایت کنند.