در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۵۶۲۵۵
تاریخ انتشار: ۳۰ تير ۱۳۹۲ - ۱۲:۳۷
وقتی خواندن زبان در مدارس به کسی زبان خارجی یاد نمی دهد؛
سعید کفایتی کارشناس ارشد آموزش زبان آلمانی از کشور آلمان و کارشناس کتاب های درسی است. او به تازگی بازنگری کتاب آموزش زبان آلمانی را بازنگری کرده است اما این را کافی نمی داند. زیرا معتقد است باید این کتاب ها را به دور ریخت از اول نوشت. ابعاد مختلف آموزش و کتاب های درسی زبان های خارجی را در گفت و گوی تفصیلی با وی تشریح کرده ایم.

سعید کفایتی، کارشناس ارشد آموزش زبان آلمانی، در گفت و گو با خبرنگار گروه آموزش خبرگزاری دانا (دانا خبر)، درباره مشکلات آموزش زبان های خارجی در مدارس ایران گفت: زبان به عنوان یک موجود زنده نیاز به رسیدگی مدام دارد. اما متاسفانه کتاب های درسی زبان در کشور ما مربوط به دهه ها قبل است.

او درباره تغییرات اعمال شده در کتاب های زبان گفت: کل تغییری که در کتاب های درسی شاهد هستیم در حد تغییر در تعداد صفحات و چینش فصل ها است. این در حالی است که در دنیایی زندگی می کنیم که تغییرات روز به روز زندگی، لزوم بازنگری و به روزکردن مدام زبان را گوشزد می کند.

این کارشناس زبان آلمانی، که مدتی قبل کار بازنگری کتاب آموزشی این زبان را برای دفتر تالیف و برنامه ریزی کتب درسی به پایان رسانده است درباره کار خود توضیح داد: در این پروسه تنها توانستیم به ضرورت ها بپردازیم. تالیف کتاب درسی نیاز به زمان و برنامه ریزی دارد و یک کار ضرب العجلی نیست. این یک کار موقتی بود و اگر از من بپرسید می گویم کتاب بازنگری شده حاضر را باید به دور بیاندازند و از اول کتاب تازه بنویسند.


در کتاب های درسی چیزی به اسم «متد آموزشی» وجود ندارد

کفایتی تصریح کرد: کتاب حاضر چیزی به اسم متد آموزشی و یا شیوه علمی تدریس وجود ندارد. انتخاب متن ها سلیقه ای است و تمرین ها پیرو یک روال منطقی نیست. این عجیب است که کتاب های درسی ما نه تنها «ورک بوک» ندارند، بلکه در آن ها برای جواب دادن به سوال های درسی هم فضایی تعبیه نشده است. دانش آموز باید جواب سوالات را کجا بنویسد؟

او با اشاره به این که آموزش زبان خارجی به منظور تبادل فرهنگی، از قرن های گذشته در جوامع رایج بوده است، تصریح کرد: ساده ترین راه آموزش زبان، آموزش گرامر و ترجمه است. در این روش، ترجمه کلمه به کلمه متن به دانش آموز، آموخته می شود. البته این روش بسیار ابتدایی و ناکار آمد است که متاسفانه هنوز در کشور ما و در مدارس از آن استفاده می شود. استفاده از روش های آموزش مدرن و امکانات سمعی و بصری، از راه هایی است که با استفاده از آن ها در دنیا اقدام به آموزش زبان خارجی می کنند. همین روش ها هم هر سال تجدید نظر و به روز می شود. اما کتاب های درسی ما بر مبنای آموزه های قدیمی مولفان است و هیچگاه هم به درستی در آن تجدید نظر نشده است.


80 درصد کلمات به حافظه بلند مدت نمی روند

سعید کفایتی ادامه داد: مولفان کتاب های درسی از روش قدیمی کلمه گویی برای آموزش استفاده کرده اند و به همین دلیل جای واژگان کاربردی در آن خالی است. تاکید بر حفظ کردن کلمات تلاشی بی فایده است زیرا زبان را تنها با جمله می توان یاد گرفت. واژه های حفظ شده برای ورود به حافظه بلند مدت باید کاربرد خود را پیدا کنند وگرنه تحقیقات ثابت کرده بیش از 80 درصد آن ها پایدار نمی مانند.

این کارشناس آموزش زبان، عدم جذابیت ظاهری کتاب های آموزش زبان را از مشکلات دیگر آن ها دانست و درباره موضوع مهمی به اسم «پیشگفتار» بیان داشت: پیشگفتار بخش بسیار مهمی از کتاب است که متاسفانه در کشور ما مظلوم واقع شده است. در واقع این قسمتی است که مولف توضیح می دهد چه کرده و از آن چه اهدافی داشته است. اما با کمال تاسف مشاهده کردم که پیشگفتار کتاب زبان برای راهنمایی و دبیرستان یکی است. آیا واقعا کتاب زبان راهنمایی و دبیرستان می خواهد یک چیز مشترک را به تکرار آموزش دهد؟ صفحه های نخست کتاب در واقع راهنمای آموزش برای فراگیران است.

این همه سال زبان خواندم و چیزی یاد نگرفتم!

او ادامه داد: فهرست مطالب این کتاب ها هم متاسفانه کمترین ارتباط و شفافیت را درباره مباحث کتاب ندارد. از همین جا می توان فهمید مباحث درسی زبان خارجی، نه ارتباط طولی و نه عرضی با هم دارند. یعنی وقتی فهرست مطالب درست نیست متوجه می شویم که پیوستگی عرضی میان مطالب یک مقطع نیست. وقتی هم که می بینیم فهرست مطالب هر سال شبیه هم است، عدم پیوند طولی میان سال های تحصیلی ثابت می شود. همین است که دانش آموز، در پایان دبیرستان می گوید: «این همه سال زبان خواندم و هیچ چیز یاد نگرفتم.» هیچ کس از گسستگی مطالب آموزشی چیزی یاد نمی گیرد.

کفایتی در توضیح سخنان خود گفت: مطالبی که امسال یاد داده می شود مانند سال گذشته است. دوباره معلم می آید از سلام و احوالپرسی آغاز می کند و همه چیز تکراری است. این در حالی است که آموزش زبان، باید کاملا مبتنی بر «پیش آموخته»های دانش آموز باشد. امروز در دنیا، AHA LEARNING یکی از شیوه های شناخته شده آموزشی است. یعنی درس را طوری طرح می کنند که دانش آموز وقتی یک متن و یا کلمه را دید ناگهان می گوید «آها» زیرا با این مفهوم از قبل آشنایی ذهنی دارد.

وی ادامه داد: این در حالی است که ما حتی کتاب های سال قبل را نمی توانیم به عنوان پیش نیاز به دانش آموزان امسال توصیه کنیم چون هیچ پیوستگی بین آن ها موجود نیست. برای همین است که معتقدم انتخاب و تدوین متن برای کتاب آموزش زبان تخصص خیلی زیادی می خواد.


تنها حضرت مسیح بدون شنیدن توانست حرف بزند

او درباره شیوه آموزش کلامی نیز گفت: حقیقتی که در نظام آموزش ما از آن غفلت شده این است که زبان بیش از آن که کلامی باشد شنیداری است. متاسفانه در کتاب های درسی زبان ایران، هنوز کنار مطالب عکس «کاست» کشیده شده است. کجای دنیا دیگر با «کاست» درس داده می شود؟ دیگر از سی دی هم عبور کرده ایم و مطالب از طریق دی وی دی های تصویری آموزش داده می شوند. این شیوه های قدیمی منسوخ، امروزه حتی در کشور رومانی هم استفاده نمی شود. برای مدیا تک در درس آموزش زبان ایران هیچ تمهیدی اندیشیده نشده است.

او با بیان این که «تنها حضرت مسیح بدون شنیدن می تواند حرف بزند» ادامه داد: همین می شود که این همه سال زبان خارجی در مدرسه تدریس می شود و در آخر کار هرکس با لهجه خودش حرف می زند. و همین است که فارغ التحصیلان زبان های خارجی ما نمی توانند با یک نفر از کشور دیگر وارد دیالوگ شوند. حتی تحصیل کرده های زبان عربی، وقتی یک نفر عرب روبه رویشان باشد اعتماد به نفس لازم برای صحبت کردن را ندارند.

او دلیل عدم اعتماد به نفس در صحبت به زبان خارجی را این طور تشریح کرد: ما کلمه می دانیم ولی کاربرد آن را در محاوره نمی دانیم. از استفاده از کلماتی که حفظ کرده ایم می ترسیم. در عین حال نمی توان با زبان چهل سال قبل آلمانی ها با آن ها صحبت کرد. آن چه در کتاب ها آمده مربوط به خیلی قدیم است و ارتباط چندانی با زبان امروز آن ها ندارد.

او به لزوم «به روز رسانی زبان» در مدارس اشاره کرد و گفت: همان طور که ما در ایران فرهنگستان زبان داریم که قوائد تازه زبان را وارد زبان ما می کنند و شیوه صحیح نویسی را آموزش می دهند، در کشور های دیگر نیز کتاب ها از قوانین ساده نویسی پیروی می کنند و از این طریق مدام تغییراتی در زبانشان به وجود می آید. این قوانین به روز شونده صحیح و آسان نویسی در کتاب های ما نیست و هنوز زبان آلمانی بیست سال پیش تدریس می شود.

این کارشناس همچنین به این موضوع تاکید کرد که در کتاب های درسی هیچ دیالوگ جذابی وجود ندارد و در این باره تصریح کرد: هیچ دیالوگ و متنی که دانش آموز از خواندن آن لذت ببرد یا به هیجان بیاید وجود ندارد. در دیالوگ های کتاب درسی حتی به کارکترها توجهی نشده بود. فرضا در یک درس یک کارکتر به نام «زهرا» هست که هیچ نقشی در مکالمه ندارد. این ایراد خیلی بزرگی است.

سعید کفایتی گفت: طرح درس ساعتی هیچ فایده ای ندارد. این که دانش آموز هفته ای دو ساعت زبان داشته باشد هیچ چیز یاد نمی گیرد. در مدرسه ای که خودم تدریس می کنم پیشنهاد کردم، همین زمان را به ساعت های کوتاه تر در هفته تقسیم کنند.


کتاب های درسی میدان را به کتاب های رنگارنگ خارجی باخته اند

او از گفته های خود نتیجه گرفت: به همه این دلایل معتقدم که در مواجهه با کتاب های آموزش زبان که از خارج می آید و یا در ایران افست می شود، میدان را کاملا باخته ایم. این کتاب های درسی باید کاملا به کنار گذاشته شود و از نو نوشته شود وگرنه قادر نخواهیم بود با کتاب های خارج از سیستم آموزش و پرورش رقابت کنیم.

کارشناس ارشد آموزش زبان آلمانی، آموزش معلمان را یکی دیگر از اولویت های اورژانسی تغییر در شیوه آموزش زبان دانست و درباره گرافیک کتاب ها گفت: کتاب کودک نباید شبیه کتاب نوجوان باشد. طراحان کتاب ما حتی به اهمیت فونت نوشته بی توجه هستند. ما در کشور گرافیست حرفه ای که هم با روش های حرفه ای آموزش مفاهیم درسی آموزش آشنا باشد و هم روانشناسی کودک بداند نداریم. خوراک ذهنی که به بچه ها می دهیم باید از همه زاویه ها چک شده باشد.

او اجرای کتاب به صورت پایلوت را مهم توصیف کرد و گفت: این درست نیست که کتاب تازه ای طراحی کنیم و بلافاصله آن را وارد جریان آموزش رسمی کنیم. اجرای پایلوت کتاب های تازه موضوع مهمی است و باید روی نتایج آن کار آسیب شناسانه و دانشگاهی بشود. باید برای هر چیزی که وارد کتاب کرده ایم، توضیحی داشته باشیم. این موجب اعتبار کتاب درسی می شود.

سن طلایی 4 و 5 سالگی را برای آموزش زبان به کودکان از دست ندهیم

مسوول ارزیابی کتاب آموزش زبان آلمانی، همچنین درباره سن مناسب برای آموزش زبان خارجی گفت: کلمات بستر اندیشه هستند. کسی که کلمات بیشتری می داند، سازه های بیشتری برای بروز خلاقیت دارد. کسی که زبان خارجی می داند بهتر فکر می کند. در حال حاضر 83 درصد اطلاعات دنیا به زبان انگلیسی است و یک سوم علم، به زبان آلمانی تولید شده است. این تصور اشتباه در کشور ما وجود دارد که دانش آموزان را از سال هفتم و هشتم ملزم به آموزش زبان می کنند. همین حالا هم می بینیم خانواده هایی که به سرنوشت فرزندان خود علاقه مند هستند از همان ابتدایی آن ها را به کلاس زبان می فرستند.

او به «دوره حساس آموزش زبان» به عنوان یک اصل ثابت شده علمی اشاره کرد و گفت: این دوره همان چهار پنج سالگی است. بچه ها از این سن گوششان به شنیدن زبان عادت می کند و در پروسه «این همانی» قرار می گیرند. نباید این سن کلیدی را به بهانه سنگین بودن زبان خارجی به هیچ وجه از دست داد.

کفایتی تصریح کرد: علاوه بر این، کودک در سن پایین از خطا کردن نمی ترسد و بدون وحشت از اشتباه، حرف می زند. اما وقتی سن بالا رفت دیگر فرد به سختی حاضر می شود در جمع به یک زبان خارجی صحبت کند زیرا از اشتباه کردن خجالت می کشد.


نگران نباشید؛ ذهن کودک ظرفیت کافی برای آموزش زبان های خارجی را دارد

وی ادامه داد: دانستن زبان یک هنر است و نباید کودکان را از آن محروم کرد. چه کسی گفته ذهن ظرفیت محدودی دارد که با پر شدن از زبان خارجی پر می شود؟ توانایی ذهنی کودکان بسیار بیشتر از این حرف ها است که برای آن محدودیتی قایل باشیم. تجربه تدریس در مدارس مختلف و بین المللی به من ثابت کرده است که بچه ها می توانند چند زبان یاد بگیرند و به روند آموزش سایر دروس آن ها آسیبی نرسد. در کشوری مثل قبرس 90 در صد دانش آموزان پس از دبیرستان کاملا مسلط به زبان انگلیسی هستند.

این کارشناس توضیح داد: بچه ها در سال های کودکی باید به زبان های دیگر حرف بزنند، چیز بنویسند و نمایش اجرا کنند. هرچه چشم و گوش آشنایی بیشتری داشته باشد، آموزش جدی آسان تر می شود. ضمن این که هرچه دانش آموزان به سال های پایانی تحصیل نزدیک می شوند، اهمیت درس هایی مثل ریاضی و فیزیک و شیمی برای آن ها بیشتر می شود زیرا خودشان را برای کنکور آشنا می کنند و وقتشان را صرف تست زدن می کنند. برای همین است که فرصت آموزش زبان در کشور ما عملا در مدرسه از دست می رود.

آلمانی زبان فلسفه است

سعید کفایتی فارغ التحصیل رشته آموزش زبان آلمانی از کشور آلمان در پایان سخنش، درباره لزوم آشنایی دانش آموزان ایرانی با این زبان نیز توضیح داد: آلمان بزرگ ترین اقتصاد اروپا و مهم ترین شریک تجاری ما است. تراز علم و فناوری در این کشور بسیار بالاست به طوری که 28 درصد کتاب های علمی به زبان آلمانی نوشته شده است. اندیشمندان این کشور 70 جایزه نوبل گرفته اند. از سوی دیگر بعد از جنگ جهانی دوم، متخصصان آلمانی مراکز علمی زیادی را وارد ایران کردند. قرابت ادبی و هنری ما نیز با آلمانی ها بسیار زیاد است. گوته یکی از شاعرانی است که در دیوان اشعارش از شعرای ما نام برده است. همچنین آلمانی زبان فلسفه است و این نام گذاری بی دلیل نیست زیرا به دلیل ظرفیت های بالای زبانی شما می توانید هرچه می خواهید به این زبان بگویید و حتی برای انتقال مفاهیم تازه، به سادگی اقدام به ساخت کلمه کنید. آلمانی زبان سختی نیست و به همین دلیل لازم است در کشور ما عده ای با آن آشنا باشند.

گفت و گو: الناز اسکندری
ارسال نظر