تعداد نظرات: ۱ نظر
درچهاردهمین روز خزان 1392خبری سخت مرا آزرد.خبرکوتاه بود:دکترمعتمدنژاد به دیارباقی شتافت.کوتاه بود وکوبنده،تمام خاطرات خوب شاگردی ام را غم واندوه پوشاند وکلمات سربی پیاپی از آسمان بارانی تهران برسر ورویم باریدن گرفت.اشک مدام نه از دو دیده که از قلب اندوهگینم.قلبی که مالامال عشق استاد است همنوا با ابر پاییزی سرازیرشد.اکنون استاد مهربان ما بی خبر مارا تنها گذاشت ورفت...
قراربود همین شنبه 16 آذر اورا که دیگر دراغمایی سهمگین فرورفته بود دوباره بیدارکنیم :مراسم نکوداشت در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی.
دکترهادی خانیکی یک شنبه گذشته سر میز ناهار دردانشکده خبر نکوداشت راداد.اما دریغ ودرد که شنبه نکوداشت ؛بی او به شنبه عزا مبدل شد.
این سوگ عظیم را به خانواده خوب استادم به ویژه به برادر عزیزم وحید معتمدنژاد تسلیت می گویم وخودم را در این سوگ عظیم با خانواده ارتباطات ایران به ویژه همکلاسی هایم در ارشد ودکتری وهمکارانم درهیات علمی شریک می دانم وازخدای بزرگ برای آن استادهمام آمرزش ورحمت وبرای بازماندگان صبر جمیا واجر جزیل خواستارم.
قراربود همین شنبه 16 آذر اورا که دیگر دراغمایی سهمگین فرورفته بود دوباره بیدارکنیم :مراسم نکوداشت در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی.
دکترهادی خانیکی یک شنبه گذشته سر میز ناهار دردانشکده خبر نکوداشت راداد.اما دریغ ودرد که شنبه نکوداشت ؛بی او به شنبه عزا مبدل شد.
این سوگ عظیم را به خانواده خوب استادم به ویژه به برادر عزیزم وحید معتمدنژاد تسلیت می گویم وخودم را در این سوگ عظیم با خانواده ارتباطات ایران به ویژه همکلاسی هایم در ارشد ودکتری وهمکارانم درهیات علمی شریک می دانم وازخدای بزرگ برای آن استادهمام آمرزش ورحمت وبرای بازماندگان صبر جمیا واجر جزیل خواستارم.