در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۵۶۳۳۱
تاریخ انتشار: ۳۱ تير ۱۳۹۲ - ۱۲:۳۷
جهانگیر خان قشقایی در 40 سالگی و در بازار (اصفهان) مشاهده می‌كند جماعتی در اطراف شخصی، با خضوع و خشوع حركت می‌كنند و ادای احترام می‌نمایند. علت را جویا می‌شود؟ می‌گویند: وی یكی از علمای اصفهان است. حكیم جهانگیر خان در اراده‌ خود مصمم‌تر می‌شود و با جدیت پی تحصیل دانش می‌رود .
مردانی بوده اند که در چهل سالگی متحول شده اند و با اندیشه و خرد خویش بخشی از تاریخ را به نام و یاد خود اختصاص داده اند. بزرگترین این مردان پیامبر اسلام است که در چهل سالگی مبعوث شدو بخش اعظمی از تاریخ را به خود و امت خویش اختصاص داد. ناصرو خسرو یکی دیگر از کسانی است که بعد از یک رویا و در چهل سالگی دگرگونی فکری عظیمی را تجربه کرد و مسیری متعالی را پیمود. جهانگیرخان قشقایی اگر چه به اندازه ناصرخسرو معروف نیست، اما از کسانی است که در چهل سالگی در پی تحولی شگرف به جایگاه بلندی از تفکر و فلسفه دست یازید.  او در 13 رمضان 1328 درگذشت و گروه راهبرد خبرگزاری دانا در گزارشی کوتاه به زندگی و آثار این فقیه عارف می پردازد.
تولد و کودکی
جهانگیر خان قشقایی در سال 1243 هـ . ق. در خانواده‌ای تحصیل كرده به دنیا آمد. پدرش محمد خان نام داشت و از ایل قشقایی، طایفه دره شوری، تیره جانبازلو و از ساكنان «وردشت» سمیرم و مادرش اهل «دهاقان»، از شهرهای تابع سمیرم بود.
جهانگیرخان از هنگام تولد، در كنار مادرش می‌زیست و در اوایل كودكی خود از كوچ كردن با ایل، ممنوع بود.شوق بسیاری به تحصیل داشت. چندی كه از عمرش گذشت و بزرگ شد، با ایل در كوچ كردن ییلاق و قشلاق، همراه شد، پدرش معلم خصوصی برایش استخدام كرده بود كه در سفر به آموزش وی می‌پرداخت. استعداد و قابلیت وی در كسب علم تا حدی بود كه احساس كرد ماندن در ایل و حركت با آنها در كوچ زمستانی و تابستانی، با تحصیل او سازگاری ندارد، بنابراین تصمیم گرفت از آنها جدا شود و در اصفهان بماند و به تحصیل بپردازد.
درباره چگونگی گرایش و نحوه ورود حكیم جهانگیرخان قشقایی به حوزه علمیه، سخنانی گفته شده است كه در خور توجه است.
 
تحول فکری
استاد قدسی به نقل از جلال الدین همایی، فرزند طرَب، درباره جریان آشنایی حكیم قشقایی با همای شیرازی در ابتدای ورودش به اصفهان می‌نگارد:
«در برخوردی كه بین همای شیرازی (پدربزرگ جلال الدین همایی كه نام كامل او رضا قلی و متخلص به همای شیرازی بود) با حكیم قشقایی پیش می‌آید. حكیم قشقایی از مرحوم همای شیرازی نشانی تارساز را جویا می‌شود. ایشان ضمن راهنمایی وی به سوی تارساز، در اثنا سوال و جواب متوجه می‌شود كه (این مرد میان سال) آیتی از هوش و درایت و ذكاوت است.
به وی می‌گوید: با این استعداد حیف است ضایع شوی. میل داری درس بخوانی؟ جهانگیر خان پاسخ می‌دهد: از خدا می‌خواهم. بدین ترتیب حكیم قشقایی( به راهنمایی همای شیرازی در چهل سالگی راهی مدرسه طلاب می‌گردد و در سلک دانشوران علوم دینی جای می‌گیرد)
صفای باطن و فطرت پاك آن حكیم الهی بود كه چنین تحول غیرقابل تصوری را خداوند در زندگی وی به وجود آورد. حكیم جهانگیر خان بعد از نصیحت «هما» به او می‌گوید: «نیكو گفتی و مرا از خواب غفلت بیدار نمودی. اكنون بگو چه باید كنم كه خیر دنیا و آخرت در آن باشد؟»آن عارف فرزانه چنان كه گفته شد، وی را توصیه به فراگیری دانش می‌كند. همت بلند حكیم قشقایی سبب می‌شود كه بعد از گذشت 40 سال ـ كه بهار جوانیش در ایل قشقایی سپری شده بود ـ بقیه عمر شریفش را به یادگیری علوم مختلف ـ به ویژه فلسفه، حكمت، عرفان، فقه، اصول، ریاضی و هیئت، بگذراند.
هم چنین نقل می‌كنند:
«در حالی كه متاثر از گفته شخص راهنما بوده است؛ در بازار (اصفهان) مشاهده می‌كند جماعتی در اطراف شخصی، با خضوع و خشوع حركت می‌كنند و ادای احترام می‌نمایند. علت را جویا می‌شود؟ می‌گویند: وی یكی از علمای اصفهان است. حكیم جهانگیر خان در اراده‌اش مصمم‌تر می‌شود و با جدیت پی تحصیل دانش می‌رود.»
استاد همایی در خصوص ارتباط پدرش میرزا ابوالقاسم محمد نصیر ـ كه متخلص به «طرَب» بود ـ با
 
مورخ دیگری چنین نوشته است:
در یكی از تابستان‌ها كه ایل قشقایی به ییلاق سمیرم آمده بود، جهانگیر خان نیز مانند سایر افراد ایل كه برای خرید و فروش و رفع حوائج شخصی خود به اصفهان می‌آمدند، او هم به اصفهان آمد؛ و در ضمن تارش هم خراب شده بود و می‌خواست آن را تعمیر نماید. از شخصی سراغ تارساز را گرفت و او یحیی ارمنی، تارساز معروف مقیم جلفا (ی) اصفهان را به او نشان داد. ضمناً به او گفت: برو پی كار بهتری و علم بیاموز، از تار زدن بهتر است. گفته آن شخص به جهانگیر خان خیلی اثر كرد. او در مدرسه صدر حجره‌ای برای خود گرفت و با یك عشق و علاقه مفرطی پی تحصیل رفت و رتبه‌اش به جایی رسید كه یكی از بزرگان از حكما و فقها و مدرسین اصفهان شد.».
تحصیل در اصفهان
حكیم قشقایی در قسمت شرقی مدرسه صدر بازار اصفهان، حجره شماره دوم بعد از ایوان سكونت داشت.
او با آخوند كاشی (متوفا: 1332 هـ . ق.) هم مباحثه بود. آنان ارتباط قلبی خاصی با هم داشتند. هر دو از شاگردان آقا محمد رضا قمشه‌ای بودند. بعد از رحلت حكیم قشقایی، حكیم خراسانی و سپس آیت الله صادقی در این حجره تدریس می‌كردند.

هجرت به تهران
جهانگیر خان كه سالها شاگرد علامه آقا محمد رضا قمشه‌ای بود، پس از هجرت استادش از اصفهان، به شوق استفاده از محضر وی به تهران می‌رود. او درباره استادش می‌گوید:
«همان شب اول خود را به محضر او رساندم. وضع لباسهای او علمایی نبود، به كرباس فروش های سِدِهْ می‌ماند. حاجت خود را به دو گفتم. گفت:‌میعاد من و تو فردا در خرابات. خرابات محلی بود در خارج خندق قدیم تهران. در آن جا قهوه‌خانه‌ای بود كه درویشی آن را اداره می‌كرد. روز بعد اسفار ملاصدرا را با خود بردم. او را در خلوتگاهی دیدم كه بر حصیری نشسته بود. اسفار را گشودم. او آن را از بر می‌خواند. سپس به تحقیق مطلب پرداخت. مرا آن چنان به وجد آورد كه از خود بی‌خود شدم، می‌خواستم دیوانه شوم. حالت مرا دریافت. گفت: آری! قوت می، بشكند ابریق را.»
شیوه زندگی
حكیم قشقایی از هنگامی كه وارد حوزه علمیه اصفهان شد، تا موقعی كه خاكیان را بدرود گفت، با همان لباس ساده ایل قشقایی شامل كلاه پوستی، موهای نسبتا بلند سر و صورت و پالتو پوست، زندگی را در حجره سپری نمود و در همان حجره دعوت حق را لبیك گفت و به دیار باقی شتافت.
شاید او برای تاسی به استادش، آقا محمد رضا قمشه‌ای این گونه لباس می‌پوشید. بعضی از شاگردان حكیم قشقایی مثل حاج آقا رحیم ارباب و شیخ غلام حسین ربانی چادگانی نیز تغییر لباس ندادند.
حكیم قشقایی هنگام اقامه نماز جماعت ـ به علت استحباب گذاشتن عمامه در موقع نماز ـ كلاه از سر برمی‌گرفت و با شال‎كمر عمامه‌ای درست می‌كرد و بر سر می‌نهاد.
عدم استفاده از سهم امام
« حكیم قشقایی از مال الاجاره زمینی كه داشته است؛ روزگار می‌گذرانده. و از سهم امام و شهریه استفاده نمی‌كرده است. مال الاجاره زمین كشاورزی متعلق به وی درشهر دهاقان سالی 40 تومان و از زمین روستای آغداش، 15 الی 20 تومان، برای وی می‌فرستاده‌اند»
رونق دهنده فلسفه
عناد متحجرین نسبت به فلسفه در زمان حكیم قشقایی به قدری زیاد بود كه استاد جلال الدین همایی می‌نویسد:
«مرحوم قشقایی فلسفه را در اصفهان از تهمت خلاف شرع و بدنامی كفر و الحاد نجات داد. سهل است كه چندان به این علم رونق بخشید كه فقها و متشرعان نیز آشكارا با میل و علاقه روی به درس فلسفه نهادند؛ و آن را مایه فضل و مفاخرت می‌شمردند»
و در «دیوان طَرَبْ» اصفهانی آمده است:
«جهانگیر خان در اثر شخصیت بارز علمی و تسلم مقام قدس و تقوی و نزاهت (پاكدامنی) اخلاقی و حسن تدبیر حكیمانه كه همه در وجود وی مجتمع بود؛ تحصیل فلسفه را كه بین علما و طلاب سخت موهون (سست) و با كفر و الحاد مقرون بود؛ از آن بدنامی به كلی نجات داد و آن را در سرپوش درس فقه و اخلاق چندان رایج و مطلوب ساخت كه نه فقط دانستن و خواندن آن موجب ضلالت و تهمت بی‌دینی نبود؛ بلكه مایه افتخار و مباهات محسوب می‌شد. وی معمولاً یكی دو ساعت از آفتاب برآمده در مسجد جارچی سه درس پشت سر هم می‌گفت؛ كه درس اولش شرح لمعه (فقه) و بعد از آن شرح منظومه (حكمت) و سپس درس اخلاق بود و به این ترتیب فلسفه را به مانند «حشو جوزو قند و لوزینه فقه» با اخلاق بخورد طلاب می‌داد.این مثال كنایه از این است كه وی فلسفه را در میان دروس فقه و اخلاق، به سبك شیوایی تدریس می‌كرد»

مكتب فلسفی صدرایی
«بعد از ملا صدرا (متوفا: 1050 هـ . ق) دو مكتب فلسفی در اصفهان ـ كه پایتخت كشور و مركز علمی ایران در آن زمان بود ـ تشكیل شد:
1. مكتب موافقان فلسفه ملاصدرا، كه بیش‌تر آنها اهل ذوق و عرفان بودند.
2. مكتب مخالفان فلسفه ملاصدرا كه توسط استاد ملا رجبعلی تبریزی اداره و تدریس می‌شد. شاگردان این مكتب عبارتند از: علی قلی خان بن قرچقای خان، آقا جمال خوانساری، ملا اسماعیل خاتون آبادی و بسیاری دیگر از بزرگان فلسفه و كلام.
فلسفه ملاصدرا گسترش یافت و میراث این مكتب در قرن 12 ـ 13 هـ . ق توسط میر ابوالقاسم مدرس خاتون آبادی (متوفا: 1202 هـ . ق) از آقا محمد بیدآبادی (متوفا: 1197 ـ 1198 هـ . ق) به آقا علی نوری اصفهانی (متوفا: 1246 هـ . ق) رسید كه بزرگترین مدرس فلسفه ملاصدرا در اصفهان بود.مدتی حدود 6 ـ 10 سال متوالی به این خدمت اشتغال داشت و شاگردان معروف و برجسته‌ای مانند ملا اسماعیل اصفهانی، ملا جعفر لنگرودی و میر سید رضی لاریجانی (متوفا: 1270 هـ . ق) استاد آقا محمد رضا قمشه‌ای اصفهانی (متوفا: 1289 هـ . ق) و ملا عبدالله زنوزی و سرانجام حاج ملا هادی سبزواری (متوفا: 1289 هـ . ق) از حوزه درس او برخاستند و آن امانت علمی را به اخلاف تحویل دادند.
در اوایل قرن 13 هـ . ق حوزه ‌تدریس و تعلیم فلسفه صدرایی حدود نیم قرن در اصفهان بوسیله دو استاد نامدار:
1. علامه بزرگوار آخوند ملا محمد كاشانی؛ 2. حكیم جهانگیرخان قشقایی.
گرمی و رونقی به سزا داشت، چندان كه طلاب این علم را از بلاد دور و نزدیك از ممالك مجاور برای درك محضر ایشان به اصفهان می‌شتافتند و سالیان دراز نام «آخوند» (آخوند ملا محمد كاشانی معروف به كاشی) و خان (حكیم جهانگیر خان قشقایی) ورد زبان علما و محصلان علوم قدیم بود.»
تالیفات
1. شرح نهج البلاغه
2. دیوان شعر.

وفات
آیت الله جهانگیر خان در 85 سالگی و در 13 رمضان سال 1328 هـ . ق در اصفهان فوت كرد.
این حكیم فرزانه پس از 45 سال تحصیل، تدریس، سیر و سلوک و تربیت شاگردان، خاكیان را بدرود گفت و در جوار قرب الهی آرمید
ارسال نظر