در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۵۵۲۸۹
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۰
نویسنده: محمود ابراهیمی سعید
چمران وقتی در دانشکده فنی تهران تحصیل می کرد از استاد خود مهدی بازرگان نمره 22 را در درس ترمودینامیک دریافت کرد. او حتی وارد سیاست هم شد؛ با این وجود چمران یک چریک هم بود. او نقاشی می کرد و می نوشت و مجسمه می ساخت و عکاسی هم می کرد.

گروه راهبرد- خبرگزاری دانا: بعضی ها گویی خون خرد و خداخواهی همه تاریخ را به ارث برده اند. مردانی هستند که معیارهای نوینی از غیرت و صلابت را به نام خود ثبت می کنند و با همه سادگی، ابعاد پیچیده ای در روحشان نهفته است. وقتی مصطفی چمران ساوجی در سرپولک تهران پا گرفت، تصور اینکه روزی در دانشگاه بروکلی آمریکا جزو معدود افراد فارغ التحصیل رشته فیزیک پلاسما و الکترونیک در زمان خود باشد، سخت بود. چمران وقتی در دانشکده فنی تهران تحصیل می کرد از استاد خود مهدی بازرگان نمره 22 را در درس ترمودینامیک دریافت کرد. او حتی وارد سیاست هم شد؛ با این وجود چمران یک چریک هم بود. او اسلوب چریکی خود را از لبنان تا خوزستان و کردستان به نمایش گذاشت. اما با این ابعاد علمی و سیاسی و چریکی، روح لطیف و هنرمندی هم داشت. او نقاشی می کرد و می نوشت و مجسمه می ساخت و عکاسی هم می کرد.

مهدی چمران برادر شهید چمران که در نشست روز جوان به مناسبت میلاد حضرت علی اکبر(ع) در حسینه الزهرای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی سخنرانی می کرد، دست نوشته ای از شهید چمران را قرائت کرد که در سال 57 برای مادرش نگاشته شده بود:

«مادر روزی که از ایران می رفتم 22 سال پیش در گوشم گفتی من با شیره جانم تو را بزرگ کردم هیچ چیز از تو نمی خواهم فقط می خواهم که خدا را فراموش نکنی. من که بعد از 22 سال بر می گردم به تو می گویم حتی برای یک لحظه حتی در آمریکا خدا را فراموش نکردم.»

دو نمونه دیگر از دست نوشته های شهید چمران، که نشان از حس عرفانی او دارد:

«ای خدا، من باید از نظر علم از همه برتر باشم تا مبادا که دشمنان مرا از این راه طعنه زنند. باید به آن سنگدلانی که علم را ﺑﻬانه کرده و به دیگران فخر می فروشند ثابت کنم که خاک پای من هم نخواهند شد. باید همه آن تیره دلانِ مغرور و متکبر را به زانو درآورم، آنگاه خود خاضعترین و افتاده ترین فرد روی زمین باشم.»

«به دریا نگاه کردم،امواج و احساسات تو را دیدم که به سینه آب موج می زد.

به آسمان خیره شدم،طیران و معراج تورادیدم که تا بی نهایت ادامه داشت.

بر سینه های ابر سفید،همچون فراشی پاک گذر کردم،صفا و پاکی و خلوص تو را احساس کردم.

در آغوش ابرها فرو رفتم،احساس کردم که در آغوش پاک تو ،همه عالم را فراموش کرده ام،جز عشق ،جز لطف،جزصفا وخلوص،جزموج محبت،چیزی احساس نمی کنم.

خدایا! توراشکر می کنم که به من عرفان دادی تا همه فشارهاو دردها را تحمل کنم،همه دنیا را پشیزی شمارم،حیات را به قطره ای اشک تقدیم کنم.

خدایا تورا شکر می کنم که بی نهایت را خلق کردی و ما را از محدوده زمان و مکان آزاد نمودی و به بی نهایت اتصال دادی.

خدایا تو زیبایی را خلق کردی و در غروب افتاب،مخرجی برای تسهیل دردها و غم ها و انتقال ان ها به زیبایی و عرفان و در طلوع صبح ،حیات و نشاط و عظمت و مبارزه و زیبایی در غروب .»
 
زندگینامه دکتر چمران
تـولد و تحصیلات:
دکتر مصطفی چمران در سال 1311 در تهران، خیابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، سرپولک متولد شد. وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز کرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1336 در رشته الکترومکانیک فارغ‏التحصیل شد و یک‏سال به تدریس در دانشکده فنی پرداخت. وی در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به امریکا اعزام شد و پس از تحقیقات ‏علمی در جمع معروف ‏ترین دانشمندان جهان در دانشگاه کالیفرنیا و معتبرترین دانشگاه امریکا –بروکلی- با ممتازترین درجه علمی موفق به اخذ دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما شد.
در آمریکا:
در امریکا، با همکاری بعضی از دوستانش، برای اولین‏بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایه‏ریزی کرد و از موسسان انجمن دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا و از فعالان انجمن دانشجویان ایرانی در امریکا به شمار می‏رفت که به دلیل این فعالیت‏ها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع می‏شود. پس از قیام خونین 15 خرداد سال 1342 به همراه بعضی از دوستان مومن و هم‏فکر، رهسپار مصر می‏شود و مدت 2 سال، در زمان عبدالناصر،‌ سخت‏ترین دوره‏های چریکی و جنگ‏های پارتیزانی را می‏آموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته می‏شود و مسوولیت تعلیم چریکی مبارزان ایرانی به عهده او گذاشته می‏شود.
در لبنـان:
بعد از وفات عبدالناصر، ایجاد پایگاه چریکی مستقل، برای تعلیم مبارزان ایرانی، ضرورت پیدا می‏کند و لذا دکتر چمران رهسپار لبنان می‏شود تا چنین پایگاهی را تاسیس کند.
او به کمک امام موسی‏صدر، رهبر شیعیان لبنان، حرکت محرومین و سپس جناح نظامی آن، سازمان «امل» را پیاده می‏کند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران:
دکتر چمران با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بعد از 23 سال ، به وطن باز می‏گردد. همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب می‏گذارد؛ خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی می‏پردازد و همه تلاش خود را صرف تربیت اولین گروه‏های پاسداران انقلاب در سعدآباد می‏کند.
وزارت دفاع و مجلس:
دکتر مصطفی چمران در اولین دور انتخابات مجلس شورای اسلامی، از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد. دکتر چمران بعد از این پیروزی بی‏نظیر به تهران احضار شد و از طرف امام‏خمینی(ره)، به وزارت دفاع منصوب گردید.
در کردستـان:
در ناآرامی‌های کردستان برای مقابله احزاب کرد، به آن منطقه رفت. گردنه قلعه‌حصار، بین راه ارومیه و سرو، به دست معترضان افتاده بود و نیروهای ژاندارمری و داوطلب محلی پس از دادن تلفات زیاد عقب‌نشینی کرده بودند؛ وی در اولین حرکت نظامی خود به همراه فلاحی، فرمانده نیروی زمینی ارتش، در حالی که کلاشینکف به دست گرفته بود و پیشاپیش نیروهای نظامی حرکت می‌کرد و راه را برای عبور تانک ها باز می‌نمود، در درگیری‌های گردنه مزبور شرکت کرد.
در خوزستـان:
ایجاد واحد مهندسی فعال توسط شهید چمران برای ستاد جنگ‏های نامنظم یکی از این برنامه‏ها بود که به کمک آن، جاده‏های نظامی به سرعت در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپ‏های آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول حدود 20 کیلومتر و عرض یک متر در مدتی حدود یک‏ماه، آب کارون را به طرف تانک‏های دشمن روانه ساخت، به طوری که آنها مجبور شدند چند کیلومتر عقب‏نشینی کنند و سدی عظیم مقابل خود بسازند و با این عمل فکر تسخیر اهواز را برای همیشه از سر به دور دارند.

شهـادت:
در سال ۱۳۵۹ چمران در نبردی که برای آزادسازی سوسنگرد درگرفته بود مجروح شد؛ او با کامیونی که از دشمن به غنیمت گرفته بود، خود را به بیمارستان رساند و بستری شد؛ اما بیش از یک شب در بیمارستان نماند و پس از آن به مقر ستاد جنگ‌های نامنظم رفت. وی دوباره در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ هنگام معرفی و توجیه فرمانده جدید محور دهلاویه به جای «ایرج رستمی»، در خط مقدم نبرد، بر اثر اصابت ترکش خمپاره ۶۰  از ناحیه سر زخمی شد. کمک‌های اوّلیه بر روی او در بیمارستان سوسنگرد انجام گرفت و آمبولانس به اهواز شتافت؛ ولی پیکر بی‌جان او به اهواز رسید. آرامگاهش در بهشت زهرا قرار دارد و فاقد سنگ مزار می‌باشد.

ارسال نظر