به گزارش پایگاه خبری دانا، گروه دانش و فناوری؛ هنگامی که نام اسپیسایکس بر زبان میآید، ذهن ناخودآگاه به سمت راکتهای فالکون و پرتابهای دیدنی میرود. اما در پشت این پرده نمایشی، یک هدف غایی و بلندپروازانه نهفته است که موتور محرکه اصلی شرکت از ابتدا بوده: تبدیل انسان به یک گونه چندسیارهای و ساخت یک شهر پایدار در مریخ. این چشمانداز که گاه از زبان ایلان ماسک با جزئیات شگفتانگیزی میشود، مرز بین علم، مهندسی و رویاپردازی محض را محک میزند. اما سوال اینجاست: آیا این یک نقشه راه عملی است یا صرفاً یک «داستان علمی» جذاب برای جذب سرمایه و استعداد؟
ستونهای اصلی رویای مریخی: از استارشیپ تا اقتصاد پایدار
اسپیسایکس برای تحقق این رؤیا، استراتژی خود را بر چند پایه استوار کرده است:
وسیله نقلیه: استارشیپ.
این غول فولاد ضدزنگ، قلب برنامه است. قرار است یک سامانه حملونقل کاملاً قابل استفاده مجدد و فوقالقدرتمند باشد که بتواند صدها تن محموله و دهها مسافر را در هر سفر به مریخ برساند. موفقیت آن در گرو حل چالشهای بیشماری از جمله سوختگیری مجدد در مدار، ورود به جو مریخ و فرود ایمن است.
اقتصاد خودگردان:
ماسک بارها تأکید کرده که برای پایدار بودن، شهر مریخی نمیتواند وابسته به زمین باشد. این یعنی ایجاد یک چرخه کامل اقتصاد و زندگی: استخراج منابع محلی (مانند آب از یخهای زیرسطحی و CO₂ از جو برای تولید سوخت و اکسیژن)، کشاورزی در گنبدهای تحت فشار، و ایجاد صنایع اولیه. این بزرگترین و سختترین قسمت ماجراست.
تأمین مالی:
هزینه چنین پروژهای نجومی است. استراتژی اسپیسایکس، استفاده از درآمدهای تجاری دیگر (مانند پرتاب ماهوارهها، پروژه استارلینک و سفرهای ماه) برای تأمین بخشی از هزینههای توسعه استارشیپ است. به عبارتی، آنها میخواهند «با فروش بلیط برای ایستگاه بعدی، پول ساخت قطار به مقصد نهایی را به دست آورند».
دیوارهای بلند واقعیت: چالشهایی که باید فتح شوند
اگرچه فناوری در حال پیشرفت است، اما موانع پیشرو عظیم و چندبعدی هستند:
چالشهای فنی:
تابشهای کیهانی و خورشیدی در طول سفر ۹ ماهه و روی سطح مریخ (که جو و میدان مغناطیسی محافظتی ضعیفی دارد)، تهدیدی جدی برای سلامت انسان است. غبار مریخی که فوقالعاده ریز و ساینده است، میتواند هرگونه مکانیزم و سیستم تنفسی را از کار بیندازد. همچنین، مهندسی سازههای امن و پایدار در شرایط گرانش ضعیف (۳۸٪ زمین) و فشار جوی ناچیز، کاری عظیم است.
چالشهای انسانی:
فرستادن انسان به محیطی آنقدر خشن و دور، تنها یک ماجراجویی نیست. مسائل روانی زندگی در یک محیط بسته و دور از وطن، محدودیتهای پزشکی در عدم دسترسی به یک بیمارستان مجهز، و پرسشهای اخلاقی درباره زندگی دائم در آنجا، نیازمند راهحلهایی هستند که هنوز در مراحل اولیه تحقیقاند.
چالشهای قانونی و سیاسی:
معاهده فضای بیرونی ۱۹۶۷ میگوید هیچ کشوری نمیتواند ادعای مالکیت اجرام آسمانی کند. پس «شهر» تحت حاکمیت چه کسی خواهد بود؟ قوانین، مالکیت و مسئولیتها چگونه تعریف میشوند؟ اینها سوالاتی است که جامعه جهانی هنوز پاسخی برای آن ندارد.
واقعیت یا داستان؟ یک تحلیل میانه
احتمالاً پاسخ در جایی بین این دو قرار دارد. به عنوان یک برنامه مهندسی محض، پروژه مریخ اسپیسایکس غیرممکن به نظر نمیرسد.آنها با فرهنگ شکست سریع و یادگیری، موانع را یکی پس از دیگری کنار میزنند. پرتابهای آزمایشی استارشیپ، هر کدام یک گام به جلو هستند.
اما تبدیل آن به یک «شهر» خودکفا با جمعیت یک میلیون نفر تا نیمه قرن، به شدت خوشبینانه و نزدیک به داستانپردازی است. این زمانبندی احتمالاً بارها به تأخیر خواهد افتاد. آنچه محتملتر است، ایجاد یک پایگاه تحقیقاتی دائمی و کوچک شبیه به ایستگاه فضایی بینالمللی اما در مریخ — در دهههای آینده است. این پایگاه میتواند میزبان دانشمندان و فضانوردان باشد و به تدریج، با توسعه فناوریهای حیاتپذیری، گسترش یابد.
در نهایت، اهمیت تلاش اسپیسایکس فراتر از موفقیت یا شکست در زمانبندی اعلامشده است. آنها با مطرح کردن این چشمانداز جسورانه، بازار، ذهنیت و فناوری را به جلو راندهاند. آنها صنعت فضایی را از رکود خارج کرده و دوباره رویای بزرگ را به جریان اصلی بازگرداندهاند. حتی اگر شهر مریخ تا ۲۱۰۰ محقق شود، تاریخ به اسپیسایکس به عنوان موتور محرکه این سفر بزرگ نگاه خواهد کرد. بنابراین، شاید بهتر باشد بگوییم: این یک واقعیت علمی در حال تکوین است که با زبان یک داستان علمی هیجانانگیز روایت میشود. و همین روایت است که نسل جدیدی از مهندسان، دانشمندان و رویاپردازان را به میدان میکشد.