در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۵۶۱۷۰
تاریخ انتشار: ۲۷ تير ۱۳۹۲ - ۱۲:۲۱
یک باستان شناس:
یک باستان شناس می گوید اشیای باستانی که سال 90 از لندن به ایران بازگردانده شده، فاقد ارزش باستان شناختی است.

به گزارش گروه ایرانشناسی خبرگزاری دانا(دانا خبر) به نقل از خبرآنلاین، دکتر لیلا پاپلی یزدی، درباره 118 شی تاریخی که از سنگ صابونی درست شده و گفته می شود در سال 83 به صورت غیرقانونی و قاچاق از ایران خارج شده بود و گالری برکت لندن آنها را به سازمان میراث فرهنگی در سال 90 تحویل داد، توضیح می دهد این اشیا به دلیل خروج غیر قانونی و عدم امکان لایه نگاری آنها، فاقد ارزش تاریخی است و شاید تنها ارزش نماشگاهی داشته باشد. گفتنی است این اشیا تا دهم خردادماه گذشته در موزه ملی ایران در قالب نمایشگاهی با عنوان «جلوه های جاودانی» به نمایش گذاشته شده بود و هنگام بازگشت این اشیا به کشور نیز محمود احمدی نژاد به همراه اسفندیار رحیم مشایی و رییس وقت سازمان میراث فرهنگی، از آنها بازدید کرده بودند. اکنون یک پژوهشگر دوره فرادکترا در دانشگاه فرای آلمان می گوید این اشیا، فاقد ارزش باستان شناختی است و اقدامات سازمان میراث فرهنگی برای پوشش رسانه ای به موضوع بازگشت آنها و ترتیب دادن نمایشگاه، جای سوال دارد.

شما در نشست نشانه باستان شناسی اعلام کردید اشیای بازگشت داده شده متعلق به تمدن جیرفت، فاقد ارزش باستان شناسی است. دلیل این سخن چه بود؟

در اکتشافات به جا مانده از تمدن جیرفت دو گروه شی در دست باستان شناسان است. یک گروه، آنهایی است که از حفاری های علمی به دست آمده و گروهی از اشیا نیز به صورت قاچاق از مردم کشف و ضبط شده و یا کشورهای دیگر، اشیا را به ایران بازگردانده اند. اشیای گروه دوم از منظر اینکه ما به آنها اعتماد باستان شناسی کنیم، فاقد "زمینه باستان شناسی" است. یعنی اشیایی که زمینه کاوش و پیدا شدنش را از دست داده باشد، قابلیت مطالعه باستان شناسی و علمی را نیز ندارد. چون شما نمی توانید بگویید این شی در کجا پیدا شده، در چه عمقی از خاک، در چه لایه ای و یا زمینه پیدا شدنش کجا بوده.

آیا معنی این حرف این است که اشیا، فاقد اهمیت و جعلی هستند؟

این شی ممکن است برای موزه داران قابل اهمیت باشد، ولی باستان شناسان کلا به اشیایی اعتماد می کنند که دارای شناسنامه باستان شناسی است. اشیای برگشت داده شده از لندن نیز ممکن است جعلی و غیر جعلی و یا شاید هم اصل باشند. ولی از لحاظ باستان شناختی چون فاقد زمینه است، قابلیت مطالعه اش را از دست داده و فاقد ارزش علمی تلقی می شود. در جیرفت، آقای دکتر مجیدزاده و همکارانشان، توانست حفاری علمی و مطالعات فراوانی انجام دهند و همچنین اشیای دارای شناسنامه و اعتبار علمی زیادی را جستجو کردند و امیدواریم باز هم بتوانند به مطالعات علمی خود به آن سایت بازگردند.

پس چطور می توان فهمید اشیایی که در حفاری های علمی به دست نیامده و مثلا حفاران غیر مجاز به دست آورده اند و یا عودت داده شده، شی باستانی هستند یا نیستند؟

در وجه تخصصی می توان اشیا را گاه نگاری کرد. با آزمایش این شی می توان گفت شی چقدر قدمت دارد، ولی تنها با گزارش حفاری علمی و لایه نگاری است که می توان قطعا اطمینان داشت این شی از کجا آمده، چه مشابهات و افتراقاتی با سایر اشیای مانند خود دارد و اصلا متعلق به کجا است. تعدادی از اشیایی که از لندن ارجاع شده، قابل مطالعه است و تعدادی نیز نیست. در چنین شرایطی، باستان شناسان به دنبال شناخت یک الگو در اشیا می گردند این الگو می گوید ما می توانیم به کدام شی اعتماد کنیم و به کدام یک اعتماد نداشته باشیم. در سطح مطالعات تخصصی درمورد تمدن جیرفت، این الگو به دست آمده و وجود دارد، ولی مساله اینجاست که لایه نگاری اشیای ارجاع شده از بریتانیا، را نداریم.

چرا لایه نگاری اینقدر در شناخت ارزش علمی یک شی باستانی مهم است؟

یک بحث این است که روی اشیا آزمایش کنید تا مثلا قدمت آنها را پیدا کنید. ولی یکی از اصلی ترین عملیات، این است که شی باستانی باید لایه نگاری شود. وقتی لایه نگاری می کنیم این شی دارای هویت می شود. همه کار باستان شناسان با لایه نگاری است. این کار بسیار پیچیده ای است، مانند ریاضیات می ماند. یکی از اشکالات باستان شناسان قرون 19 و 20 این است که لایه نگاری نمی کردند. یعنی لایه ای که شی در آن یافت شده و مطالعه ارتباط زمانی و مکانی آن لایه با لایه های بالا و پایین و اطرافش چگونه است. زمینه یافتن اشیا نیز باید مشخص شود که مثلا می تواند یک سازه معماری یا یک قبر باشد. به طور کلی هر پدیده باستان شناسی در رابطه با لایه های اطرافش معنا پیدا می کند و وقتی شما گزارش حفاری می خوانید، در لایه نگاری که مهمترین قسمت های گزارش حفاری، می توانید بفهمید این شی جه جایگاهی داشته است. ولی در اشیای قاچاق، یعنی چیزی که حاصل کار غیر باستان شناس است، ارتباط آن شی با محیطش قطع شده و نمی توانیم بفهمیم این شی در قصر یا خانه یا قبر بوده و چه ارزشی دارد. این یک شی تک افتاده است که فقط خصوصیات نمایشگاهی دارد و به درد موزه داران می خورد.

سازمان میراث فرهنگی بارها اعلام کرده این اشیا را با تلاش فراوان و اثبات حقانیت و مالکیت سازمان از کشورهای خارجی گرفته؟ چطور بدون لایه نگاری و مانند آن، می توان گفت این شی متعلق به کجاست که سازمان بتواند آن را به کشور برگرداند؟

تلاش برای بازگرداندن آثار تاریخی هر کشور، یک کار عادی و روتین سازمان های مرتبط است، شی وقتی قاچاق از کشور خارج می شود، در همه جای جهان اینطور است که به محض اینکه دولت مقصد بفهمد شی فاقد شناسنامه و مدارک قانونی است، از دولت مبدا می خواهد ماموران و باستان شناسانی را از اعضای کادر تخصصی خود برای معاینه آن اشیا بفرستد. این کاری معمول و روند عادی است و جزو وظایف میراث فرهنگی است. از این کار نمی شود استفاده تبلیغاتی کرد. کما اینکه پیش از دولت نهم، وقتی یک مومیایی در پاکستان یافته شد، از میراث فرهنگی خواستند برای مطالعه، کارشناس بفرستد و همکار پیش کسوت ما آقای کابلی تشریف برد، شی را دید و گزارش کرد.ما نیز این گزارش تخصصی را قبول داریم. این برای دولت ها، یک روال عادی است. ولی در دولت نهم و دهم این کار عادی را تبدیل به یک روال غیرعادی کردند و با بوق و کرنا جنبه تبلیغاتی به این موضوع دادند. درباره اشیای جیرفت قبل از اینکه کار مباحث معاینه تخصصی صورت گیرد، همه چیز را به رسانه ها آوردند. فقط آقای دکتر مجیدزاده سعی کرد کاری را که لوث شده بود، توضیح دهد. او گزارش فعالیت های خود از جمله حفاری ها در جیرفت را با جاپ یک ویژه نامه در فرانسه در سطح تخصصی مطرح کرد.

آیا دلیل شما برای اینکه می گویید اشیای مرجوع شده از لندن، فاقد ارزش است، همین نکته بود؟

یک بحث کلی در این باره وجود دارد. در 8 سال گذشته حوزه میراث فرهنگی به شدت تخصص زدایی شده، یعنی مدیران متخصص به کناری رانده شدند و مدیریت ها به انسان هایی از حوزه های غیر مرتبط واگذار شده و اتفاقی که افتاده این است که عملکرد ساختار میراث فرهنگی با شک و بحث هایی بین متخصصان همراه شده است. یعنی حتی اگر فکر کنید هر عملی در میراث فرهنگی این چند ساله مثبت بوده، برای ما متخصصان محل شک است. مساله این است که باستانشناسان بیایند مساله را مورد آزمایش قرار دهند و ببیند آیا اصالت دارد یا نه. می بینید که در دولت نهم در موزه ملی ایران که بزرگترین خزانه آثار باستانی در کشور است، فردی را در صدر مدیریت گذاشتند که لیسانس میکروبیولوژی بود. تا قبل از دولت نهم، مدیران تماما مرتبط با میراث فرهنگی، باستان شناسی و حیطه های فرهنگی و هنری بودند و وقتی با این مدیران تعامل می کردید، آنها با تسلط با شما گفتگو می کردند و معمولا باستانشناسان و مدیران، با رضایت بودند اما الان به همه چیز شک داریم. داده های خود را به میراث فرهنگی با نگرانی تحویل می دهیم یا می گیریم. تمام ساختار به هم ریخته است و با عدم تسلطی که مدیران در این 8 سال داشتند، بحث زیادی در حوزه کاری میراث فرهنگی پیش آمده است.

ارسال نظر